کتمان عقیده در آئین بهائی، آری یا خیر!

  • 1395/06/05 - 23:47
از جمله اموری که در فرقه‌ی بهائی بدون هیچ استثنایی حرام اعلام شده است، کتمان عقیده است. رهبران فرقه‌ی بهائی از یک سوی پیروان خود را ملزم به ابراز عقیده در هر شرایطی می‌کنند و از سویی دیگر در زمان حیاتشان خود، به کتمان عقیده می‌پرداختند. اکنون بهائیان باید از گفتار رهبرانشان در ابراز عقیده و یا از رفتارشان در کتمان عقیده تبعیت کنند!

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ رهبران فرقه‌ی بهائی در حکمی، کتمان عقیده و یا همان تقیه [1] را بر پیروان این فرقه حرام اعلام کرده و پیروان بهائیت، در همه حال و بدون هیچ استثنایی ملزم به ابراز عقیده‌ی خود هستند. شوقی‌افندی سومین رهبر فرقه‌ی بهائی، حتی در موارد اضطرار نیز، کتمان عقیده را امری مذموم و مخالف مبادی این فرقه می‌داند. وی در این خصوص می‌گوید: «سؤال ثالث در خصوص کتمان عقیده در نقاطی که بهائی غیرموجود معروض بودید. جواب فرمودند کتمان عقیده، حتی در این مورد مذموم و مخالف مبادی این امر است».[2]
با توجه به این که ابراز عقیده در آئین بهائی امری لازم شمرده شده و از دید رهبران فرقه‌ی بهائی، اسلام، دینی نسخ شده و احکام آن باطل گشته است؛ جای این پرسش پیش می‌آید که چرا، رهبران فرقه‌ی بهائی که پیشوایان و الگوهای این آئین به شمار می‌روند، به این حکم بی‌اعتنا بوده و خود را مسلمان جا می‌زدند. آیا این کار مصداق کتمان عقیده نیست.
به عنوان مثال، رهبران بهائی نماز مسلمین را منسوخ شده می‌پنداشتند؛ ایشان همچنین از خواندن نمازهایی که در فرقه‌ی خود بر پیروانشان واجب کردند، به صورت جماعت، نهی فرمودند: «کَتَبَ عَلَیکُم الصَلوة فُرادی قَد رُفِعَ حُکمُ الجَماعَة إلّا فِی صَلوة المَیّت إنَّهُ لَهُوَ الأمرُ الحَکِیم [3]؛ همانا نماز به صورت فرادی بر شما واجب و نماز جماعت برداشته شد، مگر در نماز میت، بدرستی که خداوند امر کننده حکیم است». اما با این حال، پیامبر خودخوانده‌ی فرقه‌ی بهائیت، برای مسلمان جلوه دادن خود، در مسجد مسلمانان حاضر می‌شد و به سبک مسلمانان نماز جماعت می‌خواند.[4] جانشین وی جناب عباس افندی نیز، تا روز مرگش (25 نوامبر 1921) در نماز جمعه و جماعت مسلمین شرکت می‌کرده است.[5]
اینک یک پرسش اساسی مطرح می‌شود که آیا پیروان فرقه‌ی بهائیت، باید به حکم رهبر این فرقه در حرمت کتمان عقیده عمل کنند و یا از پیامبر دروغینشان در انجام تقیه، الگو بگیرند! و چقدر فاصله میان گفتار و رفتار کسانی که خود را حجت الهی معرفی می‌کنند، وجود دارد!

پی‌نوشت:

[1]. پنهان کردن عقیده در جایی که حفظ جان، مال و ناموس، بدون آن ممکن نبوده و کتمان عقیده توسط این فرد، به دین الهی خدشه‌ای وارد نشود.
[2]. عبدالحمید اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، تهران: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، چاپ سوم، 128 بدیع، ص 204.
[3]. حسین‌علی نوری، اقدس، بی‌جا: بی‌تا، (180 صفحه‌ای با ملحقات)، ص 12.
[4]. شوقی افندی، قرن بدیع، کانادا (انتاریو): مؤسسه معارف بهائی به لسان فارسی، چ 2 با تجدید نظر، 1992 م، ص 280.
[5]. جی. ای اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، منشورات دارالنشر البهائیه فی البرازیل: ترجمه: ع. بشیر اللهی، ه. رحیمی، ف. سلیمانی، 1988 م، ص 78.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.