علیمحمد باب
نویسندهی فرقهی انحرافی بابیه مدعی میشود که علیمحمد شیرازی بعلاوهی خود، ادعای قائمیت را برای یکی از یاران نزدیکش به نام «قدوس» نیز مطرح کرده است! این در حالیست که هیچکدام از ویژگیهای حضرت صاحب الزمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) همچون نام پدر، محل و تاریخ تولد، آثار قیام و... بر شخص باب و یا قدوس قابل انطباق نیست.
با توجه به مدارکی که در کتب بابی و بهائی مبنی بر تحصیل علیمحمد شیرازی در دوران کودکی و جوانی وجود دارد، مبلّغان بهائی درصدد توجیه این مدارک برآمده و در عذری بدتر از گناه مدعی شدند که باب، مراتب علمی معمول را نگذرانده است. چرا که شخصیتهای بسیاری به خاطر نبوغ خود، بدون گذر مراتب علمی متداول، به مدارج عالی علمی رسیدهاند.
هرچند بزرگان شیخیه تلاش دارند تا مسیر خود را از جریان بابیت جدا نشان دهند، اما ناگزیر وجود عقایدی نظیر رکن رابع و تأویل ماهیت معاد جسمانی، زمینهساز شکلگیری فرقهی بابی و بهائی شد. این زمینهسازیها سبب شد تا پیشوایان بابی و بهائی به نیکی از پیشوایان شیخیه یاد کنند و علیمحمد شیرازی، آنان را فرستادگان امام زمان و مبشران ظهور بخواند.
پیروان علیمحمد شیرازی در تلاشند تا برای اثبات وحیانیت کلمات وی، اُمّیت او را اثبات کنند. این در حالیست که مدارک بسیاری در دست است که گواه بر شاگردی علیمحمد، در مکتب بزرگان مسلک شیخیه دارد. اما دو رویی بهائیان در حالیست که قرآن کریم، علّت اُمیّت حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) را نشانهای بر صداقت دعوت ایشان معرفی میکند.
مبلّغان بهائی با تأویل برخی روایات مهدویت، تلاش دارند تا سندی برای اثبات قائمیت علیمحمدباب بیابند. لذا روایاتی که ظهور حضرت عیسی (علیه السلام) را به همراه حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) معرفی میکند، بر حسینعلی نوری تطبیق میدهند. این در حالیست که هیچکدام از مضامین روایت بر حسینعلی نوری و علیمحمدباب قابل تطبیق نیست.
مبلّغان بهائی روایاتی که در آن وعدهی برپایی عدالت جهانی به وسیلهی حضرت مهدی (عج)، داده شده را به شخص علیمحمد شیرازی تفسیر میکنند. این در حالیست که با گذشت قریب به 200 سال از هلاکت باب، تحقق وعدهی عدالت جهانی به وسیلهی وی، بیمعناست! بعلاوه روایاتی وجود دارد که مصداق امام زمان کاملاً مشخص شده و قابل انطاق بر غیر نیستند.
پیامبرخواندهی بهائیان برای مشروع جلوه دادن ادعای قائمیت باب، روایتی را به کتاب شریف بحارالأنوار منتسب میکند که در آن چهار نشانه از انبیای پیشین، برای امام زمان نام برده شده است. این در حالیست که چنین روایتی در کتُب روایی وجود ندارد و مضامین روایتِ مشابهی که در کتاب بحارالأنوار وجود دارد، با ادعای حسینعلی نوری تفاوت دارد.
بهائیان در حالی علیمحمد شیرازی را به عنوان امام زمان شیعیان و وارث نبی مکرم اسلام (صلّی الله علیه و آله) معرفی میکنند، که بدون شک یکی از مهمترین وعدههای ظهور مهدی موعود (عجّل الله تعالی فرجه الشریف)، هنوز تحقق نیافته است. آری؛ جهانگیری اسلام، وعدهای الهی و قرآنی است که تنها با ظهور مهدی موعود تحقق خواهد یافت.
در منابع اسلامی، احادیث بسیاری بر امتداد شریعت اسلام تا روز قیامت وجود دارد. از اینرو حسینعلینوری برای توجیه ادعای پیامبری خود، اقدام به جعل حدیث کرده و مدعی میشود: قیامت، با ظهور علیمحمد شیرازی برپا شده است. این ادعا در حالیست که اساساً قیامتی که در قرآن بدان وعده داده شده، شباهتی با ادعای پیامبرخواندهی بهائیت ندارد.
محقق آمریکایی «آبراهم ويليامز جكسن»، در جریان سفر خود به ایران، رویکرد و مواضعی که بیارتباط با حکومت آمریکا نیست، در خصوص جریان بابیت و بهائیت در ایران، اتخاذ میکند. چرا که وی با اطلاع از دستورهای غیرانسانی جناب باب، که به خشونت و برادرکُشی گستردهای در سراسر ایران انجامید، وی را مُصلح و معلّم اخلاق مینامد!
مبلّغان بهائی مدعی شدند که منابع رَدیه، سرشار از مطالب جدلی و باطل است. حال میگوییم بر فرض پذیرش چنین ادعایی، آیا منابع بهائی، اساس اعتقادات بهائیت را تأیید خواهد کرد؟! در پاسخ به این پرسش، تنها لازم است کتاب کشف الغطاء و اسرارالآثار، از کتابهای معتبر بهائیان را ورق زنیم و ماجرای توبهنامهی پیشوا و مبشّر بهائیان را مرور کنیم.
بهائیان معتقدند علم پیشوایان الهی، از جانب خدا است. اما بر خلاف این ادعا، پیشوا و مبشر بهائیت، جناب علیمحمد شیرازی، مرتکب اشتباهات فاحش علمی شده است. البته وی به جای اعتراف به اشتباهات خود، به توجیه آنها روی آوده است. به عنوان نمونه در توجیه غلط گوییهای خود، مدعی آزاد شدن علم صرف و نحو شده است!
بر خلاف ادعای پیروان شیخیه مبنی بر عدم ارتباط رهبران شیخی با جریان بابیت و عدم زمینهسازی بر ایجاد فرقهی ضالّهی بابیت؛ آثار علیمحمد شیرازی (باب)، منطبق با مزاج شیخیه، مبنی بر ادعای بابیت است. علیمحمد شیرازی نیز با باب خواندن دو پیشوای شیخی، آنان را مبشّر خود خوانده و از اینرو، پیشوایان شیخی مورد تکریم بابیان و بهائیان هستند.
بر خلاف ادعای پیروان مکتب شیخیه؛ علیمحمد شیرازی، بعلاوهی شاگردی علمی نزد رهبران شیخیه، در تحصیل مراحل معنوی نیز متأثر از آنان بوده و در زُهد و گوشهنشینی، به رهبر شیخیه اقتدا داشته است. ریاضت و گوشهگیری علیمحمد شیرازی به قدری مشهود بود که وی، به «سید ذکر» شهرت یافت و کم کم دعانویس و مناجات پرداز شد.