افزودن نظر جدید

دیده اید زمانی که یه روز عروسی است و خانمها دعوت میشوند در یک روز ب یک عروسی چه حالی پیدا میکنند . شش دانگ فکر و ذکرشون میشه توجه به اون مهمونی . به طوری حواسشون از صبح در اون عروسی است و به خودشون میرسند که حتی در اون روز غذا پختن و غذا خوردن هم از یادشون میره . بچه هاش هم از یادش میره چون چنان غرق و در انتظار اون عروسی است که هیچ چیزی نمیتواند مانع رسیدن به اون مهمانی شود . ایکاش من هم در طول عمرم تنها یک روز با چنین اشتیاقی خداوند را پرستش میکردم و این طور به طرف خدا برمیگشتم به شکلی که هیچ چیز مانع این توجه واقعی ام نمیشد .
CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.