نقد نظریه قرآن بسندگی عبدالله جکرالوی
در پاسخ به جریانی به نام قرآنیون که درصدد است ملاک و محور تفسیر را خود آیات قرآن قرار دهد و منکر حجیت سنت است، باید گفت پیامبر (ص) وظیفه بیان و نطق قرآن و تبیین احکام و قوانین و فرائض و سنن را از سوی خداوند برعهده دارد.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بسیاری از مفسران با توجه به اینکه سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و روایات معصومین (علیهمالسلام) پس از قرآن کریم دومین مرجع مهم و معتبر در شناخت آموزه های دینی است، در تفسیر، از قرآن و سنت بهره می جویند. در مقابل، جریانی به نام قرآنیون درصدد است که ملاک و محور تفسیر را خود آیات قرآن قرار دهد. آنان بر این باورند قرآنی که نور، روشن و روشنگر همه چیز است به غیر خود نیازمند نیست، حتی اگر آن غیر، سنت باشد. آنان نقش سنت را به بیان احکام و جزئیات قصص قرآن انکار میکنند. از این جریان با عنوان جریان قرآن بسندگی یا قرآنیون یاد میشود که هم در شیعه و هم در اهل سنت وجود دارد.
قرآنیون معتقدند تنها پیروی از وحی و گفتار وحیانی لازم است و وحی نیز منحصر در قرآن است و ادعای وحی بودن سنت مردود است. عبدالله جکرالوی یکی از بزرگان جریان قرآنیون اهل سنت میگوید: «اگر بپذیریم که برخی از احادیث به صورت قطعی به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) منسوب است، پیروی از این احادیث بر فرض صحت انتساب نیز واجب نیست، زیرا وحی نازل شده از سوی خداوند نیستند.»[1]
در نقد این دیدگاه باید گفت که بر اساس آیات قرآن مانند آیه 44 سوره نحل که میفرماید: «بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ [نحل/44] (ما هر رسولی را) با معجزات و کتب و آیات وحی فرستادیم و بر تو این ذکر (یعنی قرآن) را نازل کردیم تا برای مردم آنچه را که به آنان فرستاده شده، بیان کنی و برای آنکه عقل و فکرت به کار بندند.»
یکی از شئون پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) تبیین قرآن است که به فرموده برخی مفسران مانند علامه طباطبایی این آیه بر حجیت قول رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) دلالت دارد؛ هم در بیان آیات قرآن و هم در تفسیر آن، چه آن آیاتى که نسبت به مدلول خود صراحت دارند و چه آنهایى که متشابهند و چه آنهایى که مربوط به اسرار الهى هستند، بیان و تفسیر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) در همه آنها حجت است[2] و این تبیین در تمام آیات قرآن جاری و ساری است.[3]
بر مبنای این آیه، پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) وظیفه بیان و نطق قرآن و تبیین احکام و قوانین و فرائض و سنن را از سوی خداوند برعهده دارد و در واقع خود قرآن ناطق است.[4] روشن است که تبیین پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) در کلام و رفتار ایشان متبلور است و دسترسی به کلام رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) از طریق روایات میسر میشود.
اگر کلام پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) اعتبار و حجیت نداشت، خداوند نباید بشر را به تبیین ایشان ارجاع میداد. قرآن ناطق بودن پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) با «تبیان کل شیء» بودن قرآن هیچگونه تعارضی ندارد؛ زیرا تبیان به معنی بیان تمام جزئیات دین نیست. بنابراین بخشی از جزئیات دین خدا از طریق رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) به بشریت عرضه میشود.
پینوشت:
[1]. الهی بخش، خادم الحسین، دراسات فی الفرق القرآنیین و شبهاتهم حول السنه، طائف، مکتبه الصدیق، ص231.
[2]. طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیرالقرآن، چاپ دوم، قم، جامعة مدرسین، ج12، ص361.
[3]. فخر رازى، ابوعبداهلل محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ص212.
[4]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج1، ص4.
افزودن نظر جدید