مدعیان دروغین
مدعی پیامبری بهائیت، با اصرار خود به عربی نویسی، مرتکب اشتباهات فاحش ادبی و محتوایی شده است. اما جالب است بدانیم، اشتباهات ادبی و محتوایی پیامبرخواندهی بهائیت به قدری بوده که پیروانش برای جلوگیری از ایراد مخالفین، اقدام به اصلاح آنان کردند. اما به راستی این چگونه پیامبر الهیست که آیاتش نیاز به اصلاح بشری دارد؟!
حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) همواره خود را به عنوان آخرین پیامبر الهی معرفی نموده و دستور به برخورد، با مدعیان پیامبری پس از خود صادر فرمودهاند. از اینرو میتوان از این اعتقاد مسلّم به امر خاتمیت(که برگرفته از محکمات آیات و روایات است)، به عنوان حجّتی بر کذب ادعای پیامبری امثال حسینعلی نوری یاد کرد.
کانال تبلیغی تشکیلات بهائیت، در راستای لزوم استقامت بهائیان در راه آئین خود و تحمل سختیهای این راه، به نقل چندین سخن از پیشوایان این فرقه پرداخت. اما به راستی چرا پیروان چنین اشخاص سُست عنصری، میبایست پاسوز آئین ساختگی آنان شوند؛ حال آنکه پیشوایان بهائی کمترین سختی در راه ابراز عقیده، به خود راه ندادهاند؟!
نویسندگان بهائی، مدعی شدند که اعراض مسلمانان از علیمحمد شیرازی، ایرادی به حقانیت او وارد نمیسازند. اما این مطلب موجب اثبات دین بودن بابیت و بهائیت نمیگردد! چرا که مدعیان پیامبری بسیاری پس از پیامبر اسلام آمده که اکثر مسلمانان، آنان را تکذیب کردهاند. با این حال چه فرقی میان علیمحمد شیرازی و سایر مدعیان دروغین وجود دارد؟!
نویسندگان بهائی برای اثبات الهی بودن آیین پیشوایان خود، رسوا نشدن آنها به دست خداوند را دلیلی مهم بر حقانیت آنها معرفی میکنند. این در حالیست که اگر خدای تعالی بخواهد در مورد رسوایی مدعیان دروغین طریق جبر را عمل نمایید، که دیگر هدایت اختیاری بشر معنا نخواهد داشت. از طرفی رسوایی هر مدعی دروغینی، بر عهدهی خدای تعالی نیست.
مبلّغان بهائی، پس از انکار صداقت نواب اربعهی امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه)، به تأیید صداقت مدعیان دروغینی نظیر شلمغانی پرداخته و او را "تنها ندا دهنده حقيقت" خطاب کردند. اما با در نظر داشتن اعتقادات باطل شلمغانی، به این باور میرسیم که هرکس در جبههی مقابل شیعه قرار گیرد (با صرفنظر از اعتقادات باطلش)، دوست بهائیت به شمار میرود.
یکی از فرزندان پیامبرخواندهی بهائیت به نام مهدی، با سقوط از روزنهی بام در شهر عکّا، از دنیا رفت. پیامبرخواندهی بهائی نیز بلافاصله لوحی دربارهی مهدی نوشت و او را به اسماعيل و عيسی مسيح و امام حسين (عليهم السلام) تشبیه نمود. اما آیا تشبیه این بیاحتیاطی به فداکاریهای عظیم، حکایت از خودخواهی بهاء ندارد؟!
کانال خبری تشکیلات بهائیت با انتشار پیامی، به رسمیت شناخته شدن تشکیلات بهائیت در بحرین را اعلام کرد. اما لازم است بدانیم که این اقدام رژیم دستنشاندهی بحرین در حالی صورت میگیرد که رهبر جمعیت هفتاد و پنج درصدی این منطقه سلب تابعیت میشود و حتی بر اساس فتوای علمای مذهبِ حاکمانِ این منطقه، بهائیت از رسمیت برخوردار نیست.
نویسندگان بابی و بهائی در تعیین جایگاه محمدعلی بارفروشی (قدوس)، دچار اختلاف شدهاند. آنان از طرفی بارفروشی را پیرو مسلک باب معرفی و از طرف دیگر، مقام او را برتر از باب میدانند. لذا میتوان گفت سرکردگان دو جریان انحرافی بابیت و بهائیت، به قدری ادعاهای بیپایه و اساس داشتهاند، که حتی خود در تعیین جایگاهشان، در سردرگمی ماندهاند.
علیمحمد شیرازی (پیشوای بابیه و مبشّر بهائیت) خود را فرستادهی خدا دانسته و مدعی وحیانی بودن کتاب «بیان» خود بوده است. اما در غیرالهی و وحیانی بودن نوشتهجات این پیشوا و مبشر بهائیت، همین بس که وعدهی او به تکمیل نوزده واحدِ دارای نوزده بابِ کتابِ به ظاهر وحیانیاش (مجموعاً 361 باب)، توسط خود و جانشینش محقق نشد.
هرچند بزرگان شیخیه تلاش دارند تا مسیر خود را از جریان بابیت جدا نشان دهند، اما ناگزیر وجود عقایدی نظیر رکن رابع و تأویل ماهیت معاد جسمانی، زمینهساز شکلگیری فرقهی بابی و بهائی شد. این زمینهسازیها سبب شد تا پیشوایان بابی و بهائی به نیکی از پیشوایان شیخیه یاد کنند و علیمحمد شیرازی، آنان را فرستادگان امام زمان و مبشران ظهور بخواند.
پیشوایان شیخیهی کرمان معتقدند که در عصر غیبت کبری، نایبان خاصی برای امام زمان وجود دارند. این ادعا در حالیست که: امام زمان صراحتاً هرگونه ادعای نیابت خاص را در زمان غیبت کبری رد فرموده و مردم را به نایبان عام خود مراجعه دادهاند. بعلاوه، این ادعای بیدلیل پیشوایان شیخی مسلک، زمینه را برای مدعیان دروغین نیابت و مهدویت فراهم ساخت.
پیشوایان بهائی که به دلیل عدم حقانیتشان، قادر به پاسخ درخواست معجزهی مردم نبودند، روی به انکار دلیلیت معجزه آورده و آن را مخالف عقل پنداشتند. این در حالیست که فطرت انسانی اقتضا دارد، شخص مدعی نبوت، توان ارائهی دلیلی بر اثبات حقانیت خود داشته باشد تا از این طریق، مدعیان دروغین از فرستادگان الهی، تمییز داده شوند.
بین مفهوم سلف و سلفیه تفاوت معنایی و ماهوی وجود دارد. از این رو در اطلاق سلف و سلفیه باید دقت کرد. واژه سلف در نزد اهل سنت واژهای مقدس است، بر خلاف واژه سلفیه که در قرن اخیر جنایات زیادی انجام داده است.