تفسیر صوفیه از صراط مستقیم
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ تفسیر صوفیه از آیات قرآن بر مبنای دل و آنچه از دل تراوش کند است. لذا بروز اغراض شخصی، گروهی و فرقهای که منجر به تفسیر به رأی میشود در آن هویداست. تفسیر به رأی آیات قرآن، در کلام صوفیان نخستین تا به امروز همواره امری متداول بوده است. چنانچه بزرگان صوفیه هرکدام تفسیری مطابق با افکار و عقاید صوفیانه خود از کلمه صراط و صراط مستقیم دارند. مثلاً حسن بصری در مورد آیه اهدنا الصراط المستقیم عقیده شخصی خود را برگزیده و معتقد است که : «صراط مستقیم رسول خدا و خلفاء راشدین بعد از او میباشند».[1]
یا صفی علیشاه قطب یکی از اقطاب سلسله نعمت اللهی عقیده گروهی و فرقهای خود را از کلمه صراط در نظر گرفته و میگوید: «صراط الذین انعمت علیهم اشاره به صراط نعمت الله است! و مغضوب و ضال از این نعمت بیبهرهاند و داخل نتوانند شد!» [2] او همچنین منظور از صراط مستقیم را به خود تعمیم داده و در دیوان صفی میگوید:
انبیاء را در نبوت رهبرم
اولیا را در ولایت سرورم
من صراط مستقیم هستم، هله
هرچه من زجر راههای باطله [3]
اقطاب دیگر فرقههای صوفیه نیز به همین ترتیب هرکدام به وجهی که موردنظر و دل خواه خودشان بوده است این آیه را تفسیر و به خود یا فرقه خویش تعمیم دادهاند. چنانچه شیخ محمدحسن گنابادی معروف به صالح علیشاه در اجازهنامه کیوان قزوینی مینویسد : «پوشیده نماند که چون بعد از ارتحال مولانا الاعظم و سیدنا الاجل والد جسمانی و روحانی، آقای حاج ملا علی گنابادی نورعلیشاه بر حسب وصایت و نص، متکفل خدمات فقرا و هدایت بندگان است و جز اتصال به فقیر، به صراط المستقیم طریقت، راهی نیست و جناب مستطاب زین العرفا آقای حاج شیخ عباس علی قزوینی - دامت افاضاته - از این فقیر نیز (علاوه بر داشتن اجازه از طرف نور علیشاه) حسب الاشاره و اللیاقه ایشان را مجاز در امور مذکوره نموده». [4] صالح علیشاه با این سخن منظور از صراط مستقیم را به خود و طریقت گنابادی مربوط دانسته و صراط مستقیم را طریقت گنابادی دانسته است.
اما در تفاسیر شیعه با استناد به برخی آیات قرآن مانند: وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ" [آل عمران / 101] و نیز آیات 61 و 62 سوره یس و آیه 161 سوره انعام و احادیثی که در این زمینه نقل شده است، کلمه صراط مستقیم، به آیین الله و قرآن و اسلام و پیامبر و امامان راستین تفسیر شده است. [5] درحالیکه بزرگ صوفیان، حسن بصری که مدعای شیعه بودن او هستند، منظور از صراط مستقیم را خلفاء راشدین میداند، ولی چنانچه گفته شد منظور اسلام، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) است. کما اینکه داود بن فرقد از امام صادق(علیه السلام) در روایتی میفرماید که: «صراط مستقیم، امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) است». [6]
امام خمینی (ره) نیز درباره تفسیر صراط مستقیم میفرماید: «راه مستقیم راه آنهایی است که خداوند به آنها منت گذاشته و نعمت عطا فرموده، نعمت اسلام، نعمت انسانیت، دفاع و پاسداری از اسلام و قرآن، مجاهده در راه اسلام این راه مستقیم است. این همان صراط مستقیمی است که شما در نماز از خدا میخواهید». [7] علامه طباطبائی نیز دراینباره میگوید: «صراط مستقیم، صراط غیر گمراهان است. کسانی که در راه و سلوک آنها نه شرکی وجود دارد و نه ظلمی. همانگونه که گمراهی و ضلالت در آن راه نیست. نه در قلبشان کفری است و نه در ذهنشان خطور میکند که خداوند راضی به آنها نباشد. نه در اعمال و رفتارشان کار معصیت و گناهی سر میزند و نه قصور در طاعتی دارند. این راه همان حق توحید است. هم از جهت علم و هم از جنبه عمل». [8] با توجه به این تفسیر، قطعاً مراد و منظور از صراط مستقیم نمیتواند طریقت صوفیه و اقطاب آنها باشد، چراکه گمراهی، ضلالت و انحراف در افکار، عقاید و اعمال فرقههای صوفیه موج میزند و ایشان نمیتوانند طریق و صراط مستقیم برای رسیدن به سعادت و کمال باشند.
پینوشت:
[1]. واحدی، سید تقی (صالح علیشاه)، درکوی صوفیان، نشر نخل دانش، تهران، 1384، ص 360، و تفسیر محقق، ج 1، ص 410
[2]. ذبیحالله، محلاتی، کشف الاشتباه، انتشارات نسیم ظهور، 1389، ص 232
[3]. صفی، علیشاه، دیوان صفی ، به کوشش منصور شفق، 1370، ص 138
[4]. جذبی، هبه الله، نامههای صالح، ص ۱۶ یا هیات تحریریه کتابنامه صالح، نامههای صالح، حقیقت، تهران، 1380، ص 17
[5]. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، نشر دفتر انتشارات اسلامی، 1384، ج1، ص 26
[6]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، محقق موسوی جزایری، نشر دارالکتاب، قم، 1363، ج 1، ص 6، و معانی الاخبار، ص 32
[7]. موسوی خمینی، روحالله، تفسیر سوره حمد، نشر موسسه تنظیم و نشر آثار امام، چاپ چهارم، ص 250
[8]. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، نشر دفتر انتشارات اسلامی، ج 1، ص30
افزودن نظر جدید