افشای اعتقاد مبهم بهائیان از زبان مبلّغ سابق بهائیت

  • 1396/11/02 - 08:19
ابراز ادعای خدایی مدعی پیامبری بهائیت، از یک‌سو و انکار ادعای خدایی او توسط مبلّغان بهائی از سویی دیگر، اعتقاد یکتاپرستی بهائیان را مبهم ساخته است. اما با توجه به گفته‌های عبدالحسین آیتی (مبلّغ پیشین بهائی و کاتب مخصوص عبدالبهاء)، درمی‌یابیم که قبول خدایی پیامبرخوانده‌ی بهائیت، اعتقادیست که تنها برای مَحرم اسرار آنان افشا می‌گردد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ همان‌گونه که بر کسی پوشیده نیست؛ حسینعلی نوری (مدعی پیامبری بهائیت) در آثار خود به کرار ادعای خدایی کرده است؛ همچنان که مدعی شده: «تَفکَّر فی الدُنیا و شأن أهلِها إنَّ الَّذی خَلَقَ العالَم لِنَفسه قَد حبس فی أخرَبِ الدیار بِما اکتَسَبَت أیدی الظالِمین [1]؛ درباره‌ی دنیا و حالات مردم آن بیاندیش؛ زیرا آن‌که جهان را برای خود آفرید، در خراب‌ترین مکان‌ها به دست ستمکاران، زندانی شده است». اما ابراز این ادعا که به عنوان نقطه ضعفی برای پیروان این فرقه تلقی می‌شود، مبلّغان بهائی را بر آن داشت تا به توجیه و تأویل این ادعای باطل بپردازند.
اما به راستی این توجیهات و تأویلات، تا چه میزان قابل قبول بوده و حقیقت اعتقاد بهائیان در زمینه‌ی ادعای خدایی پیامبرخوانده‌شان چیست؟! برای دریافت پاسخ این پرسش، در ادامه به مطالعه‌ی جواب عبدالحسین آیتی (مبلّغ پیشین بهائیت و کاتب مخصوص عبدالبهاء) خواهیم پرداخت.
عبدالحسین آیتی در کتاب خود، پرده از حقیقت اعتقاد بهائیان برداشته و ابهامات موجود را به این بیان برطرف می‌کند: «یکی از مواقع مغالطه‌کاری حضرات (بهائی) در موضوع ادعا (ی خدایی حسینعلی نوری) است که هرگز آن را تصریح ننموده، نزد هرکسی به قسمی عنوان و به تعبیری بیان می‌نمایند. و ما بعد از مجاهدت بسیار اصل داعیه بهاء را شناختیم که داعیه الوهیت (خدایی) است و حتی بهائیان را عقیده این است که بهاءالله خالق آسمان و زمین و مرسل رُسُل و مُنزل کتُب و مکلّم با کلیم (حضرت موسی (علیه السلام)) است در طور، اما ابتدا به همه کس این سخن را نمی‌گویند. اگر اطرافشان سنّی یا مسیحی است، می‌گویند: رجعت مسیح است. و اگر شیعه است، می‌گویند رجعت حسینی است. و اگر متمدن است، گویند: نابغه عصر و حکیم و فیلسوف است. و اگر از عرفا و صوفیه و دراویش است، می‌گویند: قطب و مرشدی است از همه مراشد مهم‌تر! و بالأخره نزد هر قومی عنوانی دارد ولی پس از آن‌که مَحرم اَسرار شد می‌فهمد که او ادعای خدایی کرده و با یک عنواناتی که به تمسخر و استهزاء شبیه‌تر است، تا به جدیت، خود را خدا شمرده. مثل این‌که در مراسله (نامه به) پسرش می‌نویسد: کتابٌ مِنَ اللهِ العَزیز الحَکیم إلی اللهِ اللطیفِ المَجید (کتابی است از خدای عزیز و حکیم (حسینعلی نوری)؛ به خدای لطیفِ بلندمرتبه (پسرش))».[2]
اما جالب است بدانیم که حسینعلی نوری در حالی خود را پیام‌آوری الهی معرفی نموده، که اساساً هدف تمامی پیامبران الهی، دعوت انسان‌ها به یکتاپرستی بوده است: «وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ... [نحل/36]؛ و در حقيقت، در ميان هر امتى رسولی برانگيختيم (تا بگويد:) «خدا را بپرستيد و از طاغوت بپرهيزيد»».

پی‌نوشت:

[1]. حسینعلی نوری، مبین، نسخه‌ی خطی (به خط زین المقربین)، مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 1294 ق، ص 56.
[2]. عبدالحسین آیتی، کشف الحیل، تهران: بی‌نا، 1326، ج 1، ص 28-27.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.