عکس
محمد بن سلیمان کردی، طی نامهای به محمد بن عبدالوهاب، انحرافاتش را متذکر میشود: «ای پسر عبدالوهاب! درود بر کسیکه راه هدایت را پیروی کند. من، تو را به خاطر خداوند متعال نصیحت میکنم که زبانت را از مسلمانان بازداری.
احمد زینی دحلان درباره نزاع بین محمد بن عبدالوهاب و برادرش چنین میگوید: «چون اختلاف میان سلیمان با برادرش محمّد به درازا کشید، سلیمان از بیم این که برادرش دستور کشتن او را بدهد، به مدینه منوّره کوچ کرد و رسالهای در ردّ او نوشت و برایش فرستاد ولی متنبه نشد.
بسیاری از علمای اهل سنت، محمد بن عبدالوهاب و عقاید وی را مورد انتقاد قرار داده و به شدت از آنها مذمت کردند:
تفکرات محمد بن عبدالوهاب و پیروان او به حدّی بود که با جسارت و گستاخی تمام به تکفیر مسلمانان از گذشته تا به حال پرداخته و هر کس از آنان پیروی نکند هر چند از پرهیزگارترین مسلمانان هم باشد، مشرک و کافر است، لذا جان و مال و ناموس آنان مباح است و با این بهانه بسیاری از علمای بزرگ مسلمین را به قتل رسا
کراهت داشتن محمد بن عبدالوهاب از صلوات بر پیامبر اکرم:
زینی دحلان از مفتیان شافعی مکه، تصریح دارد که وهابیان افراطی، تمام امت اسلامی را کافر میدانند و در آخر مینویسد: «و نتیجه اینکه آنها که مانع زیارت و توسل میشوند، کار را از حدّ گذرانیده و تمام امت اسلامی را کافر میدانند، خون و مالشان را حلال میدانند و مسلمانان را در حکم مشرکان زمان رسول خدا
محمد بن عبدالوهاب در هر خطبهاى از نماز جمعه خود در مسجد درعيه مىگفت: هر كس به پيامبر (صلیاللهعلیهوآله) توسل كند، به راستىكه كافر شده است. برادرش شيخ سليمان بن عبدالوهاب كه از اهل علم بود، به شدت در برابر كارها و دستوراتش موضع گرفت و به هيچ وجه از وى پيروى نكرد.
از همان ابتدای بهوجود آمدن وهابیت، علمای اهل سنت، با این فرقه مخالفت کرده و آنان را فاسدالعقیده، ملحد و گمراه کننده دانستهاند. هنگامیکه فرقهی وهابیت بهوجود آمد، دو مناظره بین بزرگان وهابی و علمای اهل سنت مکه، صورت گرفت، که در هر دو مرتبه، علمای اهل سنت، این فرقه را گمراه دانستند.
احمد بن زينی دحلان، شيخ الاسلام مکه مکرمه، درباره انگيزهاش در نوشتن کتاب «الدرر السنیه فیالرد علی الوهابیه» میگوید:
وهابیان در یورش و حمله به شهر ریاض، کاری کردند که مردم از ترس آنان، خانه و کاشانهی خود را ترک کرده و سر به بیابانها گذاشتند و از تشنگی و گرسنگی مردند، اما محمد بن سعود با لشکریانش به تعقیب آنان پرداختند و کسانی را هم که زنده مانده بودند، در بیابانها کشتند.
وهابیان در حملهای به شهر قطیف، به بهانهی مبارزه با بتها، هر کس را که یافتند کشتند و مقتولین در این یورش 1500 نفر میشدند و تمامی آنچه از مال و دارایی که داشتند را غارت کردند.
تاریخ نجد، ابن غنام، دار الشروق، قاهره، مصر، ص179 و 180.
سبکی، از علمای اهل سنت، در جمعبندی کلمات مذاهب فقهی اهل سنت درباره زیارت اینگونه میگوید: «خلاصه نظر مالکیها این است که با اینکه زیارت مستحب است، ولی طبق عادت مالکیها در سد ذرایع، آنان زیارت زیاد را مکروه دانستهاند، چون زیارت زیاد به مشکلاتی منتهی میشود، و مذاهب سهگانه فقهی دیگر (حنفیه، ش
وادعی، از مفتیان وهابی، معتقد است که حرمها و قبهها، باید از بین برده شود، لذا میگوید: ما تصمیم به خراب کردن بقعهها داریم، هر زمانی که خدا بخواهد، امروز، فردا یا پس از آن؛ خراب کردن بقعههایی که عبادت میشود، برای حکومت ضرری ندارد؛ گنبد پیامبر در کنار ماست، آرزو داریم، آرزو داریم که ببینیم کل
وادعی، از مفتیان وهابی، وجود قبر و گنبد و بارگاه پیامبر را در مسجد، بدعت میداند.
تحفه المجیب علی أسئله الحاضر و الغریب، الوادعی، ص48.
مقاله: «توسعه حرم نبوی و مکانهای مذهبی عربستان، لطف یا بهانه؟!»