آیا قیامت برگزار شده است؟!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در منابع اسلامی، احادیث بسیاری بر خاتمیت و امتداد شریعت حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) تا روز قیامت وجود دارد. همچنان که میخوانیم: «حَلالُ محمَّد حَلالٌ إلی یَومِ القِیامَه و حَرامُهُ حَرامٌ إلی یَومِ القِیامَه [1]؛ حلال حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) تا روز قیامت حلال است و حرام او تا روز قیامت حرام است».
از اینرو پیامبرخواندهی برای توجیه ادعای خود مبنی بر نسخ اسلام، مدعی میشود، پایان شریعت اسلام، روز قیامت بیان شده و قیامت با ظهور قائم (به ادعای آنان: علیمحمد شیرازی) بر پا شده است!. میرزا حسینعلی سپس برای اثبات صحت ادعای برپایی قیامت با ظهور قائم، به این روایت استناد میکند: «إذا قامَ القائم قامَتِ القِیامه [2]؛ هنگامی که قائم قیام کند قیامت برپا میشود».
اما در پاسخ به این استدلال پیشوای بهائیان میگوییم:
اولاً: مقصود از قیامتی که در روایات آمده و دامنهی شریعت اسلام تا برپایی آن دانسته شده، قیامتی است که در آیات بسیاری از قرآن از آن یاد شده و اوصاف ویژهای برای آن بیان شده است؛ همچنان که در عظمت آن روز میخوانیم: «يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ؛ وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ [قارعه/5-4]؛ روزی که مردم مانند پروانههای پراکنده خواهند بود؛ و کوهها مانند پشم رنگین حلاّجیشده میگردد». و یا میخوانیم: «أَفَلَا يَعْلَمُ إِذَا بُعْثِرَ مَا فِي الْقُبُورِ [عادیات/9]؛ آیا نمیداند در آن روز که تمام کسانی که در قبرها هستند برانگیخته میشوند». بنابراین مقصود از قیامت، قیامتی با این اوصاف است؛ نه آن روز موهومی که به ادعای حسینعلی نوری، در یک چشم بهم زدنی (پنجاه هزار سال) سپری شد.[3]
ثانیاً: روایتی که پایهی استدلال بهائیان قرار گرفته و حسینعلی نوری به آن استناد کرده، در کُتب روایی وجود ندارد و ظاهراً پیشوای بهائیت برای اثبات مسلک ساختگی خود، دست به دامن جعل حدیث شده است! این در حالیست که در روایات بسیاری، ظهور قائم قبل از روز قیامت بیان شده است: «لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ فِيهِ فَيَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً [4]؛ (حتی) اگر از عُمر دنيا جز يک روز باقى نمانده باشد، خداوند آن روز را طولانى گرداند تا در آن قيام كند و زمين را پر از عدل و داد نمايد همچنان كه آكنده از ظلم و جور شده باشد».
پینوشت:
[1]. کلینی، اصول کافی، ترجمه: سیدجواد مصطفوی، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1365 ش، ج 2، باب الشرایع، ص 17.
[2]. حسینعلی نوری، ایقان، هوفمایم آلمان: لجنهی ملّی نشر آثار امری به زبان فارسی و عربی، 1998 م، ص 95.
[3]. عبدالحمید اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، بیجا: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 134 بدیع، ص 283.
[4]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، قم: جامعه مدرسین، 1413 ق، ج 4، ص 177، ح: 5402.
افزودن نظر جدید