پیمان شکنی های متعدّد انوشیروان در تازش به روم
جنگ های ایران و روم در عصر ساسانیان، طی چندین مرحله صورت گرفت که بخش مهمی از آن در عصر خسرو انوشیروان رخ داد. در این مقاله با نگاهی به متون تاریخی، پیمان شکنی های متعدّد و رفتارهای زشت انوشیروان در تازش به روم را بررسی خواهیم کرد.
وقتى خسرو انوشیروان بر تخت پادشاهی نشست، به خوبی می دانست كه قبل از هر چیز باید وضعیت نابسامان کشور را به حالت طبيعى برگرداند. به خصوص كه ايران از جنگ هاى سى ساله با روم (قبل از پادشاهی انوشیروان) خسته شده بود . امپراطور روم با نامِ ژوستینین (به لاتین: Flavius Petrus Sabbatius Iustinianus Augustus و به انگلیسی: Justinian) در ايتاليا و افريقا به فتوحات مشغول بود و نمى خواست در شرق با ايران وارد جنگ شود. اين بود كه در سال 533 میلادی عهدنامه ی صلح میان ایران و روم برقرار شد. پس از این قرارداد، رومیان در اروپا و افریقا به فتوحات خود ادامه دادند. هنگامی که خبر این فتوحات به انوشیروان رسید، او در اندیشه فرو رفت و چنین پنداشت که قدرت گرفتن رومیان در نهایت موجب تضعیف ساسانیان می گردد. لذا تصمیم به نقضِ پیمانِ صلح گرفت. وی دخالت امپراتور روم در اختلافات داخلی اعراب غسانی و لخمی را بهانه ای قرار داد و در سال 539-540 میلادی به روم تازید. در این حمله انوشیروان به سمت شام و انطاکیه رفت و آنجا را غارت و با مردم با بی رحمی رفتار کرد. دولت روم که از این عهدشکنی دچار اضطراب و شوک گردیده بود، مجبور به پذیرش قراردادی جدید شد. لیکن این عهدنامه جدید نیز چندان دوامی نیافت و تنها چند روز پس از آن، انوشیروان دگربار پیمان را زیرپا نهاد و در مسیر بازگشت از روم، برخی مناطق از جمله انطاکیه و ادسا و... را غارت و بسیاری از سرزمین ها را ویران کرد.[1] گرچه برخی معتقدند که انوشیروان از پیمان دوم اطلاع نداشت (!) و در واقع پس از غارت شهرهای روم در مسیر بازگشت، از انعقاد پیمان صلح آگاه گردید. اما بین منابع تاریخی به صراحت اتفاق نظر وجود دارد که عهدشکنیِ اولیه توسط شخص انوشیروان و تعمدّاً صوت گرفت.[2] آری؛ خسرو انوشیروان با اينكه پيمان صلح دايمى با حكومت بيزانس (روم شرقی) امضا كرده بود، در سال 540 به شام حمله کرد، انطاكيه را تسخير كرد و شهر را سوزانيد.[3]
قلمرو دو امپراتوری ایران و بیزانس (روم شرقی) در سال 562 میلادی :
در شاهنامه فردوسی هم این ماجرا چنین تعریف شده است که پس از تازش انوشیروان به گیلان و کشتارِ مردم گیل و دیلم، انوشیروان به مداین بازگشت. در این حین منذر (پادشاه اعراب لخمی) به دربار انوشیروان رسید و از دخالت امپراتور روم در امور اعراب شکایت کرد. انوشیروان هم نماینده ای را به سوی قیصر (ژوستینین) می فرستد و او را تهدید می کند:
چو با تازیان دست یازی بکین
یکی در نهان خویشتن را ببین
و دیگر که آن پادشاهی مراست
در گاو تا برج ماهی مراست
اگر من سپاهی فرستم به روم
ترا تیغ پولاد گردد چو موم [4]
نماینده انوشیروان به سرعت سوی روم رفت و این پیام به قیصر داد. لیکن قیصر حاضر به تمکین نشد و این تهدید انوشیروان را به منزله دخالت در امور داخلی روم دانست. (چون اعراب غسانی در آن عصر تحت حمایت رومیان بودند.) قیصر خود را از هرگونه ستمی مبرا دانست و در مقابل تهدید کرد که اگر منذر به رفتارهای خصمانه خود علیه غسانیان ادامه دهد، او را تنبیه خواهم کرد. هنگامی که قاصد این سخن را به انوشیروان رساند، وی خشمگین شده و دستور داد با سی هزار سرباز جنگی به سوی روم حمله کنند. (در حالی که می توانست با گفتگو مسئله را پایان بخشد، لیکن به تعبیر تاریخ پژوهان، انوشیروان این مسئله ی جزئی را بهانه ای قرار داد برای عهدشکنی و حمله به بیزانس.) به هر روی دلیلی که نشان می دهد انوشیروان آغازگر جنگ علیه رومیان بود، این است که پس از نفوذ ارتش ساسانی به عمق سرزمین های رومی، سپاهیان ژوستینین به دفاع پرداختند. یعنی این جنگ در سرزمین های روم رخ داد نه در مرزهای دو سرزمین و نه در ایران. [5] در ادامه برای انوشیروان خبر آوردند که لشکریان قیصر برای دفاع رسیدند. شگفت انگیز است که انوشیروان به آغاز نمودن جنگ و تجاوز اقرار می کند. انوشیروان با دیدن لشکریان ژوستینین خندید و گفت که ما از قبل آماده جنگ بوده ايم و هرگز از انديشه رزم دور نبوده ايم.[6] چنان که در شاهنامه نسخه کلکته ی هندوستان از قول انوشیروان آمده است: «که ما جنگ را پیش از این ساختیم...» سپس جنگ میان دو سپاه آغاز شد و رومیان تلفات و خسارات بسیار دادند. در اواخر زندگی انوشیروان و پس از مرگ ژوستینیَن نیز وی نامه ای به امپراتور جدید روم نوشت. انوشیروان در این نامه از زندگی و مرگ سخن گفت و به موعظه پرداخت. امپراتور جوان نیز چنین احساس کرد که انوشیروان در پی توهین و تحقیر اوست. لذا پاسخی تند به نامه ی شاه ایران داد. انوشیروان نیز از لحن سخن وی خشمگین شد و دستور حمله به روم را صادر کرد. که در این نبرد نیز هم رومیان و هم ایرانیان آسیب بسیار دیدند. گرچه رومیان در نهایت شکست سختی را متحمل شدند. به هر روی روشن است که در این نبرد نیز انوشیروان عهدشکنی کرد و پیمان صلح را زیرپا گذاشت. و صرفاً به خاطر لحن تند امپراتور روم، دو سرزمین بزرگ را به خاک و خون کشید.[7] به راستی، در مقابل یک جنگ لفظی، نقض پیمان نمودن و جهانی را به آتش خشم سوزاندن، منصفانه و خردمندانه است ؟
نقشه ی روم در آغاز (سرخ) و پایان (نارنجی) امپراتوری ژوستینیَن :
حال با نگاهی به منابع رومی، مخصوصاً مکتوبات پروکوپیوس (به لاتین: Procopius Caesarensis) که هم عصر ساسانیان و در زمان جنگ های ساسانیان و رومیان حاضر بود، مواردی دیگر از نقض پیمان ها و عهدشکنی های ناجوانمردانه ی انوشیروان را برمی شماریم. از جمله محاصره شهر دارا به دستور انوشیروان و تلاش برای تصرف شهر، برخلاف عهدنامه.[8] همچنین وقتی خسرو انوشیروان به شهر كالسيس روم رسيد، دگرباره پيمان هاى خود را نادیده گرفته، شهر را محاصره و از مردم باج خواهی کرده ؛ آنان را به قتل عام تهدید نمود.[9] گذشته از این موارد در ماجرای تجاوز انوشیروان به شهر آپامی (Apamea) و اشغال آن، چند سفیر رومی از انوشیروان درخواست کردند که به مردم آسیبی نرسد. انوشیروان نیز پذیرفت و متعهد شد که فقط بخشی از دارایی های شهر را برای خود بردارد! (غارت محترمانه) اما وقتی به داخل شهر آمد عهدش را شکست و چندین برابر آنچه که خواسته بود را به زور ستاند و پس از غارت گری تصمیم گرفت که مردم شهر را به اسارت بگیرد، لیکن موفق نشد.[10] در تازش انوشیروان به یکی دیگر از سرزمین های رومی، یکی از نمایندگان قیصر به نام مگاس (Megas) به نشانه ی اعتراض نزد انوشیروان آمد و از پیمان شکنی انوشیروان و به خاک و خون کشیده شدن ملت روم ابراز گلایه کرد.[11] پروکوپیوس در مکتوبات خود، رسماً انوشیوان را مسبّب پیمان شکنی و نقض صلح و آغازگر جنگ می داند.[12] پروکوپیوس عین داستان منذر که در شاهنامه آمده است را بیان کرد و از بهانه جویی انوشیروان برای نقص پیمان صلح، و تازش به روم سخن گفت که انوشیروان منذر را مأمور ایجاد تنش در مرزها نمود و در نهایت تقصیرات را برگردن ژوستینین انداخت و بی مقدمه و ناگهانی به روم لشکر کشید.[13] همچنین برخی از قبائل اطراف از جمله گوتها نیز به تحریک انوشیروان علیه رومیان پرداختند و از او را از قدرت گیری ژوستینین ترساندند. [14] پروکوپیوس می گوید که پس از تصمیم انوشیروان برای نقض پیمانِ صلح و آغاز درگیری ها، رومىها به هيچ وجه خبرى از اين وقايع نداشتند و تصور نمىكردند كه از جانب انوشیروان مبادرت به نقضِ صلح دائمى شود.[15] همچنین در زمانی که انوشیروان آماده تجاوز به خاک روم می شد، ژوستینین نامه ای به انوشیروان نوشت او را از پیمان شکنی باز داشت. لیکن انوشیروان پاسخی به نامه ی قیصر روم (ژوستینین) نداد و به روم حمله کرد.[16]
از همین روی است که به گفته استاد شادروان مرتضی رواندی ، مورخان غربى ازجمله پروكوپيوس، خسرو (انوشيروان) را نه تنها پادشاهى عادل نمىشمارند بلكه وى را مردى حريص، جاهطلب،عوام فريب و پیمان شکن معرف می کنند.[17]
************************
پی نوشت :
[1]. حسن پيرنيا، تاريخ ايران باستان، ناشر: دنياى كتاب، تهران، چاپ اول 1375، ج4 ص 2787- 2788
[2]. سرپرسى سايكس، تاريخ ايران، ترجمه: سيد محمد تقى فخر داعى گيلانى، ناشر: افسون، تهران، چاپ هفتم 1380، ج1، ص 620 - 619
[3]. مرتضى راوندى، تاريخ اجتماعى ايران، انتشارات نگاه، تهران، چاپ دوم 1382، ج1 ص 615
[4]. شاهنامه، بر اساس نسخه چاپ مسکو، ناشر: مؤسسه نور، تهران، ص 1048، بیت 37972 - 37974
[5]. همان ؛ ص 1051 ، در فهرست "دژها گرفتن نوشين روان در بوم روم" بیت 38111 به بعد... ؛ همچنین "رزم كردن نوشين روان با فرفوريوس رومى و گرفتن قالينيوس و انطاكيه" ص 1052 ؛ بيت 38144 به بعد...
[6]. میترا مهرآبادی، شاهنامه کامل فردوسی به نثر پارسی ، نشر روزگار ، تهران ، ج:3، ص: 263
[7]. شاهنامه، بر اساس نسخه چاپ مسکو، ناشر: مؤسسه نور، تهران، در فهرست : "وفات يافتن قيصر روم و رزم كسرى" ، ص 1147 بيت 41619 به بعد ...
[8]. پرو كوپيوس، جنگهاى ايران و روم، ترجمه: محمد سعيدى، ناشر: انتشارات علمى و فرهنگى، تهران، چاپ چهارم 1382، ص 162 – 163- 164
[9]. همان، ص 157 - 156
[10]. همان ، ص 152 – 155
[11]. همان ، ص: 137-136
[12]. همان ، ص 130
[13]. همان ، ص 115
[14]. همان ، ص 116 – 117
[15]. همان ، ص 126
[16]. همان ، ص 130 - 128
[17]. مرتضى راوندى، تاريخ اجتماعى ايران، انتشارات نگاه، تهران، چاپ دوم 1382، ج1 ص 617 - 616
دیدگاهها
ادلف
1392/09/05 - 18:40
لینک ثابت
خوب چه چیزی اثبات شد
دوست مهربان
1392/09/10 - 23:42
لینک ثابت
با سلام
وحید باقرزاده
1392/09/06 - 10:54
لینک ثابت
آدلف ! اولاً مردم روم گناهی
وحید باقرزاده
1392/09/06 - 10:57
لینک ثابت
آدلف ! بدجوری منو یاد اون
علی
1392/09/08 - 02:35
لینک ثابت
وطن فروش عزیز اگه کمی از خرد
دوست مهربان
1392/09/10 - 23:55
لینک ثابت
با سلام
کورش
1392/09/11 - 20:40
لینک ثابت
کار انوشیروان اوج ناجوان مردی
کورش
1392/09/11 - 20:41
لینک ثابت
کار انوشیروان اوج ناجوان مردی
وحید باقرزاده
1392/09/12 - 15:26
لینک ثابت
دمت گرم کوروش !
ایرانی
1395/06/10 - 20:11
لینک ثابت
گل گفتی دمت گرم
وحید باقرزاده
1392/09/08 - 18:49
لینک ثابت
عی ! جوش نزن ! مزخرفاتی که
علی
1392/09/12 - 01:50
لینک ثابت
وحید این قد جیغ جیغ. نکن این
وحید باقرزاده
1392/09/12 - 23:56
لینک ثابت
علی ! انوشیروان نباید اطمینان
علی
1392/09/13 - 18:38
لینک ثابت
وحید،داری چی رو به چی ربط
وحید باقرزاده
1392/09/13 - 20:23
لینک ثابت
علی ! تو گفتی که انوشیروان
وحید باقرزاده
1392/09/13 - 20:30
لینک ثابت
رومی ها هیچ وقت به حیره حمله
وحید باقرزاده
1392/09/13 - 20:45
لینک ثابت
جنایتهای انوشیروان در تازش به
علی
1392/09/14 - 01:08
لینک ثابت
بحث مغولان و اعراب ربطی به
علی
1392/09/14 - 01:33
لینک ثابت
حکومت حیره دستنشانده ی ایران
شهاب
1392/09/14 - 01:38
لینک ثابت
داداش فازت چیه؟ آخه ایرانی
وحید باقرزاده
1392/09/14 - 17:29
لینک ثابت
علی ! رومی ها تهدید نکردن !
سهیل
1392/09/16 - 16:43
لینک ثابت
درود بر وحید خوب جواب دادی
علی
1392/09/17 - 19:43
لینک ثابت
من با استدلال و سند پاسخت را
عماد
1394/08/28 - 20:33
لینک ثابت
با سلام می خواستم بدونید که
علی
1394/09/29 - 04:05
لینک ثابت
شما که اینقدر خائنانه درمورد
علی
1394/09/29 - 04:19
لینک ثابت
دوست عزیز این رومیان همانهایی
ناشناس
1399/12/27 - 15:09
لینک ثابت
برای روم می نویسید : فتح و
افزودن نظر جدید