ناسیونالیسم
اسدالله علم (نخست وزیر اسبق و وزیر دربار شاه) در کتاب خود درباره سلطان قابوس (پادشاه عُمّان) نوشت: «زمانی که سلطان قابوس آمد... هر شبی چهار پنج خانم در اختیارش بود... دخترهای ایرانی تمیز شدهاند و او هم خیلی آنها را دوست دارد.»
آیا اسم کورش به معنی «پسر خورشید» است؟ پاسخ: از لحاظ علمی در معنی نام کورش اختلاف است. اما دیدگاهی که امروزه بیشتر مورد قبول است این است که کورش در لغت یعنی «تحقیرکننده دشمن».
تصاویر تاسف بار مربوط به رفتارهای زشت برخی از هموطنان در سیزدهبهدر را میبینم. طبیعت را نابود کرده اند... خدا شاهد و ناظر است که اگر این تصویر مربوط به یک مراسم مذهبی بود، جماعتِ مثلاً روشنفکر، خون و خونریزی به پا میکردند! اما چون مربوط به روز باستانی «سیزده به در» هست، هیچی به هیچی... همه سکوت کرده اند. کجاست آن همه ادعای انسانیت و انصاف؟!
هخامنشیان از کاتبان عیلامی کار میکشیدند و این کاتبان به دلیل تنفری که از کورش داشتند، نام کورُش را عمداً به صورت کورَش مینوشتند. یعنی به گونهای مینوشتند که معنی «ویرانگر» و «کسی که به آتش میکشد و نابود میکند» بدهد. جالب اینکه چون کورش سواد نداشت، متوجه این حرکت کاتبان نمیشد! عیلامیان نیز از این فرصت استفاده کرده و این پیام روشن را به آیندگان رساندند.
علی ایّ حال، خط میخی پارسی چه جای افتخار دارد؟ وقتی که مخترعین آن آرامی و عیلامی (همتباران عربها) بودند! عمده ایرانیان هم به این خط روی خوش نشان ندادند و این خط هیچ گاه بین مردم ایران رایج نشد.
گارد ویژه پارسی نیز (که اوضاع مملکت را آشفته دید) به داریوش هخامنشی پشت پا زده و به او خیانت کرد. این مسئله برای داریوش هخامنشی بسیار سنگین و غیر قابل هضم بود چنان که در کتیبهها سعی کرد این حادثه را سانسور کند اما ناموفق ماند.
باید پرسید که به راستی، جوامع شرقی، مسخره و بازیچه دستگاههای شبهِ علمی غربی هستند؟ یک کمک معلم آلمانی که آشنایی با زبان پارسی ندارد، بدون اینکه حتی یک نشانه از خط میخی را بشناسد به معنی کل نوشته دست یافت! آن هم بر اساس حدس و گمان!
مردان پارسی، همسرانی رسمی داشتند و در کنار آنان، همسران غیررسمی (صیغهای) هم داشتند. علاوه بر این، حق داشتند از بازار، کنیزکانی را بخرند و... به هر روی، مردان پارسی حق نداشتند در کنار همسران رسمی خود چیزی بنوشند. بلکه فقط میتوانستند در کنار همسران صیغهای خود چنین کنند.
سگ، گراز، گاومیش، گرگ، روباه، کرکس، جغد، موش، شتر کوچک، گورخر، کرم خاکی، پشمالو، کچل و...! اینها در فرهنگ هخامنشی فحش نبود. بلکه نامهایی بود که پارسیان در آن دوره روی فرزندان خود میگذاشتند. (والتر هینتس، داریوش و ایرانیان، تهران: نشر ماهی، 1392، ص 391).
اعدام، بریدن گوش، بریدن بینی، درآوردن چشم از حدقه، سر بریدن، قطع دست و پا، به بردگی گرفتن و... اینها تنها بخشی از رفتارهای شاهان هخامنشی با فتنهگران و اغتشاشگران بود.
جمهوری اسلامی از جبهه مقاومت، حمایت مالی میکند. عمده این حمایتها از وجوهات شرعیه و ایضاً از بودجه دفاعی کشور است و تاکنون برکات بسیاری برای امنیت این سرزمین داشته است. باستانگرایان که خیلی علاقه دارند در این موضوع بهانهگیری کرده و به نظام اشکال بگیرند، چرا به کورش و هخامنشیان که در سوریه و لبنان و فلسطین حضور نظامی داشتند ایراد نمیگیرند؟ چرا به محمدرضا پهلوی که سرمایههای این کشور را به سران عرب میبخشید ایراد نمیگیرند؟
حکومت پهلوی، کمکهای مالی بسیاری به سران کشورهای عربی تقدیم کرد. از جمله این کمکها به لبنان، سوریه، عمان، عربستان، اردن، مصر و... صورت گرفت. حال باید پرسید که چرا سلطنتطلبان و باستانگرایان که حکومت پهلوی را یک حکومت آرمانی میخوانند، به این قضیه اشکال نمیگیرند؟ ولی به حمایت نظام جمهوری اسلامی از جبهه مقاومت اشکال میگیرند؟ در حالیکه حمایت ایران از مقاومت، منطقی است...
هشت سال دفاع مقدس، میدانی بود که عیار مدعیان روشن شود. روحانیت شیعه در آن دوران، 3317 شهید تقدیم این آب و خاک کردند. علاوه بر این تعداد، بسیاری از روحانیون نامدار، فرزندان خود را فدای آرمانهای مذهبی و میهنی کردند...
برخی از روی عناد و لجاجت و برخی دیگر از روی ناآگاهی اصرار دارند که حکیم ابوالقاسم فردوسی را زرتشتی جا بزنند، در حالیکه این ادعا، ظلمی بزرگ در حق فردوسی بزرگ است. آر سی زنر مانند دیگر شاهنامهپژوهان و ایران شناسان، فردوسی را مسلمان شیعه میداند.