سلفیت
آیات قرآن از سوی سلفیان تکفیری در راستای اهداف استکباری، مورد سوء استفاده قرار گرفته است. یکی از این آیات، آیه 44 سوره مائده است که بنا بر تفسیر ایشان، دلالت بر کفر تمام ملل اسلامی و در نتیجه هرج و مرج و جنگ در کشورهای اسلامی دارد. بینش آنان در این آیه با مخالفت دیگر آیات، طرد میگردد.
در جایی که وظیفه و تکلیف مسلمانان ایجاب کند مسلمانان موظف به جهاد و در مواردی که اقتضای سازش و صلح باشد، باید به تکلیف سازگاری با کفار اقدام کنند. اما اگر در جایی شک کردیم که باید با غیر مسلمانان چگونه باید رفتار کنیم، باید به اصل مراجعه کنیم. اهل تکفیر اصل را در مبارزه با کفار میدانند ولی ظواهر بسیاری از آیات بر اصل صلح و سازش تاکید میکند.
قرآن به عنوان منبعی الهامبخش مورد توجه عالمان جهان اسلام است. ابنتیمیه نیز از این امر مستثنی نیست و با عدم قبول مجاز در قرآن، به مخالفت با علمای جهان اسلام ایستاده است. این در حالی است که مجاز از حقیقت ابلغ است و افزون بر آن علمای نخستین اهل سنت به مجاز اشاره کرده و آن را تایید کردهاند.
یکی از دلایل اصلی عملکرد وحشیانه گروههای تکفیری، کافر دانستن کشورهای اسلامی است. نظریهپردازان این گروهها معتقدند که حاکمان کشوهای اسلامی باید طبق تفکر ایشان سیر کرده و اگر مبنای دیگر عالمان اهل سنت را در ملاک کشور اسلامی بپذیرند، کافرند.
زمانی که حسن و قبح عقلی شد، طبیعتا باید حسن و قبح را در ذات افعال جستجو کرد. این نظر از سوی ابنتیمیه طرد شده و او ضمن پذیرش حسن و قبح عقلی، آن را عرض میداند و آنرا خارج از ذات افعال میداند. قطعا این نظر متناقض و از فهم نادرست نشات گرفته است.
عقل به عنوان یکی از منابع شناخت در درک مفاهیم و مبانی مورد استفاده قرار میگیرد. این در حالی است که در یکی از شاخصههای اصلی در مبانی سلفیه، عقلستیزی و مخالفت با کارکردهای عقلی است. همین امر سبب شده است که سلفگراها در باب خداوند قائل به تشبیه و تجسیم گردند.
در این که ابن تیمیه ناصبی است یا شیعه ستیز اختلاف وجود دارد. اکثر علمای شیعه معتقدند که ابن تیمیه ناصبی و اهل بیت ستیز است. اگر کسی به کتاب منهاج السنه مراجعه کند، مشاهده خواهد کرد که ابنتیمیه ناصبی است.
ملاک حسن و قبح عقلی چیست؟ ابنتیمیه معتقد است که باید دو میزان در نظر گرفت. ملاک، نسبت به خداوند در صفات وی، همچون رضایت و محبت وی جستجو شود و میزان نیز در بشریت بر پایه نفع و ضرر است. این ملاکها در راستای عدم تشابه خداوند و انسانهاست که مبتنی بر تصور غیرصحیح ابن تیمیه است.
عقل به عنوان عنصر اساسی در وجود انسان از دیرباز مورد توجه بوده است و جهان اسلام نیز از این قاده مستثنی نیست. اما سلفیها به شدت به آن تاخته و در همین راستا علم منطق را به چالش کشاندهاند.
تکفیری ها بدون در نظر گرفتن موانع و معذوریت های تکفیر به راحتی مسلمانان را تکفیر می کنند. این که جهل می تواند یک معذوریت به حساب آید، نکته ایست که در آیات و روایات به آن تصریح شده است. به عبارتی قرآن نیز به عدم تکفیر جاهل و شک کننده در مبانی توحیدی نظر داده است. این نظر باید مورد دقت جریانات تکفیری و سلفی قرار بگیرد.
عذر به جهل یکی از موانع مهم تکفیر است. سلفیان این عذر را بسیار محدود و در موارد زیادی آن را مورد توجه قرار نمی دهند. این در حالی است که در قرآن و منابع دیگر اسلامی شواهد بسیاری برای عذر به جهل وجود دارد. داستان حواریان یکی از مواردی است که می تواند شاهدی برای این ادعا باشد.
عقل به مثابه حجت باطنی در راستای بهره گیری تمام انسان ها از سوی خداوند در وجود انسان نهادینه شده است. کاربرد عقل بر همگان آشکار بوده ولی سلف گراها در صدد هستند که با وانمود کردن تقابل میان عقل و کتاب (قرآن) از اعتبار آن کاسته و آن را مورد خدشه قرار دهند. این مقوله در باب مساله کلیت عقل نمود عینی پیدا کرده است.
آیه ولایت از آیاتی است که در رابطه با امام علی (علیه السلام) نازل شده است. همه علمای شیعه و علمای زیادی از اهل سنت نزول این آیه در رابطه باحضرت علی (علیه السلام) را پذیرفته اند ولی با این اوصاف ابن تیمیه ادعای اجماع کرده است که این آیه در حق علی (علیه السلام) نازل نشده است.
سلفیه در موضوع ایمان و کفر بر خلاف همه مسلمانان معتقدند که ایمان قول و عمل است بنابراین اگر شخصی اقرار به شهادتین بکند ولی نماز نخواند یا روزه نگیرد کافر است و باید کشته شود.