مراحل و مراتب امر به معروف و نهی از منکر
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ امر به معروف و نهی از منکر مانند واجبات دیگر دارای مراحل و مراتبی هست. همانطور که هر فرد موظف به انجام این دو واجب الهی است، میبایست به مراحل و مراتب آن نیز اهتمام ورزد تا در سایه عمل صحیح به این فرایض هم خود و هم جامعه از برکات و آثار این مهم بهرهمند شوند. از آنجا که این دو واجب الهی علاوه بر بعد فردی دارای بعد گسترده و عمیق اجتماعی نیز میباشد و باید در قبال اعمال و رفتار خود و دیگران انجام شود، لذا بایسته است که در انجام آن دقت لازم صورت گیرد تا مبادا به جای اثرگذاری صحیح باعث سوء تفاهم و یا سوء استفاده افرادی شود که آگاهی درستی از معارف اسلامی ندارند شود.
بهعنوان مثال، پـزشـک مـاهـر و کـاردان پـس از عـلم بـه چـگـونـگـی حال بیمار شناخت نوع بیماری، درمان با داروهای ضعیفتر که تنش و عوارض کمتری در بـیـمـار ایـجاد میکند، آغاز و بهتدریج آنقدر بر کم و کیف داروها میافزاید، تا اثر مـثـبـت آنها را در بیمار بیابد. آنگاه سقف تجویز و مصرف دارو را در همان حد نگه دارد و کـار را تـا درمـان کـامـل بـیـمـاری ادامـه میدهد. ایـن سـیـر تـدریـجـی بـه ایـن دلیـل صـورت میگیرد کـه مـصـرف بیش از اندازه دارو نهتنها موجب بهبودی و شفای بیمار نمیشود، که باقیمانده سلامت او را نیز به خطر انداخت. در فریضه امر به معروف و نهی از منکر نیز، همینگونه است و کیفیت برخورد از شدت و ضعف باید با نوع تخلف، متناسب و هماهنگ باشد. نوشتار حاضر بر آن است تا با استفاده از آموزههای دین مبین اسلام به تبیین مراحل و مراتب این دو واجب الهی بپردازد.
مرتبه اول از امربهمعروف و نهی از منکر، اظهار تنفر قلبی و رفتاری؛ به این صورت که کاری کند که ناراحتی قلبی خود را از منکر آشکار سازد و به طرف بفهماند منظورش از این عمل، این است که او معروف را انجام دهد و منکر را ترک کند. این مرتبه چند درجه دارد؛ همانند روی هم فشار دادن پلکها، اخم کردن و چهره در هم کشیدن، دوری کردن و ترک رفتوآمد. البته این اظهار تنفر باید بهگونهای باشد که همگان بفهمند که فرد آمر و ناهی تنها از این عمل متنفر است نه از شخص گناهکار همانطور که خداوند متعال به پیامبرش (صلی الله علیه و آله) میآموزد تا از منکر بیزار باشد، بدون آن که از عاملان آن بیزاری جوید و به او میفرماید: «فَإِنْ عَصَوْکَ فَقُلْ إِنیِّ بَرِیءٌ مِّمَّا تَعْمَلُون.[شعرا/۲۱۶] پس اگر تو را نافرمانی کردند، بگو: من ازآنچه میکنید بیزارم». رفتار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در این باب میتواند بهترین الگو برای همه مسلمانان باشد. در تاریخ از اسماء بنت عمیس نقلشده که میگوید: «رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به خانه همسرش عایشه وارد شد. خواهر عایشه به دیدن عایشه آمده بود و لباسی از نوع لباس زنان شام، با آستینهای گشاد پوشیده بود. چون نگاه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به او افتاد، برخاست و از خانه بیرون رفت. عایشه به خواهرش گفت: دور شو؛ زیرا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) چیزی دید که ناراحت شد. خواهر عایشه بیرون رفت. بعدها عایشه از پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) پرسید: چرا بیرون رفتید و ناراحت شدید؟ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: آیا وضعیت خواهرت را ندیدی؟ برای زن مسلمان جایز نیست غیر صورت و دستهایش دیده شود.»[۱] امام علی (علیه السلام) میفرماید: «أَمَرَنَا رَسُولُ اللَّهِ ص أَنْ نَلْقَی أَهْلَ الْمَعَاصِی بِوُجُوهٍ مُكْفَهِرَّة [۲] رسـول خـدا (صـلی الله عـلیـه و آله) بـه مـا دسـتور داد که با گناهکاران با چهره عبوس برخورد کنیم».
مرتبه دوم: امرونهی گفتاری (تذکر لسانی)؛ گـفتار سادهترین وسیله القای پیام به مخاطب است و انسان بدین وسیله بهتر میتواند مخاطب را از منظور خویش آگاه سازد. گفتارها ازنظر شدت و نرمی باهم متفاوتاند ولی در اغـلب مـوارد سـخـنـی کـه بـا نـرمی و ملایمت گفته میشود نافذتر است و بهتر در قلب طرف مینشیند و اثر میگذارد.
خـدای مـتـعـال در یک آموزش زیبای عملی به حضرت موسی و برادرش هارون (علیهما السلام) دستور داد تا بـه نـزد فـرعـون رفـتـه و با او سخن بگویند و در ضمن سخن گفتن با او جانب نرمش و ملایمت را مراعات کنند. جالب آنکه مقصود از این ابراز ملایمت در گفتار با فـرعـون را نـیز آگاه ساختن و وارد ساختن او به کرنش در برابر خداوند دانسته است که این خود معنای کامل هدایت و نتیجه نهایی امربهمعروف و نهی از منکر است. قرآن کریم این فرمان دقیق خداوند را چنین بازگو میکند: «اذْهَبا إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشی[طه/۴۴-۴۳] بهسوی فرعون بروید که طغیان کرده است! اما به نرمی با او سخن بگویید! شاید متذکر شود و یا از خدا بترسد.»
مرحله دوم از امربهمعروف و نهی از منکر، تذکر از راه گفتار و زبان است. امام خمینی (ره) دراینباره میفرماید: «اگر بداند از مرحله اول امربهمعروف و نهی از منکر نتیجه نمیگیرد، واجب است از مرتبه دوم استفاده کند؛ البته در صورتی که احتمال اثر بدهد».[۳] سخنرانیهای معصومان (علیهم السلام) در مقام موعظه و نصیحت، جزو این مرحله از امربهمعروف و نهی از منکر شمرده میشود. از سوی دیگر، نوعی از این مرحله، گفت و گوی دو جانبه است. بحثها و مناظرههایی که معصومان (علیهم السلام) با اصحاب خود و نیز با دیگر علما، از این دسته امربهمعروف و نهی از منکر بوده است. از سوی دیگر، این مرحله در شرایطی که انسان تشخیص میدهد بهتر است، میتواند به شکل گفتوگوی خصوصی باشد. بر هر مسلمانی که تصمیم دارد در این مرحله به امربهمعروف و نهی از منکر بپردازد لازم است که همواره با زبانی نرم و با آرامش سخن بگوید و در مواردی هم بنا بر شرایط لازم است با صلابت سخن گفت.
مرتبه سوم: اقدام عملی؛ اگر مرتبه اول و دوم با همه مراحلی که دارند در انجام واجب و ترک گناه مؤثر نباشد، باید مرحله سوم امر و نهی صورت گیرد که جلوگیری عملی از گناه است. میگویند: «در دوره رضاشاه که امام خمينی (ره) برای تحصیل و تدریس به قم آمده و هنوز به مقام مرجعیت نرسیده بود، روزی فردی قلدر وارد مدرسه فیضیه میشود و شروع به عربده کشیدن و توهین به طلبههای مدرسه میکند. در این هنگام که طلبهها خود را از گزند آن شخص عربدهکش کنار میکشیدند، امام خميني (ره) نزد او میرود و نهیبی بر سرش میکشد و سیلی محکمی بهصورت او میزند، بهطوریکه برق از چشمانش میپرد و با کمال خجالت، سر به پایین میاندازد و از مدرسه بیرون میرود.»[۴] البته در عصر حاکمیت اسلام، مرتبه سوم امربهمعروف و نهی از منکر، به عهده دستگاههای حکومتی است و وظیفه مردم به مرتبه اول و دوم محدود میشود.
نکته ای که باید مدنظر همه مسلمانان باشد، رعایت همه این مراحل و مراتب است تا به اثر بخشی لازم که همانا اصلاح امور معنوی و مادی جامعه است دستیابیم.
پینوشتها:
[۱]. سید محمود مدنی بجستانی، امربهمعروف و نهی از منکر دو فریضه برتر در سیره معصومین، نشر معروف، ۱۳۷۶، چ ۲، ص ۸۷.
[۲]. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، تصحیح، علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، دار الکتب الإسلامیة، سال چاپ چهارم، تهران، ۱۴۰۷ ق، ج ۵، ص ۵۹.
[۳]. امام خمینی، تحریر الوسیله، تحقیق، مرتضی سید ابراهیمی، موسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، قم، ١٣٨٧، ج ۱، ص ۱۲۲.
[۴]. محمدرضا اکبری، قطره زلال امربهمعروف و نهی از منکر، قم، نشر معروف، ۱۳۸۰، ص ۱۲۳.
افزودن نظر جدید