کربلا
ثمرهی شجره طیبه اهل بیت رسول خدا (ص) یعنی حضرت زینب (س) شخصیتی است که تربیت یافته مکتب قرآن و عترت بوده و سراسر زندگانیش مملو از نور ولایت و امامت بوده است. امام سجاد (ع) به ایشان فرمود: «شما عالم بدون معلم (دانشمند تعلیم ندیده) هستید و فهیمی هستید که کسی چیزی به شما تعلیم و تفهیم نکرده است.»
وهابیون بین کربلا و جَمل مقایسه میکنند و قائلند عایشه به قصد خونخواهی عثمان و مقابله با نومسلمانانی که قصدشان نابودی اسلام بود، دست به قیام زد. با بررسی تاریخ و روایات معتبر اهل سنت مشخص میشود که حب دنیا و ریاست، سبب جنگ جمل علیه خلیفه واجب الاطاعه زمان شد. نهی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله از حضور عایشه نیز دلیل بر حرمت کار او است.
قائل شدن به این مطلب که شیعیان، امام حسین (علیهالسلام) را به شهادت رساندهاند دارای تناقض و تضادی آشکار است. چرا که شیعه به یار و انصار و پیرو و نیز دوستدار یک شخص گویند، اما اینکه به قاتل و دشمنی که در صف و سپاه مقابل قرار گیرد نیز شیعه بگویند، کلامی واضح البطلان است.
زیارت امامحسین (علیهالسلام) سرمایهای است که شیعه همواره در طول تاریخ با تمسک به آن به خدای رحمان تقرب جسته است. با توجه به جایگاه سیدالشهدا (علیهالسلام) دعا، زیر قبهی ایشان مستجاب میشود و خاک قبر حضرت شفا دهندهی دردها است.
نورعلی تابنده قطب سابق دراویش گنابادی با توجه به عقیده فاسد صلح کل که از عقاید مشترک بین همه طرائق صوفیه در سخنانی عجیب گفت که درب خانه من که شعبهای از حسینیه است بهروی همه باز است، اگر امام حسین (ع) بیاید به او خدمت میکنم. اگر شمر هم بیاید به او خدمت میکنم!
یکی از کارشناسان شبکه وهابی در مورد توسل شیعیان به حضرت علی اصغر (علیهالسلام) و وجود مبارک آن حضرت تشکیک کرد و وجود ایشان را منکر شد، و گفت: وجود این طفل دروغ محض است. در پاسخ باید گفت که نه تنها به وجود این طفل در تاریخ معتبر اهل سنت تصریح شده است بلکه حتی در تاریخ معتبر اهل سنت نحوه شهادت این طفل بیان شده است.
مولوی ازجمله صوفیانی است که همانند هم مسلکان خود در مکتب تصوف، نگاه نقادانهای به عزاداری و گریه بر امام حسین (علیه السلام) دارد. علامه جعفری این اشعار مولوی را به نقد کشیده و معتقد است که واقعه به این عظیمی، نباید با نگاه عاطفی و احساسی مورد تحقیر قرار گیرد. وی معتقد است که مولوی دو موضوع فرد و اجتماع را، در این داستان به هم مخلوط نموده و به نتیجه نادرستی رسیده است.
اعتقاد به جایگاهی که خدای متعال به تربت کربلای معلی تفضل فرموده است، محذوریت شرعی و عقلی ندارد و لذا ادعای عبدالرحمن دمشقیه راجع به اینکه اعتقاد شیعیان به آن تربت امام حسین(علیهالسلام)، شبیه اعتقاد بت پرستان نسبت به بتها بوده است، ادعایی ناصواب محسوب میشود.
صالح بن فوزان فتوا میدهد: سجده بر تربت اولیاء، اگر به قصد تبرّک به تربت و تقرّب به اولیاء باشد، شرک اکبر است، و اگر مقصود تقرّب به خدا باشد، با اعتقاد به اینکه این تربتها فضیلت دارد، بدعت است؛ درحالیکه ابن قیم اینگونه بدعت خواندن همه چیز را نشانه جهل میخواند.
یکی از عمدهترین شبهاتی که در رابطه با زیارت اربعین وجود دارد این است که: «با توجه به مسافت طولانی بین شام تا کوفه آیا امکان طی این مسافت طولانی در این بازه زمانی کوتاه وجود دارد؟» با مراجعه به اسناد تاریخی به نمونههای فراوانی دست پیدا میکنیم که در زمانهای قدیم مردم مسافت بین شام تا کوفه را ده روز یا کمتر طی میکردند.
علمای اهل سنت ضمن تأیید حرکت امام حسین (ع)، به طرفداری از حقانیت واقعه کربلا پرداخته و پسر پیامبر را مظلوم معرفی کرده؛ چرا که در حق او و اهل بیتش ظلم شد و یزید را با عباراتی مانند: ظالم، هرزه، مفسد، عیاش، قاتل و... مورد نکوهش قرار دادهاند، اینان گناه یزید را در حادثه کربلا نابخشودنی و هرگونه توجیه و عذری را بیمورد دانستهاند.
یکی از شبهاتی که وهابیون در مورد واقعه کربلا و شهادت امام حسین (علیهالسلام) مطرح میکنند این است که میگویند: اگر امام حسین علیه السلام مستجاب الدعوه بود، چرا در کربلا معجزه نکرد تا باران ببارد؟
متوکل از زیارت قبر امام علی (علیهالسلام) جلوگیری کرد و زمانی که با مقاومت ارادتمندان آن حضرت رو به رو شد، دستور منع قبور سایر علویین را نیز صادر کرد و زمانی که این دستور نیز نتوانست مانع زیارت قبر آن حضرت و سایر علویین شود، دستور تخریب قبر امام حسین (علیهالسلام) و قتل زائرین را صادر کرد.
یکی از بزرگترین شبههسازان و دروغپراکنان وهّابی در عصر حاضر دکتر ناصر عبدالله قفاری است؛ او در کتاب خود علیه شیعه چنین میگوید: «روایات شیعه با روآوردن به مبالغه، قائل به افضلیت زیارت قبر حسین ـ رضی الله عنه ـ و قبور سائر ائمه شده و آن را برتر از رکن پنجم اسلام یعنی حجّ بیت الله الحرام میدانند که این روند به الحاد میانجامد»