بررسی شهادت حضرت زهرا (ع) در منابع شیعه
در منابع تاریخی به هجوم به خانه حضرت زهرا (س) اشاره شده که عمر با آوردن آتش به درب خانه قصد ورود داشته و بعد از آتش زدن درب، با لگد به آن وارد خانه شد. در بعضی منابع شیعه دفاع امیرالمؤمنین (ع) نقل شده که به دلیل توصیه پیامبر (ص) به صبر به سرانجام نرسید.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از شبهاتی که در مورد شهادت حضرت زهرا (سلاماللهعیها) مطرح میشود، دفاع امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) از حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) است. مفتیهای وهابی و بعضی از هم عقیدههای آنان با استناد به منابع بیاعتبار معتقدند که امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) با غاصبین خلافت سازش و دوستی خاصی داشتند و هیچگاه بین آنان خصومت نبوده است. حتی آنان معتقدند که در منابع شیعه هیچ روایتی که دلالت بر دفاع امیرالمؤمنین (علیهالسلام) از حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) در جریان هجوم به خانه باشد، وجود ندارد.
در پاسخ به این شبهه از منابع روایی شیعه نکاتی بیان میشود:
نکته اول:
سخن کسی که اعتقاد داشته باشد که شهادت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) به علت هجوم به خانه و سقط جناب محسن نبوده، بسیار مضحک و خنده آور است. تمام علما و محدثین و مورخین شیعه بر این باور هستند که هجوم به خانه حضرت زهرا (علیهاالسلام) به دستور ابوبکر و شهادت حضرت بر اثر هجوم عمر بن خطاب به خانه ایشان بوده است.
نکته دوم:
سلیم بن قیس در کتاب خود با اشاره به هجوم به خانه حضرت زهرا (علیهاالسلام) از دفاع همه جانبه و شجاعانه امیرالمؤمنین (علیهالسلام) یاد میکند و مینویسد: «عمر آتش طلبید و آن را بر در خانه شعلهور ساخت و سپس در را فشار داد و باز كرد و داخل شد! حضرت زهرا (علیهاالسلام) به طرف عمر آمد و فریاد زد: یا ابتاه، یا رسول اللَّه! عمر شمشیر را در حالى كه در غلافش بود بلند كرد و بر پهلوى فاطمه زد. آن حضرت ناله كرد: «یا ابتاه!» عمر تازیانه را بلند كرد و بر بازوى حضرت زد. آن حضرت صدا زد: یا رسول الله، ابوبكر و عمر با بازماندگانت چه بد رفتار مىكنند!
علی (علیهالسلام) ناگهان از جا برخاست و گریبان عمر را گرفت و او را به شدت كشید و بر زمین زد و بر بینى و گردنش كوبید و خواست او را بكشد. ولى به یاد سخن پیامبر (صلىاللهعلیهوآله) و وصیتى كه به او كرده بود افتاد و فرمود: اى پسر صهاك! قسم به آنكه محمد را به پیامبرى مبعوث کرد، اگر مقدرات الهى و عهدى كه پیامبر با من بسته است نبود، مىدانستى كه تو نمىتوانى به خانه من داخل شوى.»[1]
نکته سوم:
در منابع معتبر، علمای شیعه با اشاره به صبر و سکوت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در مقابل غاصبین خلافت، این عمل حضرت را وصیت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) میدانند.
به عنوان نمونه سید رضی در کتاب خود مینویسد: «امام كاظم (علیهالسلام) مىفرماید: از پدرم امام صادق (علیهالسلام) پرسیدم: پس از به هوش آمدن رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) چه اتفاق افتاد؟ فرمود: زنها داخل شدند و صدا به گریه بلند كردند، مهاجرین و انصار جمع شده و اظهار غم و اندوه مىكردند. علی (علیهالسلام) فرمود: ناگهان مرا صدا زدند، وارد شدم و خودم را روى بدن پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) انداختم. در این هنگام حضرت فرمود: برادرم! این مردم مرا رها خواهند كرد و به دنیاى خودشان مشغول خواهند شد؛ ولى تو را از رسیدگى به من باز ندارد.
مَثل تو در بین این امت، مثل كعبه است كه خدا آن را نشانه قرار داده است تا از راههاى دور نزد آن بیایند. پس چون از دنیا رفتم و از آنچه به تو وصیت كردم فارغ شدى و بدنم را در قبر گذاشتی، در خانهات بنشین و قرآن را آنگونه كه دستور دادهام، بر اساس واجبات و احكام و ترتیب نزول جمعآورى كن. تو را به بردبارى در برابر آنچه كه از این گروه به تو و فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) خواهد رسید، سفارش مىكنم. صبر كن تا بر من وارد شوی.»[2]
پینوشت:
[1]. سلیم بن قیس الهلالی، كتاب سلیم بن قیس الهلالی، انتشارات هادى ـ قم، چاپ اول، 1405هـ، ص568. «وَدَعَا عُمَرُ بِالنَّارِ فَأَضْرَمَهَا ... لَعَلِمْتَ أَنَّكَ لا تَدْخُلُ بَیتِی.»
[2]. سید رضی، خصائص الأئمة (علیهمالسلام)، مجمع البحوث الإسلامیة الآستانة الرضویة المقدسة مشهد – إیران، 1406هـ، ص73.
محمدجواد مهریار
افزودن نظر جدید