توحید در بهائیت
یکی از توجیهاتِ ادعای خدایی پیامبرنمای بهائی، تشبیه گفتههای او به شطحیات صوفیانه و تجلّی است. اما به چند دلیل این توجیه قابل پذیرش نیست: اول: انسان نمیتواند مظهر کامل ذات الهی باشد، چون که خود، آفریده شده، محدود و ضعیف است. دوم: پیامبرنمای بهائیت با رد تجلّی، خود را ذات پروردگار دانسته و همین توجیه را نیز رد کرده است.
چگونه اعتقاد بهائیت به خدایی بشری ناتوان و برشمردن صفات سرشار از ضعف برای او با اعتقاد ادیان الهی به خدای احد توانا قابل مقایسه است.
پیامبرخواندهی بهائی در توجیه ادعای خدایی و الوهیت خود، این ادعاها را از جهت اینکه او محل ظهور اسماء و صفات الهیست، صحیح برشمرده است. اما آیا صفات و مقاماتی که جناب بهاء برای خود برشمرده (نظیر: زندانی بودن و عدم توانایی نجات خود، زاييده شدن و ادعای عدم تولد، بذله گویی، خالق خدايان متعدد بودن) هم قابل انتساب به خدای تعالی هستند؟!
پیامبرخواندهی بهائیت در یکی از مناجاتهای خود، تصویری مجسم و غیرقابل توجیه از خدای بهائیت، ارائه نموده؛ تصویری که آدمی را به یاد مناجاتهای اعراب بادیهنشین مشرک میاندازد. اما ممکن است بهائیان در توجیه این اشکال، به تأویل گفتار او روی بیاورند؛ این در حالیست که این مدعی پیامبری، از تأویل کلام خود نهی کرده است.
لقاءالله (به معنای نوعی درک و شعور) که به واسطهی آن، انسان میتواند خدا را بدون هیچ پرده و مانعی دریابد؛ مفهومیست که در آیات قرآن به آن اشاره شده است. این در حالیست که مدعیان پیامبری بابیت و بهائیت، به دلیل نگاه سطحی و فهم اندک خود از مفاهیم دینی، مفهوم لقاءالله را به دیدار خود تعبیر کرده و اکثر انسانها را از آن محروم کردهاند.
مدعی پیامبری بهائیت، بر خلاف ادیان توحیدی، ادعای خدایی و خدا آفرینی کرده است. از اینرو، سرکردگان و مبلّغان بهائی از یکسو تلاش دارند تا ادعاهای الحادی پیامبرخواندهی خود را در انظار عمومی توجیه و تأویل کنند و از سویی دیگر گویا در صدد هستند تا اعتقاد به خدایی و خدا آفرینی پیامبرخواندهی خود را میان اَغنام الله، نهادینه سازند.
در پیام تصویری که در کانالهای وابسته به تشکیلات بهائیت به انتشار درآمد؛ مبلّغ بهائی در پاسخ به تناقض خاتمیت پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) با ادعای پیامبری حسینعلی نوری، پا را از ادعای پیامبری وی فراتر نهاده و از حسینعلی نوری به ظهور خداوند تعبیر نمود. ادعای باطلی که نه تنها شرع، بلکه عقل از پذیرش آن ابا دارد!
پیامبرخواندهی بهائیت، در موارد بسیاری ادعای خدایی و حتی خداآفرینی داشته است. از اینرو مبلّغان بهائی برای توجیه این انحرافات پیامبرخواندهی خود، تجلّی ذات خدا را بهترین راه برای توجیه انحرافات او یافتند. این در حالیست که ذات الهی محیط و بینهایت و کُنه او درک نشدنی است؛ لذا چگونه مخلوقی محدود میتواند خود را مظهر "ذات" خدا بخواند!
ملاحسین بشرویهای از شاگردان مکتب شیخیه بود که با شروع ادعای بابیت علیمحمد شیرازی، به وی پیوست و لقب "اول من آمن" را از آن خود کرد. وی سرانجام پس از تبلیغ و شورش فراوان به نفع جریان بابیت، به هلاکت رسید. ملاحسین تا جایی در بهائیت مورد ستایش واقع شده که پیامبرخواندهی بهائیت،اظهاراتی کُفرآمیز در خصوص او به کار برده است!
ابراز ادعای خدایی مدعی پیامبری بهائیت، از یکسو و انکار ادعای خدایی او توسط مبلّغان بهائی از سویی دیگر، اعتقاد یکتاپرستی بهائیان را مبهم ساخته است. اما با توجه به گفتههای عبدالحسین آیتی (مبلّغ پیشین بهائی و کاتب مخصوص عبدالبهاء)، درمییابیم که قبول خدایی پیامبرخواندهی بهائیت، اعتقادیست که تنها برای مَحرم اسرار آنان افشا میگردد.
هرچند که پیامبرخواندهی بهائیان مقامی بس فراتر از رسالت (یعنی خدایی) برای خود قائل بوده، اما سرکردگان بهائی با توجیه این ادعاها، مقام مظهریت ذات الهی برای وی قائل میشوند. این در حالیست که کتاب آسمانی قرآن، جایگاهی فراتر از عبودیت را برای پیامبران الهی صحیح نمیداند. بعلاوهی آنکه چگونه بشری فانی میتواند مظهر ذات الهی باشد!
بهائیان تجلی خداوند در حسینعلی نوری را توجیه ادعای خدایی او میدانند. این در حالیست که اولا: هیچ انسانی نمیتواند مظهر کامل ذات الهی باشد. ثانیا: منظور از تجلی، ظهور قدرت خداوند بر وجود انسانی پاک است نه واگذاری مقالم الوهیت ثالثا: ادعاهای حسینعلی نوری ارتباطی با تجلی ندارد رابعا: قرآن کریم به امثال بهاءالله، وعده دوزخ داده است.
پیامبرخواندهی بهائیان در شرح حکایت تولدش میگوید: در آن روز، کسی زاده شد که نمیزاید و زاییده نمیشود! اما در نقد گفتهی وی میگوییم: اولاً: این صفت مختص ذات خدای تعالی است و به کار بردن آن برای بشری فانی، شرک محسوب میشود. ثانیاً: چنین ادعایی با عقل نیز سازگاری ندارد؛ چرا که اگر زاییده شده پس چگونه زاده نمیشود و نمیزاید؟!
مبلّغان بهائی مدعی شدند: «شیعیان معتقدند كه خدا را نمیتوان ديد ولى میگویند در روز قيامت میتوان او را ديد». در پاسخ میگوییم: 1. با توجه به نصّ صریح قرآن، شیعیان رؤیت خداوند با چشم مادی را غیرممکن میدانند. 2. در خصوص آیاتی که ظهور در رؤیت خدا در قیامت دارند، شیعیان معتقد به نظر قلبى و دیدن قلب به وسیلهی حقیقت ایمان، هستند.