ارکان بدعت از نگاه آیتاللهالعظمی سبحانی (دامت ظله)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در بحث بدعت باید تعریفی جامع و مانع ارائه کنیم تا بدینوسیله بدعتی که موضوع برای حکم شرعی است، بهخوبی روشن شود. حضرت آیتالله سبحانی (دامت برکاته) مینویسد: بعد از مطالعه ادله بدعتی که موضوع برای حکم شرعی است، به سه قید دست مییابیم، که اگر فعلی دارای هر سه قید باهم باشد بدعت است وگرنه بدعت نیست.
التدخل فی الدين بزياده أو نقيصه (داخل نمودن در دین به زیاده و نقیصه)
این بحث وجود دارد که بدعت صرف و بدون قید، محل بحث است یا بدعت مرکب و با قید؛ یعنی بدعتی که در حوزه دین است. برخی بر این عقیدهاند که بدعت مطلق محل بحث است، لذا بدعت را به پنج قسم همچون احکام خمسه تقسیم نمودهاند. در این صورت نمیتوان به بدعتی به این وسعت، حکم تحریم بار کرد؛ اما با توجه به اینکه بدعتی که درآیات و روایات آمده است در مورد دین است، لذا تنها حکمی که در مورد بدعت وجود دارد حرمت است و همین یک قسم بیشتر نیست.
شواهد فراوانی درآیات[1] و روایات[2] قرینه است که منظور از بدعت حرام، بدعت در دین است. مصنف به چندین آیه و روایت در این زمینه استشهاد میکند.
مصنف در ادامه دو شاهد دیگر مبنی بر اینکه منظور از بدعت، بدعت در دین است را میآورد:
قول لغویان: لغویان بعد از اینکه بدعت را در لغت تعریف نمودند، به این امر اشاره نمودهاند.
ازجمله قول فيروزآبادی است: «البدعة: الحدث في الدين بعد الإكمال أو ما استحدث بعد النبي من الأهواء والأعمال.[3] بدعت عبارت است از ایجاد در دین، بعد از اینکه دین کامل شده بود یا آنچه بعد از پیامبر از هواهای نفسانی یا اعمال حادث شده است.»
قول فقها: از دیگر شواهدی که مصنف بر ادعای خویش ذکر مینماید، اقوال متعدد فقها است که بدعت را بدعت در دین معرفی میکند؛ مانند قول ابن رجب حنبلی: «البدعة: ما أحدث مما لا أصل له في الشريعة يدل عليه.[4] بدعت عبارت است از آنچه حادث شده اما اصلی در دین ندارد.»
نتیجهای که در پایان این بحث، نویسنده میگیرد این است که بدعت یک قسم بیشتر ندارد و آن بدعت در دین است و حکم آن هم واحد است و آن حرمت است.
ایشان در ادامه مینویسد: همین نتیجه را بهگونهای دیگر شاطبی به آن رسیده است.[5]
أن تكون هناك إشاعة ودعوة (اشاعهی آن بدعت در جامعه صورت گیرد):
بدعت زمانی تحقق پیدا میکند که عامل آن در جامعه بدان عمل نماید یا آن فکر را ترویج دهد؛ اما اگر در خانه، فعل خلاف شرعی را انجام دهد مثلاً از نمازش چیزی را بکاهد یا بیفزاید بدعت محسوب نمیگردد. مصنف معتقد است این قید نیز از آیات و روایات قابل اصطیاد است. مثلاً عمل مشرکین در تحلیل حرام و بالعکس یک عمل شخصی و در خفا نبوده است، بلکه آن را در ملا عام انجام میداده است و مردم را به آن دعوت میکرده است، چنانچه از آیه قرانی چنین استفاده میشود زیرا فرموده است «دعا». روایت نیز مؤید این مطلب است: حضرت رسول فرمودند: «من دعا إلي ضلالة كان عليه من الإثم مثل آثام من يتبعه لا ينقص ذلك من آثامهم شيئاً.[6] بحث از دعوت است نه اینکه این عمل را در خفا و پنهانی انجام دهد. پس بدعت همراه با دعوت به باطل است».
أن لا يكون هناك دليل في الشرع يدع جوازها لا بالخصوص ولا بالعموم (دلیلی بر جواز آن در شرع وجود نداشته باشد):
این قید نیز از مقومات بدعت و از قیودی است که لزوم آن از واضحات است، زیرا اگر در شریعت دلیلی برای آن باشد دیگر آن امری حادث و جدید نیست. ایشان در تائید مطلب خود از علمای فریقین بیانی را میآورد، سپس بر این مسئله تأکید مینماید هر عملی در اسلام، نیاز به دلیل خاص ندارد، همینکه تحت یک اصل عام قرار گیرد حلال و از بدعت بودن خارج میشود.[7]
پینوشت:
[1]. ازجمله آیه 27 سوره حدید: «وَ رَهْبٰانِيَّةً اِبْتَدَعُوهٰا مٰا كَتَبْنٰاهٰا عَلَيْهِمْ إِلاَّ اِبْتِغٰاءَ رِضْوٰانِ اَللّٰهِ فَمٰا رَعَوْهٰا حَقَّ رِعٰايَتِهٰا﴿الحديد، 27﴾ ترجمه: و رهبانیتی که از نزد خودساخته بودند ما بر آنان مقرّر نکرده بودیم، ولی [خود آنان آن را] برای طلب خشنودی خدا [بر خود واجب کرده بودند]، اما آنگونه که باید حدود خودساخته را رعایت نکردند؛ پس پاداش کسانی از آنان را که ایمان آوردهاند، عطا کردیم و بسیاری از آنان نافرماناند».
[2]. ازجمله روایات مورد استشهاد روایتی است که تقدیم میشود: «روي مسلم في صحيحه أن رسول الله إذا خطب احمرت عيناه وعلا صوته، واشتد غضبه كأنه منذر جيش ثم يقول: «أما بعد، فإن خير الحديث كتاب الله وخير الهدي هدي محمد و شر الامور محدثاتها الخ.» ترجمه: مسلم در کتاب خود روایت کرده است رسول خدا زمانی که خطبه میخواند رنگش قرمز میشد و صدایش بالا میبرد و غضبناک میشد همچون انذار دهنده. سپس می فرمود: بهترین حدیث کتاب خدا و بهترین هدایت هدایت محمد است و بدترین امور چیزهای نو است... .
[3]. فیروزآبادی، قاموس المحیط، بیجا، بیتا ج 3، ص 6.
[4]. ابن رجب حنبلي: جامعالعلوم الحكم، هند، بیتا ص 160.
[5]. سبحاني، جعفر، البدعة مفهومها حدها و آثارها، چاپ اول، بیروت، دار الوضاء، 1419 ق، ص 31-38.
[6]. نيشابوری، مسلم، صحيح مسلم، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، دار إحياء التراث العربي، بيروت، بیتا ج 4، ص 2060.
[7]. سبحاني، جعفر، البدعة مفهومها حدها و آثارها، چاپ اول، بیروت، دار الوضاء، 1419 ق، ص 38-41.
افزودن نظر جدید