افکار وهابیت
یکی از مصادیق شرک از نظر محمد بن عبدالوهاب، توسل به ارواح اولیاء الهی است. وی میپندارد آنان بعد از مرگ قادر به برآوردن حاجتهای طلبکار و سائل نیستند، لذا توسل به آنها موجب شرک است. وی میگوید: «هر کس گمان برد که بین خداوند و خلائق کسانی وساطت میکنند و حوائج مردم را نزد خدا میبرند، اینان به خداوند بدگمان هستند.»
کافر دانستن مسلمانان توسط محمد بن عبدالوهاب و پیروان وی، سرچشمه بسیاری از آشوبها و فتنههای تاریک جهان اسلام در گذشته و حال به شمار میرود. از باب نمونه یکی از جنایات وهابیان در گذشته به آتش کشیدن محصولات زراعی است عبدالعزیز به قصد جهاد وارد منفوحه شد و محصولات زراعی آنان را به آتش کشید و تعداد ده نفر را نیز به قتل رساند.
کشتار شیعیان در عتبات عالیات توسط وهابیها، به راستی صفحهای سیاه در تاریح اسلام است. صلاح الدین مختار مینویسد: «در سال 1216 قمری، امیر سعود با قشون بسیاری متشکل از مردم نجد، عشایر جنوب، حجاز، تهامه و دیگر نقاط، به قصد عراق حرکت کرد. وی در ماه ذیالقعده به شهر کربلا رسید و بیشتر مردم را به قتل رساندند.
وهابیت فرقهای منحرف و منسوب به محمد بن عبدالوهاب است. وی عقیده باطل خود را در «نجد» آشکار نمود. محمد بن عبدالوهاب، آراء و عقاید منحصر به فردی داشت. از باب نمونه زینی دحلان در این باره مینویسد: «محمد بن عبدالوهاب در روز جمعه در مسجد درعیه سخنرانی کرده و گفت: هر کس به پیامبر متوسل شود، مرتکب کفر شده است.»
بسیاری از علمای اهلتسنن، محمد بن عبدالوهاب و عقاید وی را به شدت مذمت نمودهاند از باب نمونه علامه صدقی زهاوی، محمد بن عبدالوهاب و پیروانش را فتنهای میداند که در جهان شهرت پیدا کرد. وی در این باره مینویسد: «وهابیت فرقهای منسوب به محمد بن عبدالوهاب است که او عقیده باطل خود را در «نجد» آشکار نمود.»
بسیاری از علمای اهلتسنن، محمد بن عبدالوهاب و عقاید وی را مورد انتقاد قرار داده و به شدت از آنها مذمت نمودهاند. از باب نمونه شیخ ابراهیم بن عثمان سمنودی درباره او این چنین مینویسد: «ریشه وهابیت قومی از جاهلان اعراب هستد که به رئیسشان محمد بن عبدالوهاب بدعتگذار، خارجی، گمراه کننده و گمراه شده منسوب هستند.»
بسیاری از علمای اهلتسنن، محمد بن عبدالوهاب و عقاید وی را مورد انتقاد قرار داده و به شدت از آنها مذمت نمودهاند از باب نمونه شیخ احمد غماری ضمن معرفی و افشای ماهیت ابنتیمیه، محمد بن عبدالوهاب را شیطانی میداند که دارای مذهبی باطل است و افکارش از افکار ابنتیمیه نشأت گرفته و سخنان او همان سخنان ابنتیمیه است.
محمد بن عبدالوهاب پس از گذشت قرنها و به تبعیت از معاویه و با کراهت داشتن از ذکر صلوات و درود بر پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) بر بالای منارهها، موذن پیر نابینایی را به جرم صلوات فرستادن بر آن رسول گرامی به قتل رساند.
بسیاری از علمای اهلتسنن، محمد بن عبدالوهاب را مورد انتقاد قرار داده و به شدت آن را مذمت نمودهاند از باب نمونه احمد زینی دحلان درباره پیشبینی گمراهی او از سوی پدرش مینویسد: «و همچنین پدر وی عبد الوهاب که از علمای صالح به شمار میرفت، همانند دیگر علما در فرزندش، آثار الحاد و بیدینی را حدس میزد و او را سرزنش نموده.»
محمد بن عبدالوهاب در یکی از فتاوایش، فتوا به جواز قتل هر کسیکه عقیده اهلسنت و جماعت را دارد میدهد، ولی امروزه وهابیت، بنا به مصالحی آن را مطرح نمیکند. او در نامه خود به "ابن عیسی" که بر او احتجاج کرده که فقهاء به چیزی بر خلاف فهم او معتقدند؛ فقه مصطلح را که تمام مذاهب اسلامی بدان معتقدند، شرک میداند.
وهابیت فرقهای است منسوب به محمد بن عبدالوهاب؛ آنان در کتابهای خود نظراتی دادهاند که برخی را بازگو میکنیم؛ از باب نمونه بنباز میگوید: روزی که پروردگار در روز قیامت میآید و ساقش را برای بندگانش کشف میکند، نشانهای بین او و آنان است، در این هنگام است که همگی او را شناخته و از او پیروی میکنند.
وهابیت فرقهای است منسوب به محمد بن عبدالوهاب؛ آنان در کتابهای خود نظراتی دادهاند که یکی از آنها از این قرار است: گروه دائمی افتای وهابیان مینویسد: «رفتن به غار حرا از جمله شعائر حج و از سنتهای اسلام نیست؛ بلکه از جمله بدعتها و راهی به شرک است، و لذا باید مردم را از رفتن به آن منع کرد.»
وهابیت فرقهای است منسوب به محمد بن عبدالوهاب؛ آنان در کتابهای خود نظراتی دادهاند که برخی را بازگو میکنیم؛ از باب نمونه بنباز میگوید: روزی که پروردگار در روز قیامت میآید و ساقش را برای بندگانش کشف میکند، نشانهای بین او و آنان است، در این هنگام است که همگی او را شناخته و از او پیروی میکنند.
یکی از علمای اهلسنت بغداد به نام جمیل صدقی زهاوی مینویسد: «از بزرگترین کارهای قبیح وهابیان، همان پیروان محمّد بن عبدالوهاب این بود که هنگام وارد شدن شهر طائف مردم را به طور عموم کشته و به کوچک و بزرگ رحم نکردند و قصد مأمور و امیر و شریف و پست کرده و همگی را به طور یکسان از دم تیغ شمشیر و نیزه گذراندند.»