بهائیت

05/25/1397 - 09:33

اولین ولی‌امر بهائیت جناب شوقی افندی، در توصیف مردم ایران‌زمین؛ تعصب، نادانی، غفلت و ستم ایشان را شهره‌ی آفاق دانسته و با خون‌خوار ایرانیان، ایشان را ظالم و بی‌رحم خطاب کرده است! این در حالیست که شوقی افندی، بدون اشاره به جنایات اسلافش در ایران‌زمین، ادعای نیک اندیشی و ظلم پذیری بهائیان را نیز زیر پای نهاده است.

05/24/1397 - 22:02

شیخ احمد احسایی با مجهول‌الکُنه خواندن خداوند، حضرت علی (علیه السلام) را مخاطب آیه‌ی «إیّاک نعبد» در نماز دانسته است. اما به راستی او، چه دلیلی برای وجوب نظر به کُنه ذات الهی در نماز داشته تا آن را محال برشمرَد و حضرت علی (علیه السلام) را مخاطب آیه‌ی عبودیت قرار دهد؟! ادعایی که بعدها زمینه‌ساز ادعای خدایی پیامبرخوانده‌ی بهائی شد.

05/24/1397 - 18:43

عبدالبهاء بخاطر کینه‌ی خود از علمای اسلامی، که مانع گسترش عقاید انحرافی بهائیت به شمار می‌آمدند، به پیروان خود بشارت برچیده شدن دستگاه اجتهاد را داده است. این در حالیست که پس گذشت یک قرن از این ادعا، نه تنها علمای اسلامی منزوی نگشتند، بلکه همواره با فتواهای به موقع و هوشمندانه‌ی خود، حافظ عقاید حقه و کیان مملکت اسلامی بوده و هستند.

05/24/1397 - 17:58

پس از اعدام علی‌محمد باب، یکی از مهم‌ترین اقدامات بابیان، طرح ترور ناصرالدین شاه است. اما ناکارآمدی نقشه‌ی آنان، موجب انتقام از بابیان شورشی شد. در این میان، شواهدی بر نقش اساسی پیامبرخوانده‌ی بهائیت در ترورها و ناآرامی‌های کشور وجود دارد؛ شواهدی که ادعای صلح‌پروری این مدعی دروغین را به شوخی مضحک مبدل ساخته است.

05/24/1397 - 12:52

علی‌محمد شیرازی یکی از مدعیان دروغینی است که مدعی مقام مهدویت شده و خود را امام دوازدهم شیعیان دانسته است. اما جالب است بدانیم در عین حال، علی‌محمد باب به وجود حضرت حجّت بن الحسن العسکری (علیه السلام) اعتراف کرده و ضمن کافر دانستن منکر نواب اربعه‌ی ایشان در عصر غیبت صغری، اعمال آنان را حبط شده دانسته است.

05/24/1397 - 12:35

پیامبرخوانده‌ی بهائیت، منتها رتبه‌ای که برای بشر متصور است را مقام پیامبری دانسته است. اما این اعتراف در حالیست که وی، ضمن اعتراف به خاتمیت حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله)، مقامی فرای پیامبری را برای خود ادعا نموده است. با این حال، اگر مقامی فرای پیامبری برای بشر متصور نیست، پس پیامبرخوانده‌ی بهائی از چه مقامی برخوردار است؟!

05/24/1397 - 12:28

پیشوایان بهائی، در کنار منع پیروان خود از دخالت در سیاست، بالاترین نهاد فرقه‌ی خود را مسئول رسیدگی به امور سیاسی کردند. اما به راستی چگونه پیشوایان بهائی، تنها وظیفه‌ی علمای اسلام را مراقبت از امور دینی برشمرده و دخالت ایشان را در سیاست مذموم دانستند، اما در عین حال، تشکیلات به اصطلاح دینی خود را مأمور دخالت در امور سیاسی نمودند؟!

05/24/1397 - 11:55

شوقی افندی، سیستم رهبری و اداری بهائیت را ابداعی جدید و بی‌نظیر خوانده است. اما جالب است بدانیم که بر خلاف این ادعا، عبدالبهاء صراحتاً به الگوگیری بهائیت در تشکیل بیت العدل، به عنوان بالاترین نهاد رهبری این فرقه، از کشورهای اروپایی اعتراف کرده است. با این حال، چگونه می‌توان ادعای ابداع نظم نوین رهبری بهائی را مطرح نمود؟!

05/24/1397 - 11:24

حسینعلی نوری، از یک‌سو به خاتمیت پیامبر اسلام اعتراف و از سویی دیگر، ادعای پیامبری داشته است! اما حل این تناقض، از سه حال خارج نیست: 1. او ادعای پیامبری خود را فراموش کرده 2. اعتراف او، مصداق وعده‌ی الهی به آشکارسازی مَکر کفار، به وسیله‌ی خودشان است 3. به این نکته پی برده که اغنام او، ظرفیت پذیرش خدایی‌اش را نیز دارند.

05/24/1397 - 10:50

بهائیان از سال 1321 ق، اقدام به تأسیس مدارس خود در ایران نمودند. این مدارس به صورت رسمی با آمریکا در ارتباط بوده و عمدتاً شاگردان خود را از میان فرزندان طبقه‌ی متمولان و مسؤلان سیاسی و نظامی وقت انتخاب می‌نمودند تا در آینده و پس از کسب سِمت، به ترویج افکار بهائیت و فرهنگ آمریکایی یپردازند.

05/24/1397 - 10:17

پیشوایان فرقه‌ی بهائیت (از جمله عباس افندی)، بارها علمای اسلام را مورد هتاکی‌ها و جسارت خود قرار داده‌اند. اما به راستی چگونه می‌توان ادعای دشمن دوستی و اخلاق‌مداری داشت و در عین حال به علمای دین، که در روایات معصومین (علیهم السلام) به جانشینان وارثان انبیاء تشبیه شده‌اند، این‌گونه توهین و جسارت نمود؟!

05/24/1397 - 09:40

حسینعلی نوری در تبیین خدایی خود، جای هرگونه تردیدی را برداشته و اساساً اعتقاد به وجود خدای یکتا را انکار نموده است. این در حالیست که به فرموده‌ی قرآن کریم، ادیان الهی با یکدیگر در اصول تفاوتی نداشته و از این حیث، میان آن‌چه بر پیامبر خاتم (صلّی الله علیه و آله) نازل شده، با آن‌چه بر حضرت آدم نازل گردیده، تفاوتی وجود ندارد.

05/23/1397 - 14:21

هرچند که بهائیت در تلاش است تا خود را به عنوان دینی الهی معرفی کند، اما شواهد بسیاری از سرسپردگی این فرقه، به قدرت‌های بزرگ نظیر آمریکا دارد. اما به راستی چگونه فرقه‌ای که ادعای الهی بودن دارد، برای تحت فشار قرار دادن کشورمان، به دامن آمریکای جنایت‌کار چنگ می‌زند؛ حال آن‌که خدای تعالی صراحتاً از توسل به ظالمین نهی کرده است.

05/23/1397 - 08:19

پس از سفر عبدالبهاء به آمریکا، روابط نزدیکی او با نظام آمریکا شکل گرفت. اما تأثیرپذیری بهائیت از آمریکا، جایی بیشتر نمایان می‌شود که عبدالبهاء، تدوین قانون اساسی بهائیت را متوقف بر پیروی از آمریکایی‌ها نمود. بنابراین، آیا می‌توان بهائیت را دینی الهی و برگفته از اعتقادات قلبی دانست و یا آن را تشکیلاتی نظام‌مند و پیرو آمریکا برشمرد؟!

Pages