بهائیت وشیخیه
بهائیان ادعا دارند که دلیل تقریر، مهمترین دلیل بر اثبات پیامبری رهبرانشان است. اما هرچند که مبانی این دلیل با مشکل مواجه است و موارد نقضی در آن یافت میشود؛ بر فرض قبول آن، باز هم این دلیل، نمیتواند حجتی بر اثبات نبوت سران بهائی باشد. چرا که ایشان هیچگاه در راه خود ثابت قدم نبوده و نمیتوان آنها را صاحب استقامت و نفوذ دانست.
در یکی از برنامههای شبکهی آئین بهائی، با چندشآور خواندن جواز ازدواج با پدرخوانده در کشور ایران، خواستار مقابلهی مردم با این حکم شد. در پاسخ میگوییم که در دین اسلام، کسانی که از ازدواج با آنها نهی به میان آمده، بسیار بیشتر از فرقهی بهائیت هستند؛ چرا که سران بهائی تلویحاً به جواز ازدواج با محارم حکم کرده که در اسلام چنین نیست.
یکی از مبلّغان بهائی که هنگام تبیین دلیل تقریر، به سستی آن آگاهی داشته سعی کرده به نقدهای احتمالی آن پاسخ گوید. ایشان، دلیل ابقای مذاهب باطله را وجود اعتقاد به شارع حقیقی معرفی کرده نه ادعای مقام شارعیت جدید. اما باید دانست که لازمهی پذیرش دلیل تقریر، انکار نبوت پیامبران بسیاری، نظیر حضرت نوح و ابراهیم و در مقابل پذیرش نبوت امثال مانی است.
از جمله اموری که در فرقهی بهائی بدون هیچ استثنایی حرام اعلام شده است، کتمان عقیده است. رهبران فرقهی بهائی از یک سوی پیروان خود را ملزم به ابراز عقیده در هر شرایطی میکنند و از سویی دیگر در زمان حیاتشان خود، به کتمان عقیده میپرداختند. اکنون بهائیان باید از گفتار رهبرانشان در ابراز عقیده و یا از رفتارشان در کتمان عقیده تبعیت کنند!
ابوالفضل گلپایگانی از مبلّغان برجسته بهائی، معتقد است که دلیل تقریر (پذیرش، گسترش و ابقای یک دین در میان مردم) مهمترین دلیل بر تصدیق انبیاء و ادیان است. جالب است بدانیم که مبانی مهمترین دلیل بهائیان با اشکالاتی نظیر ابهام در مشخص نبودن کمی، کیفی و جغرافیایی آن و یا وظیفهی ایمان آورندگان اولیه در زمان عدم گسترش یک دین مواجه است.
بهائیان ادعا دارند که بهاءالله، رهبر این فرقه، مبتکر و مروج شعار وحدت عالم انسانی تحت عنوان شهروند جهانی بوده است. اما با بررسی آثار به جا مانده از رهبر این فرقه به این نتیجه میرسیم که نه تنها ایشان مبتکر این شعار نبوده، بلکه حتی از دید او، غیر بهائیان از دایرهی انسانیت خارجاند. لذا اینگونه شعارها فقط عوامفریبی است.
با توجه به اینکه پیامبران به عنوان بهترین الگوی انسانها به حساب میآیند و با توجه به اینکه کتمان عقیده در فرقهی بهائیت در هیچ صورت جایز نیست، پایبند نبودن پیامبر خودخواندهی فرقهی بهائیت و فرزندش به احکام نازله از جانب خود و عمل کردن به احکام اسلامی، نمایشگر پوچی این فرقه و اعتراف عملی سران بهائی به ناحق بودن مسلکشان است.
بنا بر نظر اسلام و فرقهی ضالهی بهائیت، حجتهای الهی لازم است دارای مقام عصمت (یعنی دوری از هرگونه ناپاکی) باشند. در آثار و زندگی حسینعلیبهاء، که مدعی پیامبری است، موارد متعدد نقض این مقام از او مشاهده شده است، نظیر ادعای خدایی و خدا آفرینی او، که عین کفر و شرک است و عمل نکردن به احکام و تعالیمی که خود نازل کرده است.
بهائیان ادعا دارند که آئین بهائی با توجه به مشکلاتی که در ایران با آن گرفتار بوده، پیشرفتهای بسیاری کرده و این باعث برانگیخته شدن حسد در بین مقامات ایران شده است. در جواب به این ادعا میگوئیم که با توجه به حمایتهای مداوم ابرقدرتها از این فرقه، بعد از گذشت 160 سال، پیروان بسیار کمی در ایران پیدا کرده که این حسد برانگیز نیست.
بهائیان بر خلاف شرع خودشان و دستور بزرگان خود، بر علیه حکومتی که در آن زندگی میکنند، کمپین راه اندازی کرده و گام را فراتر گذاشته و حتی برای آزاد کردن زندانیان یک کشور هم تصمیم میگیرند و بعضی از عناصر داخلی ضد انقلاب را هم با خود همراه کردهاند تا حمایت غیر بهائیها را هم در این امر داشته باشند...
یکی از ملاکهای حقانیت پیامبران و حجتهای الهی، معرفی ایشان از جانب حجتهای قبلی است. حسینعلی نوری ملقب به بهاءالله، خود را موعود علی محمد شیرازیای میداند که تمام دعاوی خود را تکذیب کرده و وعده به ظهور موعود خود را بین 1511 تا 2001 سال پس از خود دانسته است. بنابراین بهاءالله موعود هیچ آئینی نیست.
یکی از راهکاریهای تشخیص پیامبران از مدعیان دروغین، ارائهی معجزاتی از جانب ایشان بوده است، معجزاتی که مردم با مشاهدهی آن، پی به الهی بودن ادعای آن پیامبر میبردند. علیمحمد باب که ادعای پیامبری داشته است، آیات خود را به عنوان معجزه معرفی کرده است، آیاتی که با اشکالات و تناقضات بسیاری روبهرو هستند.
در یکی از برنامههای شبکهی «نوین تیوی» وابسته به فرقهی بهائیت، ادعا شد که یکپنجم مردم آسیا، پیرو فرقهی بهائیت هستند، با توجه به اینکه یکپنجم آسیا چیزی حدود 800 میلیون نفر میشود، چگونه ممکن است فرقهای با حداکثر هفت میلیون نفر، یک پنجم جمعیت آسیا را دارا باشد. این اعای فریبکارانه فقط در راستای بزرگنمایی این فرقه است.
ارائهی معجزه در طول تاریخ توسط پیامبران، یکی از راههای اثبات حقانیت ایشان بوده است. حسینعلینوری پیامبر بهائیان؛ علت ناتوانی خود را در ارائهی معجزه، عدم موافقت دربار ایران با بازگشت او به کشور معرفی میکند، اما چگونه میشود که حسینعلی ادعای پیامبریاش را در خاک عثمانی مطرح و اصرار به ارائهی معجزه در ایران داشته باشد.