سماع موتی
اینکه اموات، مخصوصاً اولیاء الهی، صدای زنده را میشنوند، امری ثابت شده است که مورد پذیرش مسلمانان است؛ با این حال وهابیها این مسأله را رد کرده و نقدهایی نسبت به سایر مسلمانان در این مسأله مطرح کردهاند که پذیرفته شده نیست و تفسیرهایی ظاهرگرایانه و بهدور از واقعیت است.
خدای متعال در آیه 97 سوره یوسف، از شفاعت طلبی فرزندان حضرت یعقوب (علیهالسلام) از آن حضرت سخن به میان آورده است؛ از آن جایی که مانعی در کار نیست، میتوان بهدست آورد که این آیه، علاوه بر مشروعیت طلب شفاعت از زندگان، همچنین بر جواز طلب شفاعت از اموات نیز دلالت میکند.
وهابیون، با طلب شفاعت از اموات به شدت مخالف بوده و آن را ممنوع تلقی کردهاند. آنان برای اثبات این مدعای خود به ادلهای ازجمله انقطاع اعمال بعد از مرگ و عدم سماع موتی استناد جستهاند حال آنکه با توجه به متون اسلامی، اعمال انسان، پس از مرگ، منقطع نمیشود، همچنین اموات نیز صدای زندگان را میشنوند.
شواهد تاریخی فراوانی وجود دارد که حاکی از دشمنی سرسختانه محمد بن عبدالوهاب با رسول گرامی اسلام است. برای این منظور، کافی است نیمنگاهی به موضعگیریها و عملکرد و اعتقادات او در طول زندگیش داشته باشیم؛ از باب نمونه محمد بن عبدالوهاب حیات برزخی را برای پیامبر اکرم و اولیاء خدا انکار میکند.
شواهد تاریخی فراوانی وجود دارد که حاکی از دشمنی سرسختانه محمد بن عبدالوهاب با رسول گرامی اسلام است. برای این منظور، کافی است تنها نیمنگاهی به موضعگیریها و عملکرد و اعتقادات او در طول زندگیش داشته باشیم. از باب نمونه محمد بن عبدالوهاب حیات در عالم برزخ را برای پیامبر اکرم و اولیاء خدا انکار میکند.
مخالفت گروهی با سماع موتی در مکتب دیوبند، سیلی از اعتراضات را به دنبال داشت. به همین سبب، دلایل مخالفان با این نگرش، از سوی عالمان مکتب دیوبند مورد هجمه واقع شده و به همه آنان پاسخ داده شد.
حاصل رجوع به آثار مکتب دیوبندیه و نگاشتههای عالمان این مکتب پذیرش سماع موتی را به دنبال دارد. در این نگرش شنیدن صدای احیاء از سوی مردگان مورد تایید قرار گرفته و بر آن ادعای تواتر شده است. از این همه پیداست که مخالفت چند نفر به این کثرت تالیفات ضربه نخواهد زد.
عمر به پیامبر عرض کرد: تو با اجسادى سخن مى گویى كه روح ندارند، رسول الله فرمود: (و الذى نفس محمد بیده ما انتم باسمع لما اقول منهم)؛ سوگند به كسىكه جان محمد در دست او است، شما نسبت به آنچه مىگویم از آنها شنواتر نیستید.
ارتباط میان اموات و احیاء از جمله مباحثی است که همواره از سوی مسلمانان مورد بررسی بوده است. مسلمانان به عمل انسانها پس از مرگ معتقدند اما در این میان وهابیت منکر آن است و با این رویکرد خود روایات را به باد نقد کشانده است.
مروان بن حکم گرچه قاتل طلحه است اما برای نقل روایت از وی همین مقدار که دشمن امیرالمومنی باشد برای بخاری کافی بوده است.
بسیار شنیدهاید که وهابیها با زیارت اموات، توسل به انبیا و اولیا، طلب شفاعت از آنان و... مخالف هستند. کسانی که به مکه و مدینه مسافرت کردهاند، شاهد رفتار غیر اخلاقی پلیسهای وهابی بودهاند که زائرین را با کلماتی چون «مشرک» ، «کافر» مورد سرزنش قرار میدهند. اکنون سوال این است که چرا وهابیها با زیارت، شفاعت، توسل و... مخالف هستند؟ یکی از علل، مربوط به سماع موتی است.
سماع موتی از مسائلی است که بیشتر مسلمانان به آن اعتقاد داشتهاند و تنها وهابیت معاصر به خاطر تناقضهایی که بین این نظریه و افکار خود دیده است این مفاهیم را تغییر داده است. ایشان از پیروی بزرگان خود دست برداشته و آنچه را مناسب عقیده خود میبینند برمیگزینند. زیرا حتی ابن تیمیه و ابن قیم و محمد بن عبدالوهاب نیز آن را پذیرفتهاند
سماع موتی از مسائلی است که غالب مسلمانان آن را قبول دارند و حتی ابن تیمیه و ابن قیم و محمد بن عبدالوهاب نیز آن را پذیرفتهاند؛ اما وهابیت معاصر به خاطر تناقضهایی که بین این نظریه و افکار خود دیده است این مفاهیم را تغییر داده است. ایشان از پیروی بزرگان خود دست برداشته و آنچه را مناسب عقیده خود میبینند برمیگزینند.