یکی از مصادیق شرک در نگاه محمد بن عبدالوهاب
یکی از مصادیق شرک از نظر محمد بن عبدالوهاب، توسل به ارواح اولیاء الهی است. وی میپندارد ارواح انبیا و اولیاء الهی بعد از مرگ قادر به برآوردن حاجتهای طلبکار و سائل نیستند، لذا توسل به آنها موجب شرک است و این کار خلاف عقیده سلف است. همچنین محمد بن عبدالوهاب به دنبال پیمان همکاری با «محمّد بن سعود»، جدّ اعلای «فهد»، اعلام کرد: «آنان که به ملائکه و پیامبران و اولیای خدا توسل میکنند و آنان را شفیع خود قرار میدهند و به وسیله آنان به خداوند تقرّب میجویند، خونشان حلال و اموال آنان مباح است.» وی در جای دیگری میگوید: «هر کس گمان برد که بین خداوند و خلائق کسانی وساطت میکنند و حوائج مردم را نزد خدا میبرند، اینان به خداوند بدگمان هستند.»
یکی از مصادیق شرک از نظر محمد بن عبدالوهاب، توسل به ارواح اولیاء الهی است. وی میپندارد ارواح انبیا و اولیاء الهی بعد از مرگ قادر به برآوردن حاجتهای طلبکار و سائل نیستند، لذا توسل به آنها موجب شرک است و این کار خلاف عقیده سلف است. همچنین محمد بن عبدالوهاب به دنبال پیمان همکاری با «محمّد بن سعود»، جدّ اعلای «فهد»، اعلام کرد: «آنان که به ملائکه و پیامبران و اولیای خدا توسل میکنند و آنان را شفیع خود قرار میدهند و به وسیله آنان به خداوند تقرّب میجویند، خونشان حلال و اموال آنان مباح است.»[1] وی در جای دیگری میگوید: «هر کس گمان برد که بین خداوند و خلائق کسانی وساطت میکنند و حوائج مردم را نزد خدا میبرند، اینان به خداوند بدگمان هستند.»[2]
همچنین میگوید: «پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) میان بتپرستان و کسانی که معتقد به وساطت صالحان بودند، فرقی نگذاشت، به کفر آنان حکم کرد و دستور قتل آنان را صادر نمود.»[3] در جای دیگر اظهار میدارد که: «اسلام کسی پذیرفته نیست مگر این که از کسانی که به وساطت صالحان معتقد هستند، بیزاری بجوید و آنان را کافر بشمارد.»[4] نیز میگوید: «اگر کسی تمام شب و روز عبادت کند و آنگاه در کنار قبر پیامبر و یا ولی خدا حاضر شده و آنان را صدا کند، در حقیقت دو خدا برگزیده و شهادت نداده است که خدایی جز خدای یکتا وجود ندارد، زیرا خدای او کسی است که او را میخواند.»[5] محمد بن عبدالوهاب در جای دیگری میگوید: «تمام مذاهب اسلامی اجماع دارند که هر کس بین خود و خداوند، واسطههایی قرار دهد و آنها را بخواند، کافر و مرتد است و اموال آن مباح و خونش هدر است.»[6]
در جواب باید گفت که کمک خواستن و استمداد در کارها از غیر خداوند، اگر به این عنوان باشد که برای آنان قدرت و توانایی ذاتی و مستقلی در مقابل قدرت خداوند قائل باشیم و آنها را مستقل و بینیاز از قدرت خداوند بدانیم، شرک و کفر است، اما اگر قدرت آنها را ناشی از قدرت خداوند و در اثر قرب آنان به خداوند و عنایت ویژه خداوند به آنان بدانیم شرک یا کفر نخواهد بود.
پینوشت:
[1]. «و إنّ قصدهم الملائکة و الأنبیاء و الأولیاء یریدون شفاعتهم و التقرّب إلی الله بذلک، هو الذی أحلّ دماءهم و أموالهم.» کشف الشبهات، محمد بن عبدالوهاب، ص 58.
[2]. «من ظنّ انّ بین الله و بین خلقه وسائط ترفع إلیهم الحوائج فقد ظنّ بالله سوء الظنّ.» مجموعة مؤلفات الشیخ محمد بن عبدالوهاب، ج 5، ص 241.
[3]. «إن محمدا (صلی الله علیه و آله و سلم) لم یفرق بین من اعتقد فی الاصنام و من اعتقد فی الصالحین بل قاتلهم کلهم و حکم بکفرهم.» همان، ج 6، ص 147.
[4]. «لا یصح دین الاسلام الا بالبراءة ممن یتقرب الی الله بالصلحاء و تکفیرهم.» همان، ج 6، ص 188.
[5]. «من عبدالله لیلا و نهارا ثم دعا نبیا أو ولیّا عند قبره، فقد اتخذ الهین اثنین و لم یشهد أن لا إله إلّا الله، إلا له هو المدعو.» همان، ج 6، ص 166.
[6]. «اجماع المذاهب کلّهم علی انّ من جعل بینه و بین الله وسائط یدعوهم انّه کافر مرتد حلال المال و الدم. همان، ج 6، ص 147.
افزودن نظر جدید