بررسی نسب یکی از صحابه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله)

  • 1400/09/15 - 12:05
وهابیون رسیدن نسب عمر به حضرت اسماعیل و فامیل بودن وی با پیامبر را دلیل بر فضیلتش می‌دانند و به آن فخر می‌کنند، باید بدانند که اجداد عمر بن خطاب بت پرست بودند و به روش مشرکین در امر ازدواج عمل می‌کردند و چنین نسبتی با پیامبر فضیلت نیست.
بررسی نسب یکی از صحابه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله)

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از مطالبی که در برخی کتب اهل سنت نقل شده، قرابت عمر بن خطاب با رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است. اهل سنت قائل‌ هستند که عمر بن خطاب و ابوبکر در اجدادشان با پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) قرابت فامیلی دارند و این قرابت سبب شرافت و برتری آنان بر دیگران محسوب می‌شود.

در جواب به این شبهه چند نکته بیان می‌شود:
نکته اول:
به دستور پروردگار عالم، حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) فرزندش حضرت اسماعیل (علیه‌السلام) را در حالی که کودکی خردسال بود در صحرای بی‌آب و علف مکه باقی گذاشت و چندین سال بعد با برگشت به آن سرزمین، با کمک ایشان کعبه را بنا کرد. سپس حضرت اسماعیل در آن سرزمین باقی ماند و ازدواج کرد و پایه‌گذار و بنا کننده شهر مکه شد.
قرآن کریم به نقل از حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) می‌فرماید: «رَبَّنَا إِنِّی أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّیتِی بِوَادٍ غَیرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیقِیمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یشْكُرُونَ.[إبراهیم/37] پروردگارا! من بعضی از فرزندانم را در سرزمین بی‌آب و علفی، در کنار خانه‌ای که حرم توست، ساکن ساختم تا نماز را برپا دارند. تو دلهای گروهی از مردم را متوجّه آنها ساز! از ثمرات به آنها روزی ده؛ شاید آنان شکر تو را به جای آورند!»

از نسل حضرت اسماعیل (علیه‌السلام)، قبیله قریش منشعب شد و قریش نیز به طایفه‌های مختلفی تقسیم شد. در نسب عمر بن خطاب باید گفت: او و اجدادش همگی ساکن شهر مکه بودند و از قبیله قریش محسوب می‌شوند. افراد دیگری همانند ابوجهل و ابولهب نیز از قریش بودند و از فرزندان حضرت اسماعیل (علیه‌السلام) محسوب می‌شوند.
شاید کسی ادعا کند قرابت فامیلی ابوجهل و ابولهب و عمر بن خطاب با رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، دلیل فضیلت و برتری آنان بر دیگران است. اما قرآن کریم این ادعا را رد کرده و می‌فرماید: «یاأَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ[حجرات/13] ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. (اینها ملاک امتیاز نیست) گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست. خداوند دانا و آگاه است!» قرآن کریم تیره‌ها و قبیله را برای شناخت افراد از یکدیگر قرار داده است و معیار نزدیکی به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌واله)، داشتن تقوا و پرهیزگاری است.

نکته دوم:
تمامی انسان‌ها چه کافر و یا مسلمان، چه مؤمن و یا منافق، در نسب و جد اعلا به حضرت آدم (علیه‌السلام) ختم می‌شوند و از مسلمات و قطعیات است که تمامی انسان‌ها نوادگان حضرت آدم  (علیه‌السلام) هستند. در نتیجه تمام انسان‌ها در اجداد به یک پدر خواهند رسید.

نکته سوم:
با بررسی نسب خلیفه دوم اهل سنت، نکاتی نسبت به ازدواج‌های دوران جاهلیت به دست می‎آید. ابن کثیر از شاگردان ابن‌تیمیه در مورد نسب عمر بن خطاب می‌نویسد: «زید بن عمرو بن نفیل؛ ... خطاب (پدر عمر بن خطاب) عموی زید و برادر مادری وی بود (یعنی آنکه خطاب و زید هر دو از یک مادر متولد شدند و البته با دو پدر متفاوت. علاوه بر آنکه با هم برادر بودند، خطاب عموی زید هم بوده است)، برای اینکه عمرو بن نفیل (پدر زید) با زن پدرش (نامادری‌اش)، بعد از وفات پدرش ازدواج کرد و از این جهت برای او از نفیل، خطاب برادر عمرو نیز محسوب می‌شود.»[1]

در توضیح مختصر  این متن، باید گفت: خطاب و عمرو بن نفیل با یکدیگر برادر هستند ولی عمرو با همسر پدرش یعنی نامادری خود و مادر خطاب هم‌بستر شده و زید را به دنیا می‌آورد. لذا خطاب و زید از دو پدر و یک مادر متولد شده‌اند و زید برادر مادری‌ خطاب بوده و از طرف دیگر خطاب به دلیل آنکه با عمرو پدر زید از یک پدر به وجود آمدند، خطاب عموی زید به حساب می‌آید.

آنچه از کتاب ابن کثیر نقل شد، هیچ طعنی به فرزندانی که از این ازدواج‌ها به دنیا آمده‌اند، وارد نمی‌شود. زیرا قبل از بعثت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و در دوران جاهلیت، ازدواج با برخی محارم، امری بدون مشکل و مرسوم در حجاز بوده است و بت پرستان و مشرکین در آن زمان این نوع تشکیل خانواده را می‌پذیرفتند. عده‌ای نیز در آن زمان به دین حضرت ابراهیم عمل می‌کردند و این رسم زشت و ناپسند را نداشتند.

وهابیون که رسیدن نسب عمر بن خطاب به حضرت اسماعیل را دلیل بر فضیلت می‌دانند و به آن فخر می‌کنند، باید بدانند که اجداد عمر بن خطاب بت پرست بودند و از روش مشرکین در جاهلیت عمل می‌کردند.
در اعراب صدر اسلام مرسوم بود که برخی افراد را به نام مادرش صدا می‌زدند که معنی خاصی را می‌رساند. عمرو بن عاص بارها در مقابل جماعت مسلمین، خلیفه دوم اهل سنت را به نام مادرش صدا می‌زد. ابن قتیبه یکی از آن موارد را از عمرو بن عاص نقل کرده که در جمع مسلمانان، عمر بن خطاب را به نام مادرش (حنتمه) صدا زده است.[2]

پی‌نوشت:

[1]. ابن کثیر، البدایة والنهایة، مكتبة المعارف – بیروت، ج2، ص237؛ «وكان الخطاب والد عمر بن الخطاب ... وكان لها من نفیل أخوه الخطاب»
[2]. ابن قتیبه دینوری، غریب الحدیث، مطبعة العانی – بغداد، ج2، ص370؛ «وقال أبومحمد فی حدیث عمرو بن العاص انه قال: ان ابن حنتمة بعجت له الدنیا... ابن حنتمة: عمر بن الخطاب وأمه حنتمة بنت هشام بن المغیرة.»

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.