اعتقادات
وهابیان به تبع محمد بن عبدالوهاب و ابن تیمیه، با مبانی غلط به تکفیر مسلمان اعم از شیعه و سنی میپردازند و بر آن اصرار میورزند. بدون آنکه در این مبانی و صحت سقم آن بیندیشند که آیا این امر واقعاً درست و مطابق با مبانی و اصول اسلامی در کتاب و سنت است یا زاییدهی افکار هیجانی و سخنانی بیمبناست که از روی تقلید تنها تکرار میشود.
در بحث بدعت باید تعریفی جامع و مانع ارائه کنیم تا بدینوسیله بدعتی که موضوع برای حکم شرعی است بهخوبی روشن شود. حضرت آیتالله سبحانی (دامت برکاته) مینویسد بعد از مطالعه ادله بدعتی که موضوع برای حکم شرعی است به سه قید دست مییابیم که اگر فعلی دارای هر سه قید باهم باشد بدعت است وگرنه بدعت نیست.
توسل به پیامبر اکرم و اهلبیت مطهرش (صلیالله علیه و آله) از سنتهایی بوده است که از ابتدا اسلام تاکنون بین مسلمین مرسوم بوده، آنچنانکه علماء بزرگ اسلام (از هردو فرقه شیعه و سنی) در کتب خویش به ذکر آن پرداختهاند. که در ادامه به گوشهای از رفتار صحابه و بزرگان اهل سنت در این زمینه اشاره میکنیم كه دال بر مشروعيت توسل میكند.
عدالت صحابه به عنوان یکی از مولفههای اساسی در چارچوب فکر وهابیت، به این معناست که تمام یاران پیامبر(صلی الله علیه و آله) عادل هستند. وهابیت با استفاده از این مبنا در جهت تطهیر عملکرد صحابه برمیآید و آن را به مثابه جانپناهی برای دیگر عقاید خود قرار داده است. اما همین عدالت صحابه، موجب به نقد کشیدن رفتار خلیفه سوم شده است.
مسلمانان به جهت متبرک بودن حریم قبور انبیاء و اولیاء الهی به مشاهد آنان رفته و مشغول نماز و دعا میشوند تا خدا به واسطه اولیائش آنها را از وسوسههای شیاطین دور کند. اما وهابیون با ادعای اجماع غیر مستند مخالف این عمل می باشند. ابن تیمیه در عبارتی قول به افضلیت نماز کنار قبور انبیاء را مساوی شرک می داند. حال آنکه امری مشروع است.
نامگذاری نشان از گرایشها و تمایلات افراد دارد. نامگذاری با اسمی همچون عبدالحسین نوعی تعبیر استعاری و تشبیهی است که برای اظهار ارادت است. یعنی همچنان که در عبد و مولای عرفی، عبد مطیع محض مولای خود است، من هم مطیع اوامر امام هستم. چرا که ائمه، امام و هادی و خلیفه و جانشین پیامبر اکرم (ص) در تبیین دین و معارف و احکام دین هستند
آیا امیرمؤمنان (علیه السّلام) جهاد با مشرکان را واجب نمیداند؟! یا خلافت خلفا را مشروع نمیداند که خود را از جنگها کنار کشیده و خانهنشینی را اختیار نموده است؟ آیا امیرمؤمنان نشر اسلام در سایه شمشیر به نام فتوحات را جایز ندانسته و نمیخواهد آیندگان به آیین اسلام، به چشم دینی خشونتمحور نگاه کنند و عملکرد خلاف دین را به حساب اسلام بگذارند؟
ربیع مدخلی یکی از سرکردگان وهابی است که با معصوم دانستن صحابه و بستن راه هرگونه انتقادی، پروژه همسانسازی مقام صحابه را با مقام اهلبیت کلیک زده است. او در این مسیر از هیچ راهی فروگذار نکرده است و حتی به دیگر عالمان اهلسنت همچون سید قطب که منتقد عملکرد خلفا بوده است، تاخته و آنها را کافر و زندیق میشمرد.
از آیات قرآن و سنت پیامبر روشن میشود که اصحاب و افرادی که به مصاحبت پیامبر نایل شدهاند، همه در یک سطح و یک نواخت نبودند، بلکه گروهی از آنان، انسانهایی پیراسته و در اوج شایستگی بودند که خدمات ارزنده آنها سبب بارور شدن نهال نوپای اسلام گردید و دسته دیگر از همان آغاز، افرادی دو چهره و منافق، بیمار دل و و یا گناهکار بودند.
اختلافی در حرمت بدعت نمیباشد بلکه آنچه در اینجا مهم است شناخت دقیق مفهوم بدعت میباشد. شايد تعریف سید محسن امین و آشتیانی که شبیه به هم است از بهترین تعاریف برای بحث بدعت باشد، زیرا بدعت را اینگونه آوردهاند: «داخل کردن آنچه نمیداند جزء دین است در دین، چه برسد به اینکه بداند جزء دین نیست.»
بدون شک اهلبیت (علیهم السلام) در نزد تمام اهلسنت مورد احترام خاص هستند. وهابیت با هدف قرار گرفتن این اعتقاد مسلمانان، جایگزینی همچون صحابه را برای اهلبیت (علیهم السلام) در نظر گرفته است. وهابيون کارهای برخی از صحابه را که مخالف با قرآن است، توجیه میکنند و به علمای اهلسنت، که عملکرد صحابه را مورد نقد قرار دادهاند، نسبت کفر میدهند.
یکی از راههایی که امروزه از سوی داعش برای جذب جوانان استفاده میشود، مطرح کردن خلافت اسلامی و وجوب کمک به آن است. اما نه تنها دلایل این خلافت از جانب اهلسنت مردود دانسته شده است بلکه هممسلکان داعش نیز، ادله خلافت را رد کردهاند. از جمله دلائل خلافت داعش، تغلب (زور) است که از سوی همفکران داعش مورد قبول نیست.
با نگاه به آیات قرآن و جریانی که ابن هشام نقل کرده است انگیزه مشرکان از پرستش بتها تقرب به خدا نبوده است. لذا استدلال وهابیت به قرآن برای اثبات چنین انگیزهای برای مشرکان، صحیح نیست چون قرآن مشرکان را در ادعای خود دروغگو معرفی کرده است. آیات دیگر قرآن نیز برداشت اشتباه وهابیت از یک قسمت آیه را تأکید میکنند.
از جمله مبانی وهابیت، تکفیرگرایی است. بدون شک، بیتوجهی به معارف قرآن و سیره بزرگان دین، به وجود آورنده این رویکرد در میان وهابیان شده است. قرآن کریم با تاکید بر برادری میان مسلمانان حتی در حال قتال (جنگ) درصدد است که از تکفیر که به مثابه محملی برای خشونت در نظر گرفته میشود، از هرگونه رفتار خشونتآمیز جلوگیری کند.