مخالفت با شنیدن مردگان
اطلاعات ارائه شده از سوی عالمان مکتب دیوبند، دربردارنده پذیرش سماع موتی است. مکتب دیوبند همواره به پیام قرآن استناده جسته و آن را سرلوحه کار خود قرار داده و سماع موتی را همچون اصلی مورد قبول قرار دادهاند.[1] اما گروهی به مخالفت با این دیدگاه پرداخته که باید اشخاصی همچون غلام الله خان، محمد طاهر پنجپیری و... را نام برد. محمد طاهر پنجپیری با مطالعه کتب ابن تیمیه، ابن قیم و محمد بن عبدالوهاب در همین راستا قلم زد.[2]
عمده دلایل مخالفان سماع موتی در مکتب دیوبند آیات، روایات و بهره گیری موافقان از اقوال ضعیف است.[3] بنا به ادعای این گروه آیاتی همچون «إِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى.[نمل/80] بىشك، نمىتوانى دعوت خود را به گوش مردگان برسانى.» و «وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِي الْقُبُورِ.[فاطر/22] تو توان شنوایی کسیکه در قبور است را نداری.» بر عدم سماع موتی دلالت دارد.
در پاسخ به این دلایل باید بیان داشت که اولاً معنای آیات این است که کفار مانند مردگان هستند و هدایت شما برای ایشان نفعی ندارد. چرا که نفع در حیات است و در غیر این زمان، فایدهای ندارد.[4] افزون بر این اشرف علی تهاونی میگوید مراد از میت در این آیه جسم است و از این لازم نمیآید که روح او نشنود.[5]
یکی دیگر از مهمترین دلایل بر عدم سماع موتی، روایت عایشه است که در جواب این دلیل نیز باید گفت که جمهور علماء با کلام عایشه مخالفت کردهاند و عایشه در این مساله خطا کرده است.[6]
پینوشت:
[1]. گیلانی، سید مناظر احسن، سیری در زندگی حضرت امام مولانا محمد قاسم نانوتوی، ص 83.
[2]. افغانی، شمس الدین بن محمد، جهود علماء الحنفیه فی ابطال عقائد القبوریه، دار الصمیعی، 1416 ه.ق، بیجا؛ ج 2، ص 780.
[3]. عزیز الرحمن، فتاوی دار العلوم دیوبند، ترجمه: هدایت الله صافی، پیشاور، مکتبه فریدیه محله گنجی، بیتا؛ ج 5، ص 348، پنچپیری، محمد طاهر، البصائر للمتوسلین باهل المقابر، پاکستان، مکتبه الیمان دار القرآن، 1427 ه.ق؛ ص 98 و ص 109 و 112 و 145.
[4]. کاندهلوی، محمد ادریس، التعلیق الصبیح علی مشکاه المصابیح، حیدر آباد دکن، چاپ اول، بیتا؛ ص 280.
[5]. تهانوی، اشرف علی، بیان القرآن، لاهور، مکتبه رحمانیه، بیتا؛ ج 3، ص 75.
[6]. انورشاه کشمیری، محمد، فیض الباری علی صحیح البخاری، تحقیق: محمد بدر عالم المیرتهی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1426 ه.ق؛ ج 3، ص 42.
افزودن نظر جدید