پرسش و پاسخ
آقایان وهابی که آوازهی تکفیر ایشان جهان اسلام را پر نموده است. همیشه در پی کسب وجهه برای خود هستند لذا میگویند، ما نیز از اهل سنت هستیم و تنها در برخی مسائل اختلاف داریم. در حالیکه حاصل عقاید ایشان، تکفیر کثیری از اهل سنت حتی ائمهی اهل سنت، مثل ابوحنیفه میشود که قبر امام صادق (علیهالسلام) را زیارت میکرده است.
در تئوری راز اگر از خدایی نام برده شده است، خدایی نیست که در اسلام معرفی شده است بلکه خدایی است که تحت فرمان انسان است و این خود انسان است که خالق آرزوهای خود است. در چنین جریانی استکه مخاطبین، انسانهایی طلبکار و مطالبهگر میشوند و خضوع و خشوع بنده، ارزشی نخواهد داشت.
در یکی از مقالاتی که در شبکههای مجازی بهائی به انتشار درآمد، با بررسی سه ملاک کُفر و در نتیجه نجاست افراد در اسلام، این سه ملاک بر اعتقادات بهائیت وارد دانسته نشد. اما حقیقت آنست که بهائیان با انکار وحدانیت خدا و انکار خاتمیت پیامبر گرامی اسلام و انکار ضروریات دین، به اتفاق نظر تمامی مسلمین، کافر و در نتیجه نجس هستند.
پیشوایان فرقهی بهائیت، با نادیده گرفتن تمامی آیات الهی قرآن در خصوص وقوع حتمی معاد جسمانی، تفسیری جدید از معاد موعود اسلام ارائه دادهاند. حسینعلی نوری معاد هر اُمّتی را با ظهور پیامبر بعدی واقع شده میداند و بهشت و جهنم را در لقا و دوری از خود، معرفی میکند. این در حالیست که خود، از تأویل آیات الهی بر خلاف ظاهر، به شدت نهی کرده است.
یکی از شبکههای مجازی وابسته به تشکیلات بهائیت، با اتفاقی خواندن تقارن بهائیت و اسرائیل، منکر هرگونه رابطه میان تشکیلات بهائیت و رژیم غاصب صهیونیستی شد. این در حالیست که هرچند تقارن اتفاقی بهائیت و اسرائیل را بپذیریم اما به راستی که نمیتوان همکاری این دو را برای نابودی اسلام نادیده گرفت.
در یکی از شبکههای مجازی وابسته به تشکیلات بهائیت، با خشکمذهب خواندن مردم مسلمان ایران، به بررسی آموزههای ترک تعصب در بهائیت پرداخته شده است. اما گذشته از مطالب متعصبانهی بیشمار موجود در کلام و رفتار پیشوایان بهائی، باید گفت که اسلام، بر خلاف کلّیگویی بهائیت در خصوص موضوع تعصبات، دیدگاه صادقانه و متعادلی دارد.
ابن تیمیه در کتاب منهاج السنه خود ابراز میدارد که کثیری از صحابه بغض حضرت علی (علیه السلام) را در دل داشتند. البته ایشان از این کلام قصد انکار فضائل حضرع علی (علیه السلام) را دارد چنانکه دأب او چنین است یعنی او دائما در کتب مختلف خود آنجا که پای فضیلتی از فضائل علی (علیه السلام) در میان است، یا سند حدیث را تضعیف میکند...
نتایج برخی از کلمات و ادعاهای وهابیان به قدری مضحک و بیمعنا میشود که بزرگان و علمای ایشان در کتب مختلفی دست به توجیه این نتایج زدهاند. مثلا محمد بن عبدالوهاب میگوید شفاعت تنها مخصوص اهل توحید است و از سوی دیگر تنها طرفداران خود را موحد میداند، نتیجه این میشود که شفاعت پیامبر در قیامت تنها مخصوص او و یاران اوست.
محمدعلی طاهری با طرح این مسئله که انسان نمیتواند فهمی از خدای خود داشته باشد، مریدان خود را از عبادت و بندگی منع میکند. وی با شاهد آوردن آیاتی که خداوند از عبادت بندگان بینیاز است، مغلطه کرده و عبادت را تنها در خدمت کردن به خلق خدا معرفی میکند.
زمانی که انسان بر مبانی درست و محکم عقاید خود را بنا نکند، خیلی زود گرفتار تناقضات میگردد. مثل آنچه که وهابیان در کتب خود به آن مبتلا شدهاند. مثلا محمد بن عبدالوهاب در جایی میگوید: «ای مشرکان من معنای کلامی که شما از کتاب و سنت برای من آوردید را نمیفهمم». این چه مشرکی است که عقاید خود را به کتاب و سنت ارجاع میدهد.
ویژگیها و رویکرد انحرافی فرقه TSM بهگونهای است که میتوان ادعا کرد هدف اصلی آن تضعیف باورهای اسلام ناب محمدی و آرمانهای انقلابی مردم ولایتمدار ایران است. این فرقه تلاش میکند با تضعیف باورهای جهاد و دفاع از مظلوم، پیروان خود را از اعتقادات عمیق اسلامی دور نگه دارد تا سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل با حمایت مالی و رسانهای از آنها به تضعیف روحیه استکبار ستیزی داخلی بپردازند.
وهابیت در توجیه تکفیر مسلمانان به دنبال یک وجه شباهت بین مسلمانان و کفار و مشرکان زمان پیامبر میگردد تا اعمال این دو گروه را از یک سنخ شمرده، لذا بتوانند با خیال راحت تکفیر مسلمانان را توجیه کنند. یکی از این ادله این است که میگویند مشرکان زمان پیامبر هم، اهل صدقه، ذکر، عبادت خداوند و... بودند، حال آنکه این مطلب کذب محض است.
یکی از مهمترین مسائلی که در زمان شهادت حضرت زهرا(س) رخ داد دفن ایشان در شب بود. تمامی دلائل در اسناد اهلسنت این را میرساند که حضرت زهرا بخاطر بیاحترامیهایی که از طرف ابوبکر بوده چنین وصیتی را کرده است. اما شبهاتی به گوش میرسد که دلیل دفن شبانهی ایشان ربطی به ابوبکر ندارد و فقط بخاطر دیده نشدن جسمشان در انذار وصیت کردهاند.
رابینز میگوید که نباید تفکر منفی داشت و نباید عصبانی شد! مگر میشود نسبت به بعضی افراد بغض نداشت؟ عصبانی نبود؟ انسان در زندگی روزمره به اشخاصی بر میخورد که خوی حیوانیت دارند و هرلحظه سعی دارند که به اعتقادات، فکر، راه و زندگی ما ضرر بزنند. حال نباید نسبت به اینها با دید منفی نگاه کرد؟ البته شاید هدفی که رابینز و همفکرانش دنبال میکنند یکی از اهداف استکبار باشد که انسانها خوی حیوانیت آنها را نبینند و با دید منفی به آنها نگاه نکنند.