عذر بدتر از گناه در توجیه اُمیّت باب!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ سرکردگان فرقهی بهائیت برای وحیانی جلوه دادن نوشتهجات پیشوای خود علیمحمد شیرازی، تلاش دارند تا اُمیّت او را به اثبات رسانند. اما با توجه به مدارک و قرائن فراوانی که در کتب بابی و بهائی مبنی بر تحصیل علیمحمد شیرازی در دوران کودکی و جوانی وجود دارد [1]، درصدد توجیه این مدارک برآمدند.
همچنان که فاضل مازندرانی از مبلّغان بهائیت در توجیه گفته است: «و چون تلمذ سید باب به صغر سن در مکتب شیراز نزد معلّمی کامل به وضع و مقدارِ در خورِ آن ایام، مسلّم در تاریخ و حضور چندی در محضر درس حاجی سید کاظم رشتی به کربلا در ایام شباب نیز مصرّح در کلمات خودشان است و آثار خطیِ به غایت زیبایشان در دسترس عموم میباشد، مرادشان از اُمیّت این است که تحصیلات علمیه به ترتیب و تدرّج از مقدمات به درجات عالیه به نوعی که معمول و متداول ایام بود، مانند شیخ احسائی و سید رشتی و علمای اصحابشان و غیرهم از علماء، ننمودند و این را به تشبیه و تقریب به حال جدّ امجد اعلای خود اُمیّت گفتند».[2]
اما این توجیه و عذر تراشی برای اُمّی نبودن علیمحمد شیرازی در حالیست که:
اولاً: پیشوایان بهائی در کتب خود صراحتاً «هرگونه» درس خواندن علیمحمد شیرازی را رد کردهاند، همچنان که عباس افندی گفته است: «و در میان طائفه شیعیان عموماً مسلّم است که "ابداً" حضرت باب در هیچ مدرسهای تحصیل نفرمودند و نزد کسی اکتساب علوم نکردند و جمیع اهل شیراز گواهی میدهند. با این وجود، به منتهای فضل بغتتاً در میان خلق ظاهر شدهاند».[3] علیمحمد شیرازی نیز در وصف مقامات خود نوشته است: «در أعجمی نشو و نما نمود و در این آثار حقّه نزد احدی تعلیم نگرفته، بل اُمّی صِرف بوده».[4] بنابراین اگر کتب بابی و بهائی به تحصیل علیمحمد شیرازی در ایام کودکی و جوانی (هرچند اندک) شهادت میدهند، پس چرا پیشوایان بابی و بهائی مدعی میشود که باب، ابداً نزد هیچ کسی کسب علوم نکرده است؟! آیا دروغ گفتن برای پیشوایان به اصطلاح الهی بابی و بهائی برای توجیه خود، مجاز است؟!
ثانیاً: مبلّغ بهائی در توجیه درس خواندن علیمحمد شیرازی میگوید که وی هرچند درس خوانده، اما مراتب معمول تحصیلات (از پایه تا مراتب عالی) را نگذرانده است؛ اما آیا نوشتن کتُبی پر از غلط املایی و نگارشی و محتوایی (همچون نوشتهجات باب)، نیاز به گذر مراتب تحصیلی دارد؟! و بر فرض حکیمانه بودن نوشتهجات وی، آیا کم بوده و هستند، شخصیتهایی که به خاطر نبوغ خود، بدون گذر مراتب علمی متداول به مدارج عالی علمی رسیدهاند؟! بنابراین آیا این عذر بدتر از گناه نیست؟!
پینوشت:
[1]. ر.ک: ابوالفضل گلپایگانی، کشف الغطاء، نسخهی الکترونیکی، ص 57-56؛ محمدعلی فیضی، حضرت نقطه اولی، تهران: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 132 بدیع، ص 107.
[2]. محمد کریم خان کرمانی، رساله در رد باب مرتاب، ص 17؛ محمد کریم خان کرمانی، شمس المضیئه در رد شبهات بابیه، ص 249.
[3]. عباس افندی، مفاوضات، مصر: فرجالله زکی الکردی، 1920 م، ص 19.
[4]. سید محمدباقر نجفی، بهائیان، تهران: نشر مشعر، 1383 ش، ص 166.
افزودن نظر جدید