جریان های سلفی
سید قطب اگر چه از اعضای اخوان المسلمین نیست، ولی با اتخاذ مواضع شجاعانه و رادیکال تأثیرات زیادی بر اخوان المسلمین گذاشته است.
مکتب قرآن اگر چه خود را غیر از سلفیه میداند ولی در اعتقادات زیادی با سلفیه شباهت دارد. تشابه اعتقادی باعث شده است که مکتب قرآن به سلفیه نزدیک باشد.
مکتب قرآن در عقایدی همچون ایمان و کفر و نفی حدیث با سلفیه تفاوتی اساسی دارد و به حدیث توجهی ندارد، این در حالی است که سلفیه به حدیث خیلی اهمیت میدهد.
کاک احمد مفتی زاده موسس مکتب قرآن کردستان است. مواضع مکتب قرآن کردستان بسیار نزدیک به سلفیه است، هر چند با سلفیه نیز متفاوت است.
سلفیگری اصلاحی ذاتا با دیگر جریانهای سلفی متفاوت است. این جریان بر خلاف دیگر فرقههای سلفی در جهت تقریب و همگرایی اقدام میکند.
سلفیه سیاسی یکی از جریانهای سلفی است که بیشتر به فکر آن است که از راه دیپلماتیک به خواستههای خود برسد.
سلفیگری تبلیغی گرایش از سلفیت است که محور فعالیت خود را تبلیغ اندیشه های سلفی میداند. سلفیه تبلیغی در همین راستا شبهاتی علیه مسلمانان مطرح میکند.
سلفیه جهادی پیرو اندیشههای سید قطب و عبدالسلام فرج به وجود آمد، ولی به تدریج از مسیر اصلی خود منحرف شود و به یک جریان تکفیری تمام عیار تبدیل شد.
سلفیه تکفیری مردم عراق را به چهار گروه صلیبیون، رافضیون، صفویون و مرتدون تفسیم میکند. شیعیان را رافضی و اهل سنت را مرتدین مینامند و حکم به کفر همگی میدهند.
سلفیه تکفیری به گروهی از سلفیه اطلاق میشود که قائل به تلازم ایمان و عمل هستند. آنان با این مبنا هر کسی را که از نظر آنان گناه کبیرهای مرتکب شود تکفیر میکنند.
سلفیه عنوانی عام است که گروههای مختلف سلفی را شامل میشود. سلفیه اگر چه در بسیاری از مبانی با یکدیگر مشترک هستند، ولی به عللی دارای تقسیمات مختلفی میشوند.
تکفیر با خشونت رابطهای مستقیم دارد. تکفیر راهی برای حذف مشروع مخالفین سیاسی است. پس برای کسانیکه خود را پشت سر دین مخفی کردهاند بسیار مناسب است، اما این همهی داستان نیست؛ تکفیر با برخوردهای خشن نیز رابطهای مستقیم دارد. تکفیر رابطهای مستقیم با ایجاد توحش و بیقانونی دارد.
گروههای تکفیری به دلیل اینکه اسلام برای کفار ارزشی قائل نیست و جان و مال آنان احترامی ندارد، اینگونه تصور کردهاند که باید این حکم را که یک دستور مباح است، به مرحله عمل برسانند. این در حالی است که کفاری که با ما در حال جنگ نیستند و امنیت مسلمانان را به خطر نمیاندازند، خداوند به عدالت و احسان به آنان تشویق میکند.
رعایت عدالت، اختصاص به حالت صلح و آتشبس ندارد، بلکه قرآن به مسلمانان دستور میدهد در صحنه جنگ و خونریزی نیز در حق کفار و مشرکان عدالت را رعایت کنند. شاید توجه به چنین آموزههایی بود که برخی از خلفا را بر آن داشت تا در مواجهه با کفار سختگیری بیجا نکنند.