اولین صوفی
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بررسی تاریخی زمان ایجاد تصوف و قدمت این اندیشه به خوبی می تواند روشن نماید که این پدیده انحرافی در ظرف چه عوامل و شرایطی به وجود آمده است و میزان اصالت این اندیشه برای محققین بیش از پیش هویدا خواهد شد.
یکی از سوال های پیش روی محققین، زمان استعمال کلمه صوفی برای این گروهی است که در قرون اولیه تاسیس شده است و صوفیه برای اینکه می خواهند برای خویش اعتباری ایجاد کنند زمان تاسیس و استعمال کلمه صوفی را به زمان پیامبرخدا(صلی الله علیه و آله) می رسانند.
آقای محمدحسن گنابادی (صالحعلیشاه) در مصاحبه با روزنامهای خارجی در تاريخ ۱۳۲۹/۰۸/۰۷ شمسی درپاسخ به سوالی در مورد نام طريقت آن حضرت و اتباعی را كه راهنمايی ميفرماييد و پيروان هستند, چيست؟ گفتند که: «از زمان حضرت رسول پيغمبر مسلمين (صلوات الله و سلامه عليه) به بعد، مردم ما را "صوفی" مي نامند و به فارسی "درويش" مي خوانند و خودمان "فقير" مي گوييم و معتقديم كه ما محتاجيم به خدا و همه چيز ما از طرف خداست.»
جناب صالح علیشاه، زمان قدمت لفظ صوفی را به زمان پیامبرخدا(صلی الله علیه و آله) رسانده است تا اعتباری به مسلک خود ببخشد. در صورتی که سخن او از جمله سخنان بدون دلیل و شواهد تاریخی است و شواهد تاریخی بر ضد آن حکایت دارد که بیان خواهد شد.
1. ممکن است که کسی دلیل بر اینکه لفظ صوفی از زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) بود به این نکته استشهاد کند که «اهل صفه گروهی از اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله) که جزو فقرای مسلمان صدر اسلام بودند که خانه مسکونی نداشته و در صفه (ایوان سقف دار) مسجد پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) سکنی گزیده بودند.» (1) و صوفی معرب کلمه صفه می باشد.
منتقدین این نظریه قائلند این انتساب اشتباه می باشد زیرا اولاً جریان صفه یک جریان تلخ اقتصادی بود که مورد تایید نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله) نبوده و خود حضرت نیز سعی در از بین بردن فقر در بین این جریان داشتند و مسئله عقد اخوت از این نوع اقدامات بوده است.
ثانیاً طبق دستور زبان عربی، نسبت صوفی به اهل صفه غلط است، زيرا اگر منتسب به اهل صفه بودند می بايست صفّی ناميده می شدند. همانگونه که قشیری که یکی از بزرگان متصوفه می باشد این نظر را قبول نداشته و در این باره چنین می نویسد: «اگر کسی گوید ایشان منسوباند با صفه مسجد رسول (صلی الله علیه و سلم) نسبت با صفه [بر وزن] صوفی نیاید.»(2)
2. تصوف در قرن دوم به صورت رسمی توسط شخصی به نام عثمان ابن شریک کوفی معروف به ابوهاشم صوفی تاسیس شد. از امام صادق(علیه السلام) در مورد ابوهاشم کوفی صوفی پرسش شد، حضرت فرمودند: « ِاّنه کانَ فاسدُ العقیدةِ جداً و هُوَ الذّی ِابتَدَعَ َمذهَباً یُقال َلهُ التَّصَوُفُ وجَعَلَهُ مَفَرّاً لِعَقیدتِهِ الخَبِیثَۀِ؛(3) همانا او(ابوهاشم)، انسانی است که جداً عقیده فاسدی دارد و اوست که از روی بدعت مذهبی را بنا نهاد که تصوف نامیده شد و آن را محل فراری برای عقیده فاسد خود قرار داد».
کیوان قزوینی که 32 سال نزد مؤسس فرقه گنابادیه (ملا سلطان محمد گنابادی) خدمت کرد تا به منصور علیشاه یا منصور علی ملقب شد و بعدها هم توبه کرد، می گوید:«اوّلین کسی که زیر بار این ننگ و بدعت رفت، ابوهاشم کوفی بود که رنج ها به خود داد تا عراده صوفی به راه افتاد.»(4)
پس طبق روایت ذکر شده در زمان امام صادق(علیه السلام) تصوف رسماً پا به عرصه وجود نهاده و اعلام تاسیس رسمی توسط ابوهاشم کوفی بوده است. اولین کسی که لفظ صوفی برای او استعمال شده است ابوهاشم کوفی صوفی می باشد.
3. پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) از پديد آمدن صوفیه، بعد از خود خبر داده و فرموده است: « لايقوم الساعة علی أمّتي حتّی يقوم قوم من أمّتي اسمهم الصوفيّة ليسوا منّي ...هم أضلّ من الكفّار و هم أهل النار لهم شهيق الحمار(5) روز قيامت بر امتم بر پا نمی شود تا آنكه قومی از امت من به نام «صوفيه» برخيزند. آنها از من نيستند ... آنان از كافران نيز گمراهتر و اهل آتش اند.»
از اين روايت معلوم می شود كه صوفی گری در زمان پيامبر (صلی الله علیه و آله) نبوده و حضرت به عنوان اخبار از غیب ذکر كرده اند كه بعدها چنين فرقه ای در ميان امت پيامبر(صلی الله علیه و آله) پيدا خواهند شد
4. احمد ابن محمد بزنطی روايت كرده است كه مردی به امام صادق (علیه السلام) عرض كرد: « قد ظهر فى هذا الزّمان قوم يقال لهم الصوفيّة فما تقول فيهم؟ فقال عليه السّلام: إنّهم أعداؤنا فمن مال إليهم فهو منهم(6) در اين زمان قومی پيدا شده اند كه به آنها صوفی مي گويند. درباره آنها چه می فرماييد؟ امام علیه السلام در پاسخ فرمود: آنها (صوفيان) دشمنان ما هستند، پس هر كس به آنها ميل كند، از آنان است...» این روایت نشان می دهد که در زمان امام صادق(علیه السلام) صوفیه تاسیس شده است
نتیجه این که تا زمان امام صادق(علیه السلام) در ميان مسلمانان صوفی نبوده و از آن به بعد پيدا شده است. پس اگر كسی اصحاب پيامبر(صلی الله علیه و آله ) يا اميرالمؤمنین(علیه السلام) را صوفی بنامد، دليل بر بی اطلاعی او است. پس کلام صالح علیشاه که می گوید از زمان پیامبرخدا(صلی الله علیه و آله) بر این جماعت صوفی اطلاق می شده است کذب و نادرست است و نشان از بی اطلاعی او از تاریخ و روایات نبوی می باشد.
پی نوشت:
(1). سهروردی، عمر بن محمد، عوارف المعارف، مترجم اصفهانی، انتشارات علمی فرهنگی، تهران، ۱۳۷۴ ش، ص 25-24.
(2). قشیری، ابوالقاسم، رساله قشیریه، شرح فارسی ابوعلی عثمانی، باب اول، 1374، ص 468.
(3). شیخ حرعاملی ،نقدی جامع بر تصوف ،ترجمه الاثنی عشریه ،مترجم عباس جلالی ،قم ، انصاریان ، 1383 هـ ش ، چاپ اول ، ص 50.
(4). کیوان قزوینی، عباسعلی، استوار راز دار، نشر راه نیکان، چاپ اول، 1387، ص62.
(5 ). قمی، حاج شیخ عباس، سفینه البحار، قم ،اسوه ، 1414 هـ ق ، چاپ اول ، ج 5، ص 200 .
افزودن نظر جدید