اعتقادات
پس از اینکه مسیحیان در مورد به صلیب کشیده شدن مسیح به اشتباه افتادند، با پذیرش کشته شدن مسیح، آموزههای انحرافی خاصی از جمله فدا ایجاد کردند. در حالی که فدا از نظر کتابهای آسمانی از جمله قرآن، انجیل و تورات رد شده و قابل پذیرش نیست.
اسلام، عقل را یکی از مهمترین و بهترین مخلوقات میداند که مثل یک چراغ، روشنگری کرده و مهمترین وظیفهی آن، تشخیص راه صحیح از ناصحیح است. مسلمانان کلام آن خداوندی را پذیرفته که با عقل، به او ایمان آوردهاند. اما در مسیحیت، این قاعده برعکس است. در این مقاله به بخشی از آن اشاره شده است.
کتاب مقدس در بخشی از آیات خود به بیان اوصاف خداوند پرداخته است. این کتاب خداوند را به گونهای عجیب توصیف کرده به صورتی که قابل پذیرش هیچ انسان روشنفکری نمی تواند، باشد. در این مقاله به بخشی از این اوصاف اشاره شده و قضاوت دربارهی صحت و سقم این مطالب را به عهدهی خود خواننده واگذار میکنیم.
مسئله فدا يكی از اعتقادات مسيحيان است، طبق اين عقيده خرافی، عيسی (عليهالسلام) فدای گناهان مردم شده است تا پيروان خود را به بهشت ببرد! يوحنا گفته است مسيح فدای گناه تمام مردم عادل و فاسق شده است اما در جای ديگر از كتاب مسيحيان، جملاتی آمده است كه در كنار آن، سخن يوحنا به يك اهانت بزرگ به حضرت مسيح، تبديل میشود.
یهودیان و مسیحیان اگرچه در مورد اینکه بسیاری از کتابهای موجود در کتاب مقدس توسط خدا وحی نشده است، شکی نداشته بلکه در این باره اتفاق نظر دارند. ولی با این حال معتقدند که تورات از سوی خدا به موسی (ع) وحی شده و توسط ایشان نوشته شده است. در حالی که شواهد موجود در تورات نشان می دهد که این کتاب هرگز توسط موسی (ع) نوشته نشده است.
مسیحیان در ادامهی رفتارهای اسلام هراسانهی خود، به قرآن چنین تهمت زدهاند که این کتاب با دیگر کتابهای آسمانی مخالف است و آنها را از اساس باطل میداند. اما بررسی آیات قرآنی نشان میدهد که قرآن نگاه واقعبینانهای به کتب مقدس به ویژه انجیل داشته و هر جا نیاز به تعرف و تمجید باشد، آن را ستوده و در موارد خطا و اشتباه، سرزنش کرده است.
مسیحیت پولسی در طول تاریخ همواره تمام سعی خود صرف اثبات الوهیت عیسی مسیح کرده و در این راه به هر چیزی متوسل شدند. آنان رستاخیز عیسی مسیح را خاص دانسته و این خاص بودن را نشانگر الوهیت عیسی مسیح دانستهاند در حالی که از بخشهای دیگر کتاب مقدس چیزی غیر از ادعای آنان فهمیده میشود و نشان میدهد رستاخیز مسیح نمیتواند دلیلی بر الوهیت او باشد.
بر خلاف مسلمانان که کشته شدن عیسی مسیح را هرگز قبول ندارند، مسیحیان معتقد به کشته شدن عیسی مسیح بوده و در این مورد در کتاب مقدس خود بسیار نوشتهاند. یکی از مطالبی که در کتاب مقدس به آن اشاره شده شباهت عیسی مسیح به یونس نبی در سه شبانه روز محبوس ماندن در شکم ماهی و مدفون شدن در زیر خاک است. اما به شهادت کتاب مقدس این شباهت هرگز ایجاد نشد و این مطلب مذکور در کتاب مقدس غلط است.
ادعای مسيحيان اين است كه همه انسانها و حتی پيامبران هم گناهكارند چون آدمكشی گناه است و پيامبران در جنگها آدم کشتهاند، پس پيامبران گناهكارند! با اندكی تفكر و دقت، اشتباه بزرگ مسيحيان روشن میشود و اين ادعا با متن كتاب مقدس و افعال خداوند کاملاً مخالف است.
مسيحيان میگويند: «تحريف كتاب مقدس از بزرگترین مسائل مسلمين است اما هيچ دليلی بر اثبات آن ندارند!» درحالیکه اولاً مسئله تحريف كتاب مقدس، در مقابل مشكلات ديگر مانند خرافات اين كتاب اهميت كمتری دارد. ثانیاً كتابی كه طی 15 قرن نوشتهشده باشد غیرممکن است كه بدون اشتباه باشد. ثالثاً دانشمندانی مانند ويل دورانت هم به اين قضيه اقرار كرده است.
مسيحان میگويند: قرآن آيه 14 سوره صف، پولس را بهعنوان ياور دين مسيح معرفی كرده است، درحالیکه به چند دليل پولس جزء ياوران دين مسيح نبود، چون او باعث شد دین خداوند به انحراف کشیده شود و خرافات فراوانی را وارد دین مسیحیت کرد، گذشته از این، او اصلاً جزو شاگردان مسیح نبود.
مسيحيان میگويند تعدد زوجات در قرآن، ظلم به زنان است، اما قرآن كريم، شرط رعایت عدالت را برای چندهمسری بيان كرده است كه انجام آن شرط، از عهده بسیاری از مردان خارج است، علاوه بر اين، در كتاب مسيحيان مطلبی وجود دارد كه داشتن چند همسر را برای مردان اجازه داده است و در هيچ جای كتابشان از اين كار نهی نشده است.
يك كشيش مسيحی در پاسخ به اين سؤال كه چرا بايد كتاب مقدس را بخوانيم، يك پاسخ الهياتی داده است كه اين كتاب، كلام خداوند است! اما به دلايل فراوانی میتوان ثابت كرد كه اين كتاب، نهتنها كلام خدا نيست بلكه ارزش مطالعه كردن هم ندارد و خواندن آن موجب گمراهی خواهد شد، مانند ترويج پوچگرایی و اهانت به انبيای الهی.
مسيحيان معتقدند كه گناه آدم (عليهالسلام) به همه انسانها و حتی پيامبران هم به ارث رسيده است و گناه لوط و دخترانش را برای اثبات ادعای خود آوردهاند، درحالیکه لوط و دخترانش از نگاه اسلام دارای جايگاه والايی هستند و نويسندگان تورات، تنها برای فروش كتابشان و جلبتوجه مردم، مرتكب اين گناه نابخشودنی شدهاند.