انحرافات، بدعتها
دراویش ادعا میکنند که به تمام عقاید و افکار دیگران حتی مخالفین خود احترام میگذارند. ولی دراویش گنابادی در مسئله بیعت با سید علیرضا جذبی نشان دادند که آنطور هم که میگویند و ادعا میکنند هم به صلح کل، آنهم حداقل در مورد فرقه و هم مسلکان خود پای بند و معتقد نیستند. چراکه در برخورد با مخالفین بیعت با قطب جدید، فحاشیهای زیادی به آنها کردند و نسبتهای بسیار زشت و ناروایی را به آنها و خانوادههایشان دادند.
متصوفه ادعا دارند که تصوف، اصل و روح دین است و فقط صوفیان مسلمان واقعی و دارای ایمان کامل هستند و غیرصوفیان فقط مسلمان ظاهری هستند. دراویش ادعای سیروسلوک الی الله و حتی بالاترین درجات ایمان و اخلاق را دارند ولی برخی از ایشان در برخورد و مواجه با مخالفین خود از بدترین الفاظ و کلمات رکیک و فحشهای بسیار زننده استفاده میکنند که با ادعای ایمان کامل و دینداری آنها در تضاد است.
دراویش گنابادی ازجمله فرقههایی هستند که قائل به صلح کل هستند و همیشه ادعا میکنند که به تمام افکار و عقاید ادیان دیگر هم احترام میگذراند. دراویش گنابادی در فضای مجازی نیز همواره از محبت و احترام به افکار و عقاید یکدیگر میگویند ولی بعد از مرگ نورعلی تابنده پرده از چهره حقیقی آنها برداشته شد. طرفداران جذبی با فحاشی، مخالفین جناب جذبی را مورد شماتت و انتقاد قرار دادند.
رنگ و بوی عرفانی بزرگان فرقهها ازجمله عللی است که باعث می شود مردم به سمت این فرقه های ضاله ولی به ظاهر معنوی روی بیاورند. مردم ساده دل وقتی با چهره زاهدانه و عبادات و القاب عرفانی این افراد مواجه میشوند بهصورت ناخودآگاه چشم بر انحرافات آنها میبندند و مفاسد و کجروی آنها در دین را نمیبینند، چراکه این افراد، ذات و حقیقت واقعی خویش را پشت چهره بهظاهر مقدس و القاب جذاب و اصطلاحات زیبا مخفی کردهاند.
مشایخ صوفیه با توصیفات عرفانی و غیرواقعی خود از قطب سبب تحریک عواطف مریدان میشوند و از همین جاست که دیگر مرید نمیتواند قوه مخیله خویش را کنترل کند و از همین رو دیگر نمیتواند مقامی انسانی برای قطب خویش متصور شود. لذا همین میشود که برخی از دراویش گنابادی در صفحات شخصی از نورعلی تابنده به حضرت مهدی (عج) تعبیر میکنند و حتی برخی نعوذبالله شهادت به یکتایی و خدایی ایشان میدهند.
بزرگ کردن یا قدیس ساختن از افراد، در فرقههای صوفیه هم که بر مبنای مرید بازی است امری کاملاً مشهود است. توصیف و معرفی قطب در فرقه های صوفیه همواره با جملات غلوآمیز همراه بوده است. کما اینکه در فرقه صوفیه گنابادی زیارت نامهای از اقطاب ساختهاند که مشتمل بر الفاظ سنگین و در راستای همان قداست بخشی است. درحالیکه دین مبین اسلام مخالف تقدس بخشی به افراد است.
مشایخ و مریدان صوفی از قطب خود قدیسی میسازند صاحب کمالات و صفاتی که حتی اهلبیت (ع) نیز آن صفات را برای خود قائل نیستند. صفاتی مانند الوهیت و خالقیت که منحصر در ذات پروردگار است را نهتنها در وصف برخی از اهلبیت (علیهم السلام) از زبان دراویش میشنویم، بلکه در برخی موارد آن صفات را در حق اقطاب خویش نیز بکار میبرند. درحالیکه پیامبران اصحاب خویش را از این چنین غلوی در حق آنها برحذر داشتهاند.
دراویش گنابادی از تعبیرات مختلفی مانند هادی، انسان کامل، ولی خدا یا خلیفة الله برای معرفی قطب خویش استفاده می کنند. اما برخی از دراویش این فرقه بلاهت را به حدی رساندهاند که شهادت به الوهیت و یکتایی قطب پیشین خود مجذوب علیشاه میدهند. اگر بزرگان صوفیه تعریف صحیحی از جایگاه خود میداشتند و حدومرز خود را نسبت به شأن و جایگاه انبیاء و اهلبیت (علیهم السلام) مشخص میکردند، بدون شک مریدان این فرقه دچار این انحرافات و غلوگوییهای کفرآمیز و شرک آلود نمیشدند.
شرکت در انتخابات ازجمله مواردی است که دارویش گنابادی همواره در آن تصمیمات جدیدی میگیرند. از طرفی سلطان حسین تابنده ادعای عدم ورود به انتخابات را دارد و از طرفی دیگر نورعلی تابنده علی رغم شعار عدم ورود به انتخابات، در اازای دریافت مبلغی حاضر میشود در انتخابات شرکت کند و از کروبی حمایت کند. اما امروز محمد اسماعیل صلاحی قطب خود خوانده و متکبر این فرقه شرکت در انتخابات را کمک به ظلم خوانده است!!!
محمد اسماعیل صلاحی درویش جاه طلب و متکبر، همراه و هم سو با دشمنان ایران در صفحه مجازی خود تمام پیروان فرقه صوفیه گنابادی را از شرکت انتخابات باز داشت و با گستاخی تمام اعلام کرد که این انتخابات نه مشروعیت شرعی دارد و نه مشروعیت قانونی. دراویش این فرقه گویا فراموش کردند چطور در سال 88 و 92 از کاندیدای جریان اصلاحات اعلام حمایت کردند!
دراویش فرقه صوفیه گنابادی نیز به مانند منافقین و دوستان و همراهان سلطنت طلب خود در دیگر کشورها با لبیک به ندای دشمنان جمهوری اسلامی، همراه و هم سوی با آنها مردم ایران را به تحریم انتخابات دعوت کردند. صلاحی قطب خود خوانده دراویش گنابادی نیز هم سو و همراه با نتانیاهو و مریم رجوی و بن سلمان سعودی عَلَم مخالفت با انتخابات را برافراشت و در سخنانی توهین آمیز بهنظام و انقلاب اسلامی به لجن پراکنی پرداخت.
ابن عربی در کتاب خود، فرعون را جزء مؤمنان بهخدا معرفی میکند. وی اگرچه معترف به ظلم و جور فرعون است ولی معتقد است که فرعون به بالاترین مرحله شهود و خداشناسی دست یافته و او را اهل نجات دانسته و معتقد است که با ایمان کامل از دنیا رفت. درحالیکه آیات متعدد و روایات کثیری خلاف این ادعای ابن عربی را ثابت میکند.
برخی از اقطاب همچون صالح علیشاه و رضا علیشاه پیروان خود را از ورود به سیاست نهی میکردند و از عدم ورود به انتخابات میگفتند ولی نورعلی تابنده خلاف رفتار و اعتقاد اقطاب سلف خود در این مسئله عمل میکرد. اگرچه او نیز از عدم دخالت در سیاست سخن میگفت ولی از سال 88 دخالت رسمی در انتخابات داشت و در توجیه این عمل خود، انتخابات را ورای سیاست میدانست.
علیرغم اینکه خداوند متعال در قرآن، فرعون را فردی عصیانگر، ظالم و از جهنمیان یاد کرده ولی حلاج وی را استاد خود خوانده و معتقد است که او با ایمان از دنیا رفته است. حلاج همچنین ادعا میکند که جبرئیل بهخاطر فرعون مورد سرزنش و توبیخ خداوند متعال قرار گرفته است. درحالی که آیات و روایات در هر دو مورد، خلاف ادعای حلاج را ثابت میکند.