پرسش و پاسخ
خداوند متعال میفرماید: «مسلّماً خداوند رحمت خود را شامل حال پیامبر و مهاجران و انصار، که در زمان عسرت و شدّت از او پیروی کردند، نمود؛ بعد از آنکه نزدیک بود دلهای گروهی از آنها از حقّ منحرف شود سپس خدا توبه آنها را پذیرفت، که او نسبت به آنان مهربان و رحیم است.» برخی این آیه را دلالتی برای عدالت صحابه میدانند.
خداوند میفرماید: «پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار، و کسانیکه به نیکی از آنها پیروی کردند، خداوند از آنها خشنود گشت، و آنها نیز از او خشنود شدند و باغهایی از بهشت برای آنان فراهم ساخته، که نهرها از زیر درختانش جاری است؛ جاودانه در آن خواهند ماند.» برخی با استناد به این آیه درصدد اثبات عدالت صحابه هستند، که اینطور نیست.
در برخی روایات، نسبت به حفظ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، با احترام به اصحابش امر شده است. از پیامبر نقل شده که فرمود: «من را در حقّ اصحاب و دامادهایم مراعات کنید؛ زیرا کسی که مرا در حقّ آنان حفظ کند، خداوند او را در دنیا و آخرت حفظ خواهد کرد...» حال آیا این حدیث میتواند عدالت صحابه را ثابت کند.
برخی از طرفداران یزید، ماجرای دخالت یزید در شهادت امام حسین(ع) را نفی کرده و قائل شدهاند که یزید دخالتی در این امر نداشته است، و به وصیت نامهی معاویه به یزید استناد کردهاند که او امام حسین(ع) را به شهادت نرسانید؛ در جواب میگوییم که او التزامی به گوش دادن فرامین پدرش نداشته و خیلی از مواقع، آنها را انجام نداده است.
برخی بر این باورند که آیهی «تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَها ما كَسَبَتْ وَ لَكُمْ ما كَسَبْتُمْ وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا كانُوا يَعْمَلُونَ» دلالت بر این میکند که دخالت در امور صحابه جائز نیست و نباید هرگز در امور مربوط به آنان مداخله داشت. اما پاسخ: این آیه دلالت بر مقصود کسانیکه به آن استدلال کردهاند، ندارد.
برخی درصدد دفاع از هند، مادر معاویه برآمده و میگویند: او در جاهلیت معروف به زناکاری نبوده است...! اما با قرائنی در روایات برخی از بزرگان اهل سنت، دیده میشود که هند مادر معاویه فردی بوده که کارهای زشت و ناپسند انجام میداده و معروف به زنا بوده است، با این وجود آیا هند مادر معاویه، زن پاکدامنی بوده است؟
برخی در صدد دفاع از ابوسفیان برآمده و ادعا میکنند که اسلامش پسندیده بوده و او فردی بسیار متدین و مومن بوده است، اما اینچنین نیست؛ بخاری در کتاب خودش او را شخصی ذلیل و خوار میدانست و دیگر اینکه او بعد از خلافت خود سخنان کفرآمیز فراوانی میزد و وی نیز مورد لعن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است.
ابن تیمیه از بنی امیه بسیار دفاع کرده و آنان را مدح نموده است. او میگوید: «همانا بنی امیه متولّی جمیع اراضی اسلام شدند و دولت در زمان آنان عزیز بود.» او در جایی دیگر نزول آیه (وَ الشَّجَرَةَ المَلعُونَةَ فِی القُرآنِ) را در شأن بنیامیه انکار کرده و این تفسیر را از تحریفات شیعه در قرآن بر شمرده است، اما خلاف آن ثابت میشود.
فضل بن روزبهان در دفاع از عایشه و طلحه و زبیر در خروج بر امام علی(علیه السلام) میگوید: «آنان به این شبهه، که قاتلان عثمان در میان لشکر حضرت علی (علیه السلام) پناه گرفتهاند، بر حضرت خروج کردند؛ نه اینکه انتقام خون عثمان را از حضرت بگیرند...». این شبهه که برای برخی ایجاد شده است، با چند پاسخ کوتاه رد میشود.
برخی میگویند: عایشه از عمل خود، که شرکت در جنگ جمل بود، پشیمان شده و توبه کرده است، پس نمیتوان بر عمل او ایراد گرفت؛ زیرا پس از آنکه کار از کار گذشت، عایشه از کارهایی که انجام داده بود، پشیمان شد و بر عملکرد خود میگریست. شاهد بر آن، روایاتی است که نقل شده است. این روایات در مورد گریهی عایشه است و توبهی عایشه را نمیرساند.
به گواهی معتقدین به اینکه منشا تصوف زهد صدر اسلام بوده است، مسلمانانی که به اسلام گرایش پیدا کرده بودند، تحت تاثر قرآن و تعالیم اسلامی و روش زندگی اهلبیت (علیهم السلام) گرایش زیادی به زهد و ساده زیستی داشتند و همین امر کم کم موجب پیدایش تصوف گردید. اما با بررسی شواهد تاریخی و گواهیهایی که درباره زاهدان صدر اسلام آمده است، این نظریه مردود است.
همانطور که پیامبر اکرم (صلىاللهعليهوآله) حضرت علی (علیه السلام) را در موارد فراوان به عنوان خلیفه و جانشین خود انتخاب فرمود، در مورد غسل و کفن و دفن پیکر پاک خود نیز علی (علیه السلام) را وصی خود قرار داد، که با وجود روایات فراوان در این خصوص باز هم برخی از معاندان مانند ابنتیمیه حرانی این فضیلت را منکر میشوند.
برخی با توجه به آیهی 9 سوره حجرات که خداوند میفرماید: «هرگاه دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع پردازند، آنها را آشتی دهید» میگویند: لشکر حضرت علی (علیه السلام) و لشکر عایشه هر دو مؤمن بودهاند، که باید بین آنها صلح داده میشد، در صورتیکه در این جنگ یک طرف به دلیل خروج بر امام به حقّ مسلمین، از دین خارج شد.
ابن تیمیه در اشکالی که به عملکرد عایشه گرفته میشود، مبنی بر اینکه او طبق مضمون آیهی 33 سورهی احزاب، عمل نکرده و با امر خداوند مخالفت کرده، میگوید این اشکال درست نیست، زیرا او همانند جاهلیت اولی خود را آشکار نساخت، و امر به استقرار در خانهها، منافات با خروج به جهت مصلحت ندارد، که توجیه ابن تیمیه، با اشکالات متعددی روبروست.