افکار وهابیت
موضوع بنا و ساخت گنبد و بارگاه از موضوعات اختلافی بین محمد بن عبدالوهاب و مسلمانان است. شیخ نجدی در مقالهای میگوید ساختن قبه و بنا از قرن پنجم هجرت معمول گردیده است.که در پاسخ باید گفت آیاتی در قرآن وجود دارد که بزرگان اهلسنت تصریح کردهاند که این آیات دلیل بر جواز مشروعیت بناء بر روی قبور بزرگان و اولیاء است.
محمد بن عبدالوهاب در کتاب التوحید خود که دارای جایگاه ویژهای در نزد وهابیان است، مدعی است که هر گونه دعا و درخواست از غیر خداوند، عبادت و موجب شرک است. اما با مراجعه به آیات قرآن، عبادت واقعی زمانی است که عابد به قصد الوهیت معبود، او را عبادت کند.
قفاری اعتقاد به علم غیب امامان را ریشه در غلو و تنقیص علم الهی می داند. این در حالی است که علم الهی، ذاتی و بالاصاله بوده و علم غیب امامان معصوم از نظر کمیت (محدود بودن) و کیفیت (عرضی بودن) وابسته به علم ذاتی الهی است.
ناصر القفاری به عنوان یک مبلغ مطرح وهابیت مدعی است که اخبار کذب از سوی امامان شیعیان بازگو شده است که در این صورت علم غیب ایشان زیر سوال خواهد رفت. این در حالی است که این بیان نشان از عدم رجوع دقیق به کتب عالمان مکتب تشیع است.
ناصر قفاری مدعی است که عقیده شیعه در باب بداء را مورد بازبینی قرار داده و با استناد به معنای لغوی بداء، آن را مستلزم جهل در علم خداوند میداند. این در حالی است که با رجوع به کتب شیعیان، میتوان معنای صحیح بداء را آنگونه که مشتمل بر جهل علم خداوند نباشد، یافت و نیازی به رجوع به معنای لغوی نیست.
روش بربهاری در کتاب شرح السنه نقل گرایی محض است، به همین جهت با مباحث کلامی به شدت مخالف است.
با وجود اینکه کتاب شرح السنه بربهاری از هیچ نظم منطقی پیروی نمیکند، ولی در بین وهابیان جایگاه خوبی دارد.
محمد بن عبدالوهاب از شیخ مفید نقل کرده است که وی در کتاب «روضة الواعظین» حدیثی در نقد حدیث غدیر نقل کرده است که در پاسخ باید بگوییم که اولا: شیخ مفید کتابی به نام «روضة الواعظین» ندارد. ثانیا: علمای اهلسنت مانند سبط بن جوزی، علامه اسماعیل بن محمد العجلونی الجراحی و محمد بن اسماعیل صنعانی به صحت حدیث غدیر اعتراف کردهاند.
عمر بن خطاب حضرت علی (علیه السلام) را شایسته خلافت بر مسلمانان دانسته و انتخاب ایشان برای حضور در شورا به این معنا بود که ایشان هم شایسته خلافت است؛ این استدلال احمد بن حنبل در مقابل وزیره بن محمد حمصی بود که بیش از سه خلیفه اول را نمیپذیرفت.
شواهد تاریخی فراوانی وجود دارد که حاکی از دشمنی سرسختانه محمد بن عبدالوهاب (پیشوای وهابیت) با رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) است. از باب نمونه محمد بن عبدالوهاب درباره سفر برای زیارت میگوید: زیارت پیامبر مستحب است، ولی باید سفر برای زیارت مسجد و نمازگزاردن در آنجا انجام گیرد، نه به قصد زیارت باشد.
یکی از مصادیق شرک از نظر محمد بن عبدالوهاب، توسل به ارواح اولیاء الهی است. وی میپندارد ارواح انبیا و اولیاء الهی بعد از مرگ قادر به برآوردن حاجتهای طلبکار و سائل نیستند، لذا توسل به آنها موجب شرک است و این کار خلاف عقیده سلف است. که در پاسخ میگوییم جواز توسل در روایات و کتب حدیثی زیاد نقل شده است.
ابنتیمیه در حمایت از نظریه تثلیث سخنان کسانی را که این نظریه را قبول داشتند را در کتاب خودش آورده و عملا به ترویج آن کمک کرده است.
شواهد تاریخی فراوانی وجود دارد که حاکی از دشمنی سرسختانه محمد بن عبدالوهاب با رسول گرامی اسلام است. وی از شنیدن ذکر صلوات کراهت داشت و آن را زشت میشمرد؛ از فرستادن صلوات بعد اذان و پخش از منارهها، به ویژه شبهای جمعه جلوگیری میکرد و فرد متخلف را شدیداً مؤاخذه و تنبیه میکرد.
ظاهراً منظور محمد بن عبدالوهاب از اینکه توسّل را شرک میداند، آن است که توسّل منافات با توحید افعالی دارد. در حالیکه شیعه آنچه را که در توسّلاتش به آنها متوسّل میشود را، شخص یا چیز تأثیرگذاری در جهان هستی درعرض خداوند نمیداند، بلکه آنها را در طول دستگاه آفرینش میداند و این مطلب منافاتی با توحید افعالی ندارد.