مکاتب اهل سنت
فضل بن روزبهان در دفاع از عایشه و طلحه و زبیر در خروج بر امام علی(علیه السلام) میگوید: «آنان به این شبهه، که قاتلان عثمان در میان لشکر حضرت علی (علیه السلام) پناه گرفتهاند، بر حضرت خروج کردند؛ نه اینکه انتقام خون عثمان را از حضرت بگیرند...». این شبهه که برای برخی ایجاد شده است، با چند پاسخ کوتاه رد میشود.
برخی میگویند: عایشه از عمل خود، که شرکت در جنگ جمل بود، پشیمان شده و توبه کرده است، پس نمیتوان بر عمل او ایراد گرفت؛ زیرا پس از آنکه کار از کار گذشت، عایشه از کارهایی که انجام داده بود، پشیمان شد و بر عملکرد خود میگریست. شاهد بر آن، روایاتی است که نقل شده است. این روایات در مورد گریهی عایشه است و توبهی عایشه را نمیرساند.
برخی با توجه به آیهی 9 سوره حجرات که خداوند میفرماید: «هرگاه دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع پردازند، آنها را آشتی دهید» میگویند: لشکر حضرت علی (علیه السلام) و لشکر عایشه هر دو مؤمن بودهاند، که باید بین آنها صلح داده میشد، در صورتیکه در این جنگ یک طرف به دلیل خروج بر امام به حقّ مسلمین، از دین خارج شد.
ابن تیمیه در اشکالی که به عملکرد عایشه گرفته میشود، مبنی بر اینکه او طبق مضمون آیهی 33 سورهی احزاب، عمل نکرده و با امر خداوند مخالفت کرده، میگوید این اشکال درست نیست، زیرا او همانند جاهلیت اولی خود را آشکار نساخت، و امر به استقرار در خانهها، منافات با خروج به جهت مصلحت ندارد، که توجیه ابن تیمیه، با اشکالات متعددی روبروست.
از خصوصیّات پیامبر(ص) آن است که ازدواج با همسران او بعد از وفات حضرت جایز نیست. خداوند متعال می فرماید: «و همسران او مادران آنها «مؤمنان» محسوب میشوند.» و در برخی از روایات اشاره شده: حضرت علی(ع) عایشه را پس از وفات پیامبر، طلاق داده یا تهدید به طلاق کرده است. معنای این طلاق دادن و تهدید کردن چیست؟
برخی میگویند: عایشه محبوبترین افراد نزد پیامبر بوده است. اما از برخی آیات استفاده میشود که دو نفر از زنان پیامبر، کاری با پیامبر کردهاند که باید به سوی خدا توبه کنند. و همینطور در منابع اهل سنت در مورد فردی از زنان پیامبر که معلوم است چه کسی است آمده است که او صدای خود را بر پیامبر بلند کرده بود.
برخی از اهل سنّت در صدد دفاع از عایشه برآمده و در تمجید او به این آیه تمسک کردهاند که خداوند متعال در آیهی 26 سوره نور فرمود: «زنان ناپاک از آنِ مردان ناپاکند، و مردان ناپاک نیز به زنان ناپاک تعلق دارند؛ و زنان پاک از آنِ مردان پاک، و مردان پاک از آنِ زنان پاکند...»، در حالیکه مقصود از خبیث و طیّب، گفتار و عمل است.
پرسش: آیا قرآن کریم بهطور مطلق از همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) تمجید کرده است؟ پاسخ: قرآن کریم در آیه 6 سوره احزاب، گرچه همسران پیامبر را ستوده و برای آنان اجر و منزلت ویژهای را قائل شده و آنان را امّ المؤمنین معرفی کرده است؛ ولی در جایی دیگر، این مقام را مقیّد به تقوا نموده است، و خروج بر امام حق، مخالف تقواست.
ابن تیمیه میگوید: بسیاری از صحابه و تابعین، بغض علی(ع) را داشته، او را سبّ کرده و با او جنگ نمودهاند. دشمنی ابن تیمیه با حضرت علی باعث شده ادّعا کند بسیاری از صحابه و تابعین او را دشمن داشته و سبّ نمودهاند. آیا غیر از خوارج که ابن تیمیه از اسلاف آنان است، کسی دیگر از تابعین بوده که نسبت به حضرت علی بغض و عداوت داشته باشد؟
از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که فرمود: «مردم پس از پیامبر به جز سه نفر همگی مرتد شدند. عرض کردم: آن سه نفر کیانند؟ حضرت فرمود: مقداد بن اسود، ابوذر غفاری و سلمان فارسی...» برخی طبق این روایت مقصود واقعی ارتداد صحابه بعد پیامبر را درست متوجه نشدهاند. اما میتوان فهمید که ارتداد مراحل فراوانی دارد و فقط منظور ارتداد اصلی نیست.
یکی از سوالاتی که مورد توجه است این است که آیا کسی ادعای ارتداد برخی از صحابه را نکرده است؟ برخی جواب دادهاند که هیچ کس ادعای ارتداد برخی از صحابه را نکرده است؛ اما بخاری در کتاب خود و به سند خود از ابن عباس نقل کرده است که خداوند به رسول خدا(ص) خطاب مینماید: «... زمانیکه از آنها جدا شدی، مرتد شده و به جاهلیت بازگشتند.»
یکی از سوالات مهمی که رایج هست، این است که آیا صحابه بعد از پیامبر مرتد شدهاند؟ در پاسخ باید گفت روایات ارتداد برخی از صحابه در اصحّ مصادر اهل سنّت آمده است، از جمله روایت ابوهریره. وهمینطور در اینباره روایاتی در اسناد شیعه آمده است که ارتداد اینها را بعد از پیامبر، نسبت به اهل بیت میرساند.
برخی از اهل سنت گفتهاند که صحابه خونهایی است که خداوند دستهای ما را از آنها پاک کرده، پس ما زبانهای خود را به آنها ملوّث نمیکنیم. آنها این روایت را منسوب به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میدانند، اما این قول منسوب به عمر بن عبدالعزیز بوده نه پیامبر (صلی الله علیه و آله). حال اشکالاتی دیگر هم بر این روایت وارد است.
برخی به این حدیث تمسک کردهاند که پیامبر(ص) فرمود: «هرگاه ذکری از صحابه شد، امساک کرده و درباره آنان سخن نگویید...» آن ها به این حدیث استاد کرده و می گویند که هر گونه نقد و بررسی و خدشه وارد کردن به کار صحابه درست نیست. حال با این وجود اصلا این حدیث صحیح است یا خیر؟ این حدیث هم از جهت متن و هم از جهت سند مشکل دارد.