مصاحبه با «سلیمان کابا» ره یافته به عالم تشیع
ازدواج دوم هم کرده بود اما فایدهای نداشت. حتی وعده داده بود اگر کسی من را کمک کند به او زمینی خواهم داد. یک روز که از ایران زنگ زده بودم تا حالش را بپرسم گفت برایم دعا کن تا مشکلم حل شود. من هم به او گفتم الآن به حرم امام رضا (علیهالسلام) میروم. قبلاً به او گفته بودم در ایران جایی هست که مردم به آنجا میروند و از امام رضا (علیهالسلام) میخواهند برای رفع مشکل آنها دعا کند و خدا هم آن را حل میکند.
رفتم پیش امام رضا (علیهالسلام) و گفتم این برادرم از اهل سنّت است کمکش کنید که بچهدار بشود. خدا شاهد این گفته من است، بعد از یک سال برادرم بچهدار شد و آن زمین را هم به امام رضا (علیهالسلام) داد و گفت که هر کس دوست دارد میتواند مدرسه، حوزه، مسجد، حسینیه و ... آنجا بسازد.
اینها قسمتی از گفتههای یک رهیافته به عالم تشیع است. او خود را سلیمان از جمهوری گینه معرفی میکند. او میگوید در دنیا چهار گینه داریم گینه بیسائو، جمهوری گینه، گینه استوایی در آفریقا و گینه نو در قاره اقیانوسیه و من از جمهوری گینه هستم.
کشور ما ۹۵ درصد مسلمان دارد که امروزه به لطف پول و تبلیغات سعودیها اکثر آنها وهابی هستند. خانواده من هم سنّی حنفی بودند اما پدرم وهابی شده بود و امام جماعت آن منطقه را به عهده داشت. من هم چهارده سال در مدرسه وهابیها درس خواندم. تا اینکه روزی یکی از دوستانم گفت در نزدیکی خانه شما حوزهای پیدا کردم که مال شیعیان است. من تعجب کردم و گفتم شیعیان چه کسانی هستند و چه میگویند؟ او گفت شیعه معتقد به پیامبری و نبوت علی (علیهالسلام) است. البته حرفی که او میزد بر گرفته از منابع و جوی بود که وهابیها راه انداخته بودند.
من برای تحقیق بیشتر به آن مدرسه رفتم و چهار سال در آنجا درس خواندم روزی پرسیدم این درست است که شما قائل به نبوت حضرت علی (علیهالسلام) هستید؟ مدیر مدرسه گفت نه اینها دروغ است، آیا تو در این مدت چنین چیزی از ما شنیدهای؟ یا در منابع و کتابخانه ما دیدهای؟ گفتم نه. دوباره سؤال کردم آیا درست است که شما شجره ملعونه در قرآن را عایشه میدانید؟ ایشان دوباره گفت نه، میتوانی بروی و در تفاسیر جستجو کنی. من هم همین کردم و عاقبت این تحقیقات به حقیقت شیعه پی بردم و آنرا پذیرفتم.
سلیمان درباره واکنش خانوادهاش چنین میگوید:
یک روز چند نفر رفتند پیش پدرم و گفتند پسرت شیعه شده و فرزندان ما را هم شیعه کرده. پدرم تعجب کرده بود فوراً با من تماس گرفت و گفت آیا این ادعاها درست است؟ تو شیعه شدی؟ من گفتم نه! فقط به مدرسه شیعیان میروم. مدرسه شیعهها؟! مگر نمیدانی آنها کافر هستند؟! اگر فرزند من هستی دیگر حق نداری آنجا بروی؟!
به خاطر مسئله پدرم مدیر مدرسه از من خواست که دیگر آنجا نروم چون باعث تعطیلی آنجا خواهم شد.
ارتباطم با دوستانم قطع شد. البته این مشکل اکثر مستبصرین است. چرا که شما دیگر جایگاه قبلی را نداری و از دید آنها کافر هستی. یکی از دوستان در گینه قصد ازدواج با دختری را داشت، هر دو خانواده هم قبول کرده بودند، اما وقتی فهمیدند او شیعه شده همه چیز به هم خورد. در چنین شرایطی دیگر کسی به مراسمهای شما مثل عقیقه و ترحیم و… نخواهد آمد یا به شما کار نخواهند داد.
البته بعدها مادرم، سه برادرم و خواهرم شیعه شدند. که یکی از برادرانم به خاطر کرامت امام رضا (علیهالسلام) تشیع را پذیرفت.
درباره اعتقادات وهابیها بگویید؟
وهابیها تفکرات باطل و سطحی دارند و الآن میفهمم که چرا آنها به شدت منع میکنند که شخصی یک کتاب شیعی بخواند یا با یک شیعه حرف بزند. اعتقاداتی مثل جسم بودن خدا یا معصوم نبودن پیامبر در همه احوالات قسمتی از تفکرات آنهاست، به طور مثال خدا در پنج شنبهها به زمین میآید و ندا میدهد که مردم برای رفع مشکلات به پیش او بروند. یا اعمال زشت و قبیحی به پیامبر نسبت میدهند که انسان از گفتن آن شرم دارد. به همین خاطر هم اگر یک وهابی یا سنّی در تشیع تحقیق کند بدون تعصب آنرا خواهد پذیرفت. یادم هست در اولین سفری که به کشورم داشتم بیست و چهار نفر را شیعه کردم.
نظرت راجع به اهلالبیت چیست؟
من ارادت خاصی به اهلالبیت به خصوص امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و امام رضا (علیهالسلام) دارم. چون امام هشتم خیلی من را کمک کردهاند. یکی از دوستان در سنگال بچهاش مریض بود و نمیتوانست راه برود. ایشان در لبنان درس خوانده، روزی گفت سلیمان تو که الآن پیش امام رضا (علیهالسلام) هستی برو دعا کن که بچهی من خوب بشود. بچهاش سه سال نمیتوانست راه برود. من رفتم دعا کردم او هم خوب شد. من هر مشکلی دارم میروم پیش امیرالمؤمنین و امام رضا علیهماالسلام، ایشان مشکل را حل میکنند.
سلیمان اکنون در ایران تحصیل میکند. او دو فرزند دارد و یک دنیا آرزو و برنامه برای کشور و مردمش.[۱]
منبع:
[۱]ادیان نیوز
دیدگاهها
رحمن
1393/02/20 - 11:44
لینک ثابت
خدا می داند که این کلمات را
افزودن نظر جدید