پیدایش تصوف
نویسنده کتاب تشویق السالکین، برای اشتقاق کلمه صوفی، دو احتمال را بیان نموده است؛ احتمال اول او این بوده که از کلمه صُفِّه مشتق شده است (در صورتی که این مطلب، طبق قواعد زبان عربی صحیح نمیباشد) و احتمال دوم این بوده که از کلمه صوف به معنای پشم، مشتق شده است (که طبق قواعد زبان عربی این احتمال درست می باشد).
درباره استعمال لفظ صوفی و اطلاق آن بر گروهی خاص از مسلمان ها اختلافاتی وجود دارد، بعضی از بزرگان صوفیه برای اعتبار بخشی مسلک خویش بنا دارن که قدمت استعمال این کلمه را به زمان پیامبر خدا (ص) برسانند، در صورتی که شواهد تاریخی و روایی بیانگر این نکته است که این گروه در قرن دوم هجری به صورت رسمی در جامعه مطرح بوده و با این نام شناخته می شده اند.
یکی از ابزارهایی که دشمنان برای تغییر در اسلام استفاده کردند، حمایت از تصوف و دراویش بوده است. زیرا دشمنان اسلام به دنبال اسلامی هستند که سیاست در آن نقشی نداشته باشد و از این نظر، تصوف بهترین گزینه است. چراکه با شعار انزواگزینی از زیر بار مسئولیتهای اجتماعی، سیاسی و عمل به وظایف خویش در برابر دیگر مسلمانان و مقابله با دشمنان اسلام شانه خالی میکنند.
برخی از آداب و رسوم تصوف هیچگاه در اسلام نبوده و ریشه در ادیان و مذاهب غیر اسلامی دارد. بهعنوان مثال برخی تصوف را زایید افکار ادیان ایرانی همانند آیین مانی و برخی دیگر صوفیه را برگرفته از آیین هندی و برخی دیگر از محققین آداب و رسوم تصوف را زاییده افکار نوافلاطونی یا مسیحیت دانستهاند.
تصوف، به عنوان یکی از انحرافات جدی در امت اسلام، دوران پر فراز و نشیبی را طی نموده است. اهل بیت (علیهم السلام) به عنوان رهبران الهی از همان ابتدای تشکیل این جریان، به مخالفت با آن پرداختند.این انحراف، از بین اهل سنت آغاز گردید و تقریباً تا قرنها در بین شیعیان جایگاهی نداشت و همه بزرگان صوفیه از اهل سنت بودند.
برخی معتقدند که زهد افراطی برخی از مسلمانان و صحابه پیامبر (ص) باعث پیدایش تصوف شده است. درحالیکه حضرت، مسلمین را از استغراق در ریاضت و گرایش به رهبانیت منع میکردند. درواقع متصوفه برای اینکه بتوانند به رفتار و عقاید خود اعتبار بخشند و به تصوف هویت و اعتبار دهند، دست به تاریخسازی برای خود زده و منشأ خود را تا زمان پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) رساندهاند.
برخی معتقدند که صوفی لقب است برای گروهی خاص و اشتقاق عربی ندارد. برخی دیگر همچون ابوریحان بیرونی و رضا علیشاه قائلاند کلمه صوفی از Soph که یونانی است، گرفته شده و به معنای حکمت و دانش است. اما قول مشهور این است که واژه صوفی از صوف به معنای پشم گرفته شده است چون صوفیان اولیه لباسهای پشمینه میپوشیدند.
به غیر از متصوفه، صوفی پژوهان زیادی از کشورهای مختلف بهدنبال پیدان کردن تعریف صحیحی از تصوف بودند ولی اگر نگوییم که تعریفش غیرممکن است، باید اعتراف کرد که بسیار مشکل است. چنانچه نیکلسن بعد از جمع کردن تعاریف مختلفی از تصوف، به این نتیجه میرسد که تصوف را نمیتوان تعریف کرد.
در مورد واژه تصوف و کلمه صوفی، تعاریف فراوانی وجود دارد ولی در میان آنها یک تعریف جامع که حاوی روش و طریقه صوفیه بوده و موردقبول همگان نیز قرار گرفته باشد، یافت نمیشود. حتی برخی از بزرگان صوفیه چندین تعریف از واژه تصوف ارائه کرده و نتوانستهاند یک تعریف جامع و کامل از تصوف داشته باشند و این کاشف از این است که هرکدام مفهوم جداگانهای برای تصوف و صوفی قائل بودهاند.
پیروان فرقهی صوفیه در ادعایی، تمام آداب و اعمال خود را اسلامی دانسته و برای فریب و جذب مردم ساده لوح، به آن رنگ و لعاب اسلامی زدند، در حالی که خیلی از این آداب و اعمال در این فرقه، منشأ غیر اسلامی داشته و از ادیان و مذاهب دیگر اقتباس گردیده است.
دربارهی پیدایش فرقهی تصوف، عوامل مختلفی ذکر شده است، اما یکی از عوامل صحیح در ایجاد این فرقه، ظهور شخصیتهای ساختگی و به ظاهر دلسوز مانند حسن بصری، سفیان ثوری و ... بود که زهد افراطی را در دستور کار قرار داده و حتی با ائمهی معصومین (ع) نیز مخالفت کردند.
درحالی که مشهور صوفیه و غیرهم اولین صوفی را ابوهاشم کوفی و اولین محل تجمع صوفیان را رمله شام میدانند، ابن تیمیه حنبلی اول ظهور صوفیه را در بصره دانسته و نیز اول کسی که دیر کوچکی برای صوفیه ساخت را بعضی از پیروان عبد الواحد بن زید میداند، که نظر او مخالف قول مشهور است.
ابوریحان بیرونی دانشمند بزرگ ایرانی از جمله اولین کسانی است که با سفر به هند به عمق ارتباط و تشابه بین آئین های هندی و مسلک تصوف پیبرده است. ابوریحان وحدت وجود و حلول و اتحاد را ازجمله مشترکات آنها بهشمار آورده است.
در حالی که عدهای منشا تصوف را ادیان الهی همانند یهودیت یا مسیحیت یا آیینهای غیر الهی همانند آیین بودا، مانی معرفی میکنند، صوفیان اصل و منشا تصوف را آیات قرآن و احادیث معصومین (علیهم السلام) قرار داده و مدعی شدهاند اسلام واقعی همان تصوف است و بس.