تمسخر فلاسفه توسط عبدالبهاء!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پیامبرخواندهی بهائیت، از یاد کردن انسانها با القاب ناپسندی که موجب ناراحتی و تکدّر خاطر ایشان شود، نهی کرده است؛ همچنان که میخوانیم: «اُذکروا العِباد بِالخیر و لاتَذکرُوهم بالسُّوء و بما یتکدَّر به أنفسهم [1]؛ بندگان را به نیکی یاد کنید نه به بدی و آنچه موجب آزردگی ایشان میشود». او همچنین گفته است: «یا أهل بهاء شما مشارق محبّت و مطالع عنایت الهی بوده و هستید، لسان (: زبان) را به سبّ (: دشنام) و لعن أحدی میالائید (: آلوده نکنید)... سبب حُزن نشوید تا چه رسد به فساد و نزاع».[2]
اما جالب است بدانیم محمود زرقانی (کاتب عبدالبهاء در سفر آمریکا)، در ذکر حکایتی از رفتار مخالف این سخنان، توسط عبدالبهاء و تمسخر فلاسفه به دست او نوشته است: «پس از بیان تعالیم و پیام الهی، ذکر فلاسفه را به مزاح فرمودند: ... هرگاه عدم احساس کمالی باشد، باید بگوییم گاو فیلسوف اعظم است ... . این بیان و مزاح مبارک که گاو فیلسوف اعظم است بسیار سبب خنده و مذاکرهی بین اهل مجلس شد و بعد از مجلس چند نفر از رجال (: مردها) و نساء (: زنها) محترمه رجا نموده در اتومبیل آنها به گردش تشریف بردند. از قضا در حین سرعت مرکب مبارک (: اتومبیل حامل عبدالبهاء)، در یکی از خیابانها یک گله گاو از دور نمایان و چون نزدیک اتومبیل میشوند همه رَم و فرار میکنند. فوراً خانمها عرض مینمایند آقا جماعت فلاسفه را ببینید که چطور از اتومبیل فرار میکنند، آنقدر وجود مبارک (عبدالبهاء) میخندند که از خنده خسته میشوند!».[3]
اما به راستی چگونه یک پیشوای الهی میتواند ناقض احکام و تعالیم نازله در آیین خود باشد و به جای نقد علمی و منطقی سخنان فلاسفه و هدایتشان، با توهین و تمسخر، دستکم موجب حُزن و ناراحتی آنان گردد؟!
پینوشت:
[1]. حسینعلی نوری، آثار قلم أعلی، تهران: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 125 بدیع، ج 1، لوح 308.
[2]. عبدالحمید اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نسخهی الکترونیکی، ص 322.
[3]. محمود زرقانی، بدائع الآثار، نسخهی الکترونیکی، ج 1، ص 178.
افزودن نظر جدید