تبرئهکنندگان محمدتقی مجلسی از تصوف
درحالیکه برخی از صوفیه سعی دارند محمدتقی مجلسی را منسوب به یکی از فرقههای صوفیه کنند، برخی دیگر نظری مخالف گروه اول داشته و معتقدند تهمت صوفیگری به مجلسی اول، به خاطر گرایشهای عرفانی و سلوک زهدگرایانه وی بوده و او هیچگاه در زمره صوفیان اصطلاحی درنیامد.
درحالی که برخی از صوفیه و مخالفان عرفان، سعی دارند محمدتقی مجلسی را منسوب به صوفیه کنند، برخی دیگر نظری مخالف گروه اول داشته و معتقدند تهمت صوفیگری به مجلسی اول، بهخاطر گرایشهای عرفانی وی بوده و او هیچگاه در زمره صوفیان اصطلاحی درنیامد. یکی از شواهدی که میتوان بر آن تکیه کرد و گرایشها عرفانی مجلسی اول را ثابت نمود، تمایل اساتید وی به عرفان اسلامی است. از اساتید وی میتوان به ملا عبدالله شوشتری، شیخ بهایی، میرداماد نام برد. وی به پیروی از اساتیدی چون شیخ بهایی و ملاعبدالله شوشتری، علایق زاهدانه و اعتقاد به کشف و کرامات را حفظ کرده و ازایندست مطالب بهطور جستهگریخته در آثار خود آورده است.
میرزا حسین نوری با اشاره به تهذیب نفس و روایات مربوط به آن، کار آخوند را در این جهت دانسته، نه عمل به آنچه میان صوفیان معمول بوده است. وی ارتباط اولیه او را با تصوف که متوجه همین هدف بوده آورده و رساله سیر و سلوک و نیز برخی اشعار وی را که حاکی از این گرایش اولیه اوست، ذکر کرده و با این همه، او را از تصوف تبرئه کرده است. [میرزا حسین نوری، الفیض القدسی، ص 110]
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ درحالیکه برخی از صوفیه سعی دارند محمدتقی مجلسی را منسوب به صوفیه کنند، برخی دیگر نظری مخالف گروه اول داشته و معتقدند تهمت صوفیگری به مجلسی اول، به خاطر گرایشهای عرفانی وی بوده و او هیچگاه در زمره صوفیان اصطلاحی درنیامد.
یکی از شواهدی که میتوان بر آن تکیه کرد و گرایشهای عرفانی مجلسی اول را ثابت نمود، تمایل اساتید وی به عرفان اسلامی است. از اساتید وی میتوان به ملا عبدالله شوشتری، شیخ بهایی، میرداماد نام برد. وی به پیروی از اساتیدی چون شیخ بهایی و ملاعبدالله شوشتری، علایق زاهدانه و اعتقاد به کشف و کرامات را حفظ کرده و ازایندست مطالب بهطور جسته و گریخته در آثار خود آورده است. شخصیت مجلسی اول، شخصیتی شناختهشده بوده و علایق او به معنویات و عرفان، برای بسیاری قابلدرک بوده است. خوانساری با یاد از اینکه فیض از طرف عالمان ضد صوفی موردانتقاد بوده است، مینویسد: علامه مجلسی توجهی به این مساله نداشت؛ زیرا فیض را با پدر خویش هممشرب میدانست.[1] آقا احمد کرمانشاهی (م 1243) فرزند محمدعلی کرمانشاهی مشهور به صوفیکش، هم نوشته است: «بعد از اوان تحصیل، مدتی در نجف اشرف در مقام مهدی (علیه السلام) به ریاضت مشغول شد و در کسب اخلاق و تهذیب باطن به حدی کوشید که به تصوف متهم گردید.» [2]
میرزا حسین نوری با اشاره به تهذیب نفس و روایات مربوط به آن، کار آخوند را در این جهت دانسته، نه عمل به آنچه میان صوفیان معمول بوده است. وی ارتباط اولیه او را با تصوف که متوجه همین هدف بوده آورده و رساله سیر و سلوک و نیز برخی اشعار وی را که حاکی از این گرایش اولیه اوست، ذکر کرده و بااینهمه، او را از تصوف تبرئه کرده است. [3]
علامه محمدباقر مجلسی در رساله اعتقادات این تصور را که پدرش از متصوفه بوده، انکار کرده و تمسک وی را به اخبار اهلبیت (علیهم السلام)، دلیل این امر دانسته است. وی او را ملکه زهد و ورع دانسته و رفتوآمد وی را با صوفیه در ابتدا، برای هدایت آنان عنوان کرده، مینویسد: «زمانی که فهمید جمعی از آنها هدایت شدنی نیستند، از آنها تبری جسته و حتی تکفیرشان کرد.»[4] مرحوم مجلسی آنچنانکه خود اظهار میدارد، به دلیل اینکه فرزند اوست دراینباره اطلاع بیشتری دارد. عبارتی که علامه مجلسی در صراط النجات آورده چنین است: «ایاک ان تظنّ بالوالد العلامة نوّر الله ضریحه أنّه کان من الصوفیه و یعتقد مسالکهم و مذاهبهم حاشاه عن ذلک و کیف یکون کذلک و هو کان آنس اهل زمانه بأخبار اهلالبیت علیهمالسلام و أعلمهم و أعملهم بها و کان سالک مسالک الزهد و الورع و کان فی بدو أمره یتسمی باسم التصوف لیرغب الیه هذه الطائفة و لایستوحشوا منه فیردعهم عن تلک الاقاویل الفاسدة و الاعمال المبتدعة [5] مبادا گمان کنی که والد علامه از صوفیه بوده و به افکار ایشان معتقد بوده است؛ او منزه است از چنین نسبتی و چگونه چنین باشد درحالیکه وی از همه مردم روزگار خود به اخبار اهلبیت (علیهم السلام) مانوستر و آگاهتر بود و از همه بیشتر بدان عمل میکرد و در مسیر زهد و ورع گام برمیداشت. آری در آغاز کار نام صوفی را بر خود مینهاد تا طایفه صوفیه به وی رغبت نموده و از او کنارهگیری ننمایند و بتواند به این وسیله ایشان را از عقاید فاسد و کارهای باطل و بدعت منع نماید.»
بنابراین ازآنجاکه روش علما در عصر علامه مجلسی بیشتر اعتنا به اخبار اهلبیت (علیهم السلام) بود و نیز بیشترین کسانی که تهمت صوفیگری را به علامه مجلسی زدند، از صوفیان بودند، میتوان دریافت که تهمتهای وارده از سوی موافقان به جهت روش زهد مآبانه آخوند محمدتقی مجلسی بوده است همچنان که آقا احمد کرمانشاهی به آن اشاره کرده و درمورد آن نوشته است: «این فساد در اغلب بلاد هندوستان خاصه بلده لکهنو بسیار شایع است، به حدی که اگر کسی اندکی در تهذیب اخلاق کوشید و از مخربین شریعت سید المرسلین صلی اللّه علیه و آله -یعنی از آن گرگانی که در لباس میشانند- عزلت گزید، او را متّهم به تصوّف کرده، در نظر عوام کالأنعام مطعون و بدنام میسازند، سبحان اللّه! کار با ایشان و نام با دیگران است، اللّهم اهدنی و ایّاهم بمحمّد و آله».[6] و تهمتهای وارده از سوی مخالفان نیز به جهت اغراض مختلف بوده و پایه و اساس درستی ندارد.
پینوشت:
[1]. موسوی خوانساری محمدباقر، روضات الجنات، اسماعیلیان، 1390، ج 6، ص 82
[2]. کرمانشاهی آقااحمد، مرآت الاحوال جهاننما، مرکز فرهنگی نشر قبله، 1372، ج 1، ص 60
[3]. نوری میرزاحسین، الفیض القدسی، چاپ شده در بحار الانوار، ج 105، ص 110
[4]. طالقانی، نسخه خطی شرح رساله اعتقادات، نسخه شماره 2251، کتابخانه آیتاللّه مرعشی نجفی، قم، برگ 191
[5]. حائری، فهرست نسخههای خطی کتابخانه مجلس، ج 22، ص 239؛ و بنگرید: آقا بزرگ، الذریعه، ج 12، ص 28؛ مهدوی، زندگینامه علامه مجلسی، ج 2، ص 200
[6]. کرمانشاهی، آقااحمد، مرآت الاحوال جهاننما، مرکز فرهنگی نشر قبله، 1372، ج 1، ص 60
افزودن نظر جدید