نقد نظریه ولایت تکوینی مصطفی طباطبایی

  • 1403/05/20 - 11:46

«مصطفی حسینی طباطبایی» ازجمله عناصر شاخص جریان سلفی‌گرای قرآنیون است که اعتقاد شیعیان به ولایت تکوینی انبیا و معصومین علیهم‌السلام را با اعتقاد مشرکان زمان پیامبرصلی‌الله‌علیه‌وآله درباره قدرت بت‌ها همسان می‌پندارد، درحالی که میان این دو اعتقاد تفاوت وجود دارد؛ چرا که مشرکان نگاهی استقلالی به بت‌ها داشتند، درحالی‌که باورمندان به ولایت تکوینیِ اولیای الهی، آن را به اذن الهی می‌دانند و قائل به تفویض نیستند.

قرآنیون

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ «مصطفی حسینی طباطبایی» ازجمله عناصر شاخص جریان سلفی‌گرای قرآنیون است که در سال 1314 شمسی به دنیا آمد. وی در سنین نوجوانی وارد حوزه علمیه قم شد، ولی هرگز لباس روحانیّت را به تن نکرد. وی از دوستان و هم‌فکران، «حیدرعلی قلمداران»، «ابوالفضل برقعی» و «یوسف شعار» است. طباطبایی از اساسی‌ترین آموزه‌های شیعی؛ ازجمله امامت دور شده است.

بررسی دیدگاه‌های مصطفی طباطبائی، در خصوص ولایت تکوینی نشان می‌دهد که وی با استناد به آیه:«أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ»؛[1] «آیا آنها همتایانی برای خدا قرار دادند بخاطر اینکه آنان همانند خدا آفرینشی داشتند، و این آفرینش ها بر آنها مشتبه شده است؟!» وی اعتقاد شیعه به ولایت تکوینی انبیا و معصومین علیهم‌السلام را با اعتقاد  مشرکان زمان پیامبرصلی‌الله‌علیه‌وآله درباره قدرت بت‌ها همسان می‌پندارد،[2] درحالی که میان این دو اعتقاد تفاوت  وجود دارد.

تفاوت اعتقاد شیعیان به قدرت تصرف اولیای الهی در طبیعت و خلقت با باورهایی که مشرکان درباره‌ی بت‌ها دارند در این است که: مشرکان نگاهی استقلالی به بت‌ها داشتند، درحالی‌که باورمندان به ولایت تکوینیِ اولیای الهی، آن را به اذن الهی می‌دانند و قائل به تفویض نیستند. برای اثبات این مطلب، به دیدگاه علمای بزرگ تشیع اشاره می‌کنیم:

علامه طباطبائی مقام ولایت تکوینی را به اذن الله دانسته و هرگونه شائبه استقلال یا تفویض یا غلو را رد می‌نماید.[3] امام خمینی نیز با ردّ ولایت تکوینی به معنای تفویض، با اشاره به مقام قرب نوافل اولیای الهی، خداوند را متصرف در همه امور آن بنده می‌داند.[4]

آیت‌الله سبحانی نیز فرموده است: «تفویض به معنی آنکه خداوند امر خلق و تدبیر را به دست آنان داده باشد خلاف عقل و برهان و برخلاف قرآن بوده و شرک است. اگر به معنی آن است که فاعل حقیقی و سبب واقعی خداوند است و پیامبر و ائمه علیهم‌السلام ازجمله اسباب خلقت عالم هستند، این قول موجب شرک نیست، ولی صحیح نیست؛ زیرا ایشان از جمله اسباب خلقت نیستند، بلکه خود آنان نیز از اسباب و علت‌های طبیعی استفاده می‌کنند. اگر در روایات آمده است که: «لولا الحجۀ لساخت الارض بأهلها» مقصود آن است که آنان غایت برای خلق عالم هستند».[5]

آیت‌الله مکارم شیرازی نیز تفویض به این معنا که امر خلق و تدبیر به دست انبیا و ائمه معصوم علیهم‌السلام باشد را خلاف آیات شریفه قرآن و نوعی شرک می‌داند. سپس می‌گوید: «در برخی از روایات ضعیف؛ ازجمله خطبه البیان که امور خلق را به ائمه یا امام علی علیه‌السلام نسبت داده، منافات با کتاب خدای متعال؛ از جمله آیه فوق [رعد: 16] دارد و اما تفویض جزئی در معجزات و کرامات به آنها، مانند شکافتن ماه، زنده کردن بعضی از اموات با دست خود، این چیزی است که در عقل و نقل ایراد ندارد».[6]

در نتیجه باید گفت که اگر با نگاه استقلالی به این ذوات مقدس نگاه شود، این عمل قطعاً شرک است و باید از آن پرهیز شود و اگربا همان نگاهی باشد که قرآن فرموده و از آن به اذن الهی تعبیر کرده است، در این صورت صحیح و جایز است.

پی‌نوشت:

[1]. سوره مبارکه رعد، آیه16.
[2]. طباطبایی، مصطفی، بیان معانی در کلام ربانی، ج5، ص183.
[3]. طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ج1، ص82.
[4]. خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، ص446.قم: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره).
[5]. سبحانی، جعفر، كليات في علم الرجال، ص421. الناشر مؤسسة النشر الإسلامي.
[6]. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الفقاهة( كتاب البيع)، ص537. ناشر: مدرسه الامام على بن ابى طالب( ع).

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.