اعتراف باب به شاگردی در مکتب شیخیه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پیروان علیمحمد شیرازی (سرکردهی فرقهی بابیت) درصددند تا برای اثبات وحیانیت کلمات صادره از وی، اُمّیت او را اثبات کنند. همچنان که در خطابات عباس افندی آمده است: «جمیع مظاهر الهیه چنین بودهاند؛ حضرت ابراهیم و حضرت موسی و حضرت مسیح (علیهم السلام) و حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) و حضرت باب و حضرت بهاءالله در هیچ مدرسهای داخل نشدند؛ لکن کتبی از آنها صادر شده».[1]
اما جالب است بدانیم که مدارکی در دست است که گواه بر شاگردی علیمحمد شیرازی در مکتب بزرگان مسلک شیخیه دارد.
اول: منابع بابی و بهائی به حضور علیمحمد شیرازی در سنّ کودکی در مجلس درس شیخ عابد (که شیخی مسلک بوده) گواهی میدهند.[2]
دوم: علیمحمد شیرازی در دوران جوانی با حضور در درس کاظم رشتی، از او کسب علم مینمود. همچنان که اسدالله مازندرانی تصریح نموده است: «بالاخره ناگهان بدانسو شتافت و چندی در آن مرکز علم دینی و افادت انوار، به جوار مراقد اسلاف بزرگوارش ماند و در مجلس درس سید (کاظم رشتی)، حاضر، و با عدهای از اصحاب و پیروانش مصاحب و معاشر گشت و در آن مدت قلیل، به فیض و نورانیتی آسمانی و جلیل فائز آمد».[3]
سوم: علیمحمد شیرازی در تفسیر سورهی بقره خویش، خود را شاگرد کاظم رشتی خوانده است: «اللّهم إنَّک لتعلم فی یَوم الَّذی أردتُ إنشاءَ ذلکَ الکتاب... [4]؛ خدایا تو میدانی که در آن روز که اراده کردم انشای این کتاب را، شب در خواب دیدم که زمین مقدسه (کربلا) ذره ذره شده و در هوا بلند است و همهی آنها آمده در برابر خانهام ایستاده . بعد خبر فوت دانشمند جلیل، دوست و معلم من (کاظم رشتی) رسید...».
چهارم: فاضل مازندرانی نیز به توقیعی از علیمحمد شیرازی اشاره کرده که در آن، به شاگردی باب نزد کاظم رشتی، تصریح شده است: «و اما ما رأیت من آیات معلّمی الخ، که مراد از معلم، حاج سیدکاظم رشتی میباشد».[5]
اما دو رویی بابیان و بهائیان در حالیست که قرآن کریم، اُمیّت حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) را گواهی بر صداقت گفتار و دعوت ایشان و عاملی برای دفع شبههی مبطلین معرفی میکند: «وَمَا كُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ ۖ إِذًا لَارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ [عنکبوت/48]؛ تو هرگز پیش از این کتابی نمیخواندی، و با دست خود چیزی نمینوشتی، مبادا کسانی که در صدد (تکذیب و) ابطال سخنان تو هستند، شک و تردید کنند!».
پینوشت:
[1]. عباس افندی، خطابات، لانگنهاین آلمان غربی: لجنهی ملّی نشر آثار امری به زبانهای فارسی و عربی، بیتا، ج 3، ص 7.
[2]. ر.ک: اشراق خاوری، تلخیص تاریخ نبیل زرندی، تهران: لجنهی ملّی نشر آثار امری، 1328 ش، ص 64.
[3]. اسدالله مازندرانی، رهبران و رهروان، ج 2، ص 405.
[4]. محمدعلی فیضی، حضرت نقطه اولی، تهران: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 132 بدیع، ص 107.
[5].اسدالله فاضل مازندرانی، اسرارالآثار خصوصی، تهران: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 134 بدیع، ج 1، ص 35.
افزودن نظر جدید