تاریخچه
صوفیه تلاش نمودهاند برای نفوذ در جامعه شیعی با ساختن داستانهایی، بزرگانشان را اصحاب خاص اهل بیت (ع) نشان دهند؛ یکی از این افراد بایزید بسطامی است که با ساخت داستانهایی او را سَقا و صاحب سِرّ امام صادق(ع) و در داستانی دیگر برای او ملاقاتی با امام جواد(ع) بیان کردهاند؛ اما به دلائل متعدد، این داستانها باطل و ساختگی هستند.
صفیعلیشاه در تاریخ فرقههای صوفیه، با تأسیس انجمن اخوت، فصل جدیدی در بین تصوف فرقهای ایجاد کرد و این فصل جدید، چیزی جز پیوند بین دو جریان انحرافی صوفیه و فراماسونری نیست. بعد از صفیعلیشاه، این ارتباط محدود به فرقه نعمتاللهی صفیعلیشاهی نشد و دیگر فرق صوفیه نیز با فراماسونری ارتباط برقرار نمودند.
در صوفی بودن سنایی تشکیک شده است و این تشکیک به خاطر وجود انتقادهایی است که او به متصوفه نموده است؛ ولی با اندک تأمل فهمیده میشود که وجود این انتقادها با صوفی بودن او منافاتی ندارد زیرا صوفیان مشهوری وجود داشتهاند که کتابهایی در نقد متصوفه تألیف نمودهاند.
تصوف در برهههای مختلفی به وسیله کمک غیر مسلمانها رشد پیدا کرده است و از تأسیس اولین خانقاه گرفته تا ترویج روحیه صوفیگرایانه در سطح جهان به وسیله شبکه مختلف میتواند شاهدی بر نکته بیان شده باشد و استفاده ابزاری استعمار از بعضی از فرقه های صوفیه در معارضه با نظام اسلامی شاهدی دیگر بر این مدعی است.
سفیان ثوری از کسانی است که در میان سلسلههای صوفیه از جایگاه خاصی برخورد دار است و از بزرگان صوفیه به شمار می آید ولی در بعضی از روایات اهل بیت(ع) از او چهره منفی ارائه شده است.
متصوفه معاصر به بزرگان سلف خویش می نازند. یکی از این اشخاص که برخی از صوفیه سلسله خویش را به او می رسانند ابوالقاسم گورکانی است. وی از جمله صوفیانی است که به ترویج انحرافات متعددی همچون تایید سماع، تقدیس ابلیس و سیدالموحدین دانستن ابلیس و... پرداخته است.
درباره استعمال لفظ صوفی و اطلاق آن بر گروهی خاص از مسلمان ها اختلافاتی وجود دارد، بعضی از بزرگان صوفیه برای اعتبار بخشی مسلک خویش بنا دارن که قدمت استعمال این کلمه را به زمان پیامبر خدا (ص) برسانند، در صورتی که شواهد تاریخی و روایی بیانگر این نکته است که این گروه در قرن دوم هجری به صورت رسمی در جامعه مطرح بوده و با این نام شناخته می شده اند.
فرقه دراویش نعمتاللهی گنابادی ادعا میکنند که تمام اقطاب و مشایخ ذکر شده در سلسله آنها که به ائمه اطهار (علیهم السلام) منتهی میشود، همگی از شیعیان هستند. درحالیکه موسس این سلسله، شاه نعمت الله ولی در رساله خود، ابوبکر را خلیفه اول و جانشین رسول خدا (ص) میداند و مذهب اهل سنت را نزدیکترین راه به خدا میداند.
یکی از ابزارهایی که دشمنان برای تغییر در اسلام استفاده کردند، حمایت از تصوف و دراویش بوده است. زیرا دشمنان اسلام به دنبال اسلامی هستند که سیاست در آن نقشی نداشته باشد و از این نظر، تصوف بهترین گزینه است. چراکه با شعار انزواگزینی از زیر بار مسئولیتهای اجتماعی، سیاسی و عمل به وظایف خویش در برابر دیگر مسلمانان و مقابله با دشمنان اسلام شانه خالی میکنند.
درحالی از مصطفی آزمایش شیخ مأذون فرقه دراویش گنابادی بهعنوان یکی از عالمترین و باسوادترین مشایخ این فرقه نام میبرند و او را مفسر قرآن میدانند که در یک سخنرانی گافها و اشتباهات عجیبی داشت و روایت عمربن حنظله را که از امام صادق (ع) است به اشتباه به امام حسین (ع) نسبت داد. وی در اشتباهی دیگر مدعی میشود که امام سجاد (ع) نیز نصی برای امامت خویش نداشت.
درحالی محمد اسماعیل صلاحی در سالگرد وفات محمدکاظم تنباکوفروش اصفهانی ملقب به سعادت علیشاه وی را قطبی عالم و دانشمند و مسلط به ادبیات عرب معرفی میکند که صاحب رساله سعادتیه در کتاب خود، چندین بار سعادت علیشاه را شخصی عامی و بیسواد معرفی میکند که رقبای وی در جانشینی رحمت علیشاه همین بیسوادی وی را بهانه قرار داده بودند.
برخی از آداب و رسوم تصوف هیچگاه در اسلام نبوده و ریشه در ادیان و مذاهب غیر اسلامی دارد. بهعنوان مثال برخی تصوف را زایید افکار ادیان ایرانی همانند آیین مانی و برخی دیگر صوفیه را برگرفته از آیین هندی و برخی دیگر از محققین آداب و رسوم تصوف را زاییده افکار نوافلاطونی یا مسیحیت دانستهاند.
تصوف، به عنوان یکی از انحرافات جدی در امت اسلام، دوران پر فراز و نشیبی را طی نموده است. اهل بیت (علیهم السلام) به عنوان رهبران الهی از همان ابتدای تشکیل این جریان، به مخالفت با آن پرداختند.این انحراف، از بین اهل سنت آغاز گردید و تقریباً تا قرنها در بین شیعیان جایگاهی نداشت و همه بزرگان صوفیه از اهل سنت بودند.
برخی معتقدند که زهد افراطی برخی از مسلمانان و صحابه پیامبر (ص) باعث پیدایش تصوف شده است. درحالیکه حضرت، مسلمین را از استغراق در ریاضت و گرایش به رهبانیت منع میکردند. درواقع متصوفه برای اینکه بتوانند به رفتار و عقاید خود اعتبار بخشند و به تصوف هویت و اعتبار دهند، دست به تاریخسازی برای خود زده و منشأ خود را تا زمان پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) رساندهاند.