بهائیت
دومین پیشوای بهائیت عبدالبهاء، کابرد دندانهای نیش را برای شکستن پوستهی ضخیم میوهها مثل بادام دانسته است. اما به راستی چگونه میتوان ادعای تطابق بهائیت با علم و عقل را پذیرفت در حالی که عبدالبهاء بر خلاف عقل و منطق، کاربردی غیرمعقول برای دندانهای نیش متصور شده و خلقت آنها را مبنی بر این کاربرد غیرمعقول میدانند.
به اعتراف منابع بهائی، نوشتهجات به اصطلاح وحیانی حسینعلی نوری، به مرور زمان طبق صلاحدید کاتبش اصلاح شدهاند. اما اگر تنها دلیل حقانیت پیامبران نزول آیات است؛ پس چگونه تنها دلیل حقانیت حسینعلی نوری مصون از خطا نیست؟! آیا پیامبرخواندهای كه ادعای علم الهی و خطاناپذيری دارد، از يافتن ايرادات نوشتههای خود عاجز بوده است؟!
پیامبرخواندهی بهائی در توجیه ادعای خدایی و الوهیت خود، این ادعاها را از جهت اینکه او محل ظهور اسماء و صفات الهیست، صحیح برشمرده است. اما آیا صفات و مقاماتی که جناب بهاء برای خود برشمرده (نظیر: زندانی بودن و عدم توانایی نجات خود، زاييده شدن و ادعای عدم تولد، بذله گویی، خالق خدايان متعدد بودن) هم قابل انتساب به خدای تعالی هستند؟!
مبلّغان بهائی عباراتی از پیامبرخواندهی خود که از امکان تبدیل عناصر به یکدیگر سخن گفته را به عنوان دلیلی بر آگاهی این مدعی پیامبری بر مباحث پیشرفتهی علوم فیزیک هستهای مطرح کرده و آن را دلیل بر حقانیتش برمیشمارند. اما عمق دانش جناب بهاء آنجا روشن میشود که در یکی از نوشتهجاتش، از نحوهی تبدیل مس به طلا سخن گفته است.
اروپاییها پس از کشف آمریکا، برای اثبات تسلط خود بر این قاره، دست به جنایات کمنظیری در نسلکشی و آوارهسازی بومیان آمریکا زدند. اما عبدالبهاء، با ممنون دانستن سرخپوستان آمریکایی از اروپاییهای مهاجر، بدون کمترین اشارهای به جنایات اروپاییها، بزرگترین ضرر در کشف آمریکا را غرق شدن کشتی تایتانیک عنوان نموده است.
گروه تروریستی «الاحوازیه» که مورد حمایت لندن و ریاض است، روز شنبه مورخ: 1397/6/31 از پارکی در حاشیه برگزاری رژه نیروهای مسلح ایران در اهواز به سمت مردم تماشاچی تیراندازی کرد. در این میان سرکردگان فرقهی بهائیت که حتی خود را مسئول دفاع از حقوق همجنسبازان در ایران میپندارد، در قبال کشتار بیرحمانهی ایرانیان سکوت نمودهاند!
یک خبرگزاری وابسته به تشکیلات بهائیت، از شوی تبلیغاتی چند بهائی در کرج، با جمعآوری ظروف یکبار مصرف عزاداران حسینی در خیابانها خبر داد. اما به راستی، بهائیانی که هرساله در ماه عزای اباعبدالله الحسین (علیه السلام)، اقدام به رقص و شادی و هتک حرمت عزای حسینی میکنند، چه هدفی از این اقدام تبلیغاتی خود دنبال میکنند!
پیشوای بابیت، پس از خروج از اسلام و ادعای آوردن دینی جدید، دستور به قتلعام و برخورد شدید با مخالفین خود صادر نموده است. اما به راستی مگر عبدالبهاء دینی که سبب کشتار شود، نبودش را بهتر ندانسته است؟! از طرفی ثمرهی این قتل و جنایات توسط بابیان و سپس نسخ چندسالهی آن به وسیلهی بهائیت چه بوده است؟!
پیامبرخواندهی بهائی کتاب بیان علیمحمد شیرازی را اثری بلندمرتبه و بینظیر دانسته است. اما جالب است بدانیم که این اثر به اصطلاح الهی و بینظیر جناب باب، حاوی جملات لغو و بیهودهای میباشد. از اینرو علیمحمد شیرازی در یکی از بندهای این کتاب که حدوداً در سنّ 29 سالگی نوشته، به معلّمش دستور داده تا وقتی پنج سالش تمام نشده او را كتک نزند!
حکم طرد در بهائیت به معنای اخراج و حذف شخصی افرادیست که از دستورات رهبران این فرقه سرپیچی و یا اعتراضی به آنان کنند. در مجازات طرد روحانی، بهائی مستبصر حامل بیماری مسری دانسته شده که حتی خانوادهاش حق ملاقات با او را ندارند. اما چگونه آیینی که اساس خود را بر تحری حقیقت استوار میداند، حکم به مجازات بدتر از مرگ پیروانش میدهد؟!
پیامبرخواندهی بهائی، ضمن تمجید از کتاب بیان علیمحمد شیرازی، هرگونه ادعای نسخ آن را از جانب خود رد کرده است. اما از آنجایی بهائیان که از توجیه آثار و احکام غیرعقلانی جناب باب بازماندهاند، نوشتهجات او را منسوخ برشمردهاند. اما اگر بهائیت ناسخ بیان بوده، پس جناب بهاء، برای جذب پیروان جناب باب، به دروغ متوسل شده است؟!
بر اساس کتاب اقدس حسینعلی نوری، بهائیان از هرگونه جدال، نزاع و کتک زدن منع شدهاند. این در حالیست که دومین پیشوای بهائیت عبدالبهاء، بر خلاف حکم پدر، دست به کتک و سیلی خوبی داشته؛ به طوری که به اعتراف یکی از نزدیکان و معتمدین عبدالبهاء، به نام خلیل شهیدی، سیلی زدنهای او به مخالفینش از حد شمارش خارج است.
پیامبرخواندهی بهائیت، از یاد کردن انسانها با القاب ناپسند، نهی کرده است. این در حالیست که عبدالبهاء بر خلاف این سخنان، به توهین و تمسخر فلاسفه پرداخته است. اما به راستی چگونه یک پیشوای الهی میتواند ناقض احکام نازله در آیین خود باشد و به جای نقد علمی سخنان فلاسفه و هدایتشان، با توهین و تمسخر، دستکم موجب حُزن آنان گردد؟!
پیشوایان بهائی، برگشتگان از بهائیت را پست فطرت و حامل امراض مُسری نظیر سِل دانسته که معاشرت با آنها، موجب انتقال بیماری به بهائیان میشود. این در حالیست که این ادعا، عملاً آموزهی تحری حقیقت در این فرقه را زیر سؤال خواهد برد و از سویی موجب به وجود آمدن اختلافاتی خواهد شد که در این صورت به گفتهی عبدالبهاء، نبود بهائیت بهتر است!