انحرافات، بدعتها
دوران قطبیت نورعلی تابنده سرکردهی سابق دراویش فرقهی گنابادیه، دوران رسوایی تصوف در قالب فرقهگرایی و هتک عقاید صوفیگری و پشت پا زدن به میراث درویشی بود. یک قلم از عملکرد تابنده که موجب سقوط آموزههای اسلاف صوفیه شد، ورود صوفیگری به عرصهی سیاست بود.
بزرگان صوفیه هرکدام تفسیری مطابق با افکار و عقاید صوفیانه شخصی و فرقهای خود از کلمه صراط و صراط مستقیم دارند. حسن بصری در مورد آیه اهدنا الصراط المستقیم عقیده شخصی خود را برگزیده و معتقد است که صراط مستقیم رسول خدا و خلفاء راشدین بعد از او میباشند. صفی علیشاه منظور از صراط مستقیم را طریقت نعمت اللهی دانسته است. اما در تفاسیر شیعه صراط مستقیم، به آیین الله، قرآن، اسلام، پیامبر و امامان راستین تفسیر شده است
برخی از متصوفه رقص سماع را قرآن پارسی خوانده و بعضی دیگر برای عظمت و تقدس بخشی به سماع و توجیه رقص سماع، آن را به قرآن نسبت داده و با تفسیر و تأویل خود برخی از آیات قرآن را به سماع مربوط دانستهاند. بزرگان صوفیه با استفاده با الفاظی همچون سمع و قول، که در قرآن بکار رفته است معنا و تفسیر و تأویل مورد نظر خود از سماع را بر آن حمل کردهاند.
علاوه بر خون شهدای مدافع وطن، خون افرادی چون محمد ثلاث قاتل نیز به گردن سران و مشایخ صوفیه است که اتباع خود را تحریک کرده و ایشان را به میدان آشوب روانه کردهاند. افرادی مثل مصطفی آزمایش، که خباثت او در مقابله با اسلام و نظام اسلامی حد و اندازه ندارد. او بعنوان شیخ دراویش و مدعی عرفان! همسری مکشوف از حجاب دارد که در کنار وی دراویش بیچاره را به سعادت و راه حق و مسیر بندگی خدا رهنمون میکنند!!!
صوفیه همچون دیگر فرقههای باطنگرا به تأویل قرآن پرداختهاند. ملاک غالب در تفسیر آنها، آرا و سنتهای صوفیانه است، اگرچه این تفسیر با روح آیه و فضای سیاقی آن سازگار نباشد. بهعنوان مثال ابوسعید به تبع باطنگرایی که اقتضای مشرب صوفیانه است، اشتیاق وافری به تأویل آیات قرآن برخلاف ظاهر دارد. تأویل او از آیات گاه به معنایی کاملاً متفاوت و متضاد میانجامد.
امسال طی هفته گذشته، حوادث چهارشنبه سوری 5 جان باخته و بیش از 250 مصدوم برجا گذاشته است! بعلاوه برگزاری چهارشنبه سوری با آلودگی صوتی، آسیب به تابلوها و دیوارهای شهر و ایجاد فضای خشونت آمیز و تنشزا همراه است؛ به طوری که برخی از هموطنان از تردد در سطح شهر بیم دارند.
دشمنان اهل بیت (ع) با مواجه شدن با جنبه علمی، معنوی و فضائل کثیر اهل بیت (ع) خصوصا حضرت علی (ع)، درصدد برآمدند تا با اتهام زنی به پدر آن حضرت و بیایمان خواندن ایشان، به تخریب چهره حضرت بپردازند. در این میان نیز صوفیانی که مدعی ارادت به حضرت هستند و سلسله خود را به حضرت علی (ع) میرسانند این اتهام را پذیرفته و قائل به کفر و بیایمان از دنیا رفتن حضرت ابوطالب هستند.
با نگاهی گذرا به کارنامه محمدعلی طاهری و مرور اجمالی اعتقاداتش و وامهای فراوانی که عرفان ساختگیاش از عرفان تقلبی تصوف به عاریت گرفته میبینیم که واکنش او نسبت به مرگ بهنام محجوبی و اظهار تاسف او چندان هم عجیب نیست. با مشکوک خواندن مرگ وی و متهم ساختن سیستم قضایی ایران همنوا با ضد انقلاب بر علیه نظام اسلامی داد سخن میدهد تا بیش از پیش بتواند از غرب و دشمنان قسم خوردهی مردم ایران، امتیاز بگیرد.
ابن عربی از سران صوفیه در کتب خود حضرت ابوطالب را کافر خوانده است. چنانچه ادعا میکند که در یک مکاشفه، رسول خدا (صلی الله علیه و اله) به او گفته است: «اگر برای همت، اثری بود کسی اکمل از رسولالله و اعلی و اقوی همتتر از او نبود و حال اینکه همت او در اسلام آوردن ابوطالب، عموی او اثر نکرد و او اسلام نیاورد».
اقطاب درویشی مقام خود را از مقام پیامبر (صلی الله علیه وآله) در قیامت بالاتر میدانند چنانکه در احوال بایزید بسطامی ذکر شده: بایزید را گفتند فردای قیامت خلایق در تحت لواء محمد (صلی الله علیه و آله) باشند. گفت: به خدائی خدای که لوای من از لواء محمد زیادت است که خلایق و پیغمبران در تحت لوای من باشند.
برخی سماع را بزرگترین مراسم عبادی صوفیه به شمار آورده ولی در حقیقت انحرافی برخواسته از نفسانیات شهوانی متصوفه قدیم است، که در هر یک از طریقتهای صوفی که وارد شده است، مفاسد و عوارض متعددی برایشان به همراه داشته است. رقصهای مختلط زنان با بزرگان صوفیه و کشته شدن چندین نفر از بزرگان صوفیه بخاطر رقص سماع و همچنین شاهد بازی از مفاسد و عوارض این عمل صوفیانه است.
از بدعتهای این فرقه، بحث غسل اسلام است که معتقدند هر کس باید قبل از تشرف به درویشی، غسل اسلام انجام دهد. این غسل به تقلید از غسل تعمید مسیحیان درست شده است. ضمناً این توهینی به دیگر مسلمانان است چون معنای آن این است که شخص تا قبل از صوفی شدن، مسلمان نبوده است!
افراط در شاهدبازی، غزالی را به جایی رسانده بود که معتاد و مدهوش جمال امردان شده بود و برای دیدار زیبارویان و شاهدان، شهرها را یکی پس از دیگری پشت سر میگذاشت به طوری که هنگام ورود او به شهرها مردم میدانستند که غزالی به عشق دیدار رخسار کدام شاهد پای به شهرشان گذاشته است.
صوفيان، عموما مبتلا به انحرافات زيادي شدهاند. از جمله آنکه به بهانه رسيدن به حقيقت، ادعا ميکنند احکام ديني براي آنها نيست و چون به حقيقت رسيدهاند، نيازي به شريعت ندارند! حال آنکه پيامبر (صلی الله علیه و آله) که به بيشترين مرتبه قرب الهي نائل آمد، هرگز چنين ادعايي نداشت و شديدا به شريعت پايبند بوده و کاملا در مقابل دستورات الهي تسليم بودند.