فحاشی دراویش گنابادی به همدیگر
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ خوش رفتاری، مهربانی و برخورد صلح آمیز ازجمله حربههای دراویش گنابادی برای جذب مردم در فرقه صوفیه سلطان علیشاهی است. یکی از ادعاهای دراویش، صلح کل بودن آنهاست. دراویش ادعا میکنند که به تمام عقاید و افکار دیگران حتی مخالفین خود احترام میگذارند، حتی اگر از ادیان دیگر یا حتی کافر باشند!!! چراکه معتقدند آنها خدا را اینگونه یافتهاند. ولی دراویش گنابادی در مسئله بیعت با سید علیرضا جذبی نشان دادند که آنطور هم که میگویند و ادعا میکنند هم به صلح کل، آنهم حداقل در مورد فرقه و هم مسلکان خود پای بند و معتقد نیستند. چراکه در برخورد با کسانی که مخالف بیعت با قطب جدید هستند، فحاشیهای زیادی به آنها کردند و نسبتهای بسیار زشت و ناروایی را به مخالفین و خانوادههای آنها دادند.
یکی از دراویش گنابادی در فضای مجازی در اعتراض به این مسئله اینچنین نوشت: «متأسفانه بهجایی رسیدهایم که از ترس درویشها نمیتوانیم حرف حق را هم لایک کنیم چون بلافاصله میریزند سر آدم. مسلک درویشی که از اول پیروان تمام ادیان را رد نمیکرد و به تمام افکار احترام میگذاشت، بجایی رساندهاند که بدترین تهدیدها و ناسزاها را از درویشها میشنویم آنها نه تهدید سایر ادیان، بلکه تهدید و فحش به همکیشانی که به دلایلی تجدید (بیعت) نکردهاند. گیریم اصلاً دشمن هستیم که نیستیم! آینه با دوستان مروت با دشمنان مدارا! آینه از محبت خارها گل میشود!»
فحاشیهای دراویش گنابادی به این دسته از دراویش بهجایی رسید که یکی از پیروان این فرقه خطاب به قطب دراویش گنابادی شکوائیهای نوشت که در متن آن آمده است: «متأسفانه به نظر میرسد در طول این دو سال و نیمی که جناب آقای دکتر نورعلی تابنده مجذوب علیشاه قطب جلیلالقدر سلسله نعمت اللهی گنابادی ما را ترک کرده، همزمان بسیاری از ارزشهای فقری و معیارهای درویشی که حاصل خون دل اقطاب سلف این فرقه بوده نیز در حال از بین رفتن است به نحوی که حتی ابتداییترین اصول اخلاقی و انسانی نظیر عفت کلام و شرم حضور بهراحتی از سوی برخی که ادعای ولایتمداری دارند زیر پا گذاشته شده و درمجموع ضد ارزشهایی نظیر انحطاط، فساد و آلودگی کلامی غیرقابل باور بر مناسبات این سلسله حاکم گردیده است. در این راستا اگرچه دیرزمانی است که فحاشی، تهدید و ارعاب، سکه رایج در میان افرادی شده که ادعای هواداری حضرتعالی را دارند ظاهراً با شما یا نمایندگان جنابعالی تجدید بیعت کردهاند. در تازهترین مورد چندی پیش فرزند یکی از مشایخ حضرتعالی طی یک فایل صوتی، رکیکترین الفاظ و فحاشی را نثار اینجانب و خانواده و دوستانم کرده است... اشخاص متعددی در فضای مجازی با ادعای مریدی شیخ شما شنیعترین الفاظ را در ادبیات خود بکار میبرند! بهراستی آیا این فحاشیها بخشی از برنامه سلوکی سلسله نعمت اللهی گنابادی است؟» این گلایهها و این شکوائیهها نشان داد که همه آنچه دراویش میگفتند ادعایی بیش نبود. حتی اسلام نیز با این روش دراویش گنابادی در برخورد با مخالفین و به فحش و ناسزا گرفتن آنها مخالف است حتی اگر کافر باشد. خداوند متعال بهصراحت در آیه 108 سوره انعام سب و دشنام به دشمنان را جایز ندانسته و فرموده است: وَلَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ [انعام / 108] و کسانی که غیر خدا را میخوانند، دشنام مدهید.»
همچنین در روایتی دارد که عمرو بن نعمان جُعفی میگوید: «امام صادق (علیه السلام) دوستی داشتند که وقتی میخواستند جایی بروند مصاحبت حضرت را ترک نمیکرد و پیوسته همراه حضرت بود. روزی با حضرت در بازار کفاشان راه میرفت و دنبالشان غلام او که اهل سند [1] بود میآمد، ناگاه آن مرد به پشت سر خود متوجه شد غلام را خواست، او را ندید و تا سه مرتبه به دنبال برگشت او را ندید، در مرتبه چهارم گفت: «یا اِبْنَ الفَاعِلَةَ اَینَ کنتَ» (ای زنازاده کجایی؟) حضرت وقتی این جمله را شنیدند سر بلند کرده و با دست بر پیشانی خود زدند و فرمود: «سُبحَانَ اللهِ، نسبت ناروا به مادر او میدهی؟ فکر میکردم تو پرهیزکار و انسان باتقوایی هستی و اکنون فهمیدم چنین نیستی!» گفت: فدایت شوم مادر او از اهل سند و مشرک است (مسلمان نیست و عقد ازدواج جاری نمیکنند) حضرت فرمودند: «آیا نمیدانی که برای هر ملتی ازدواج هست، از من دور شو». راوی میگوید: دیگر او را ندیدم که با آن حضرت راه برود تا آنگاه که مرگ آنها را از هم جدا کرد». [2] این روایت نشان میدهد که نسبت ناروا دادن به کفار نیز صحیح و در شأن یک مسلمان و شیعه نیست. چراکه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) میفرماید: سنت و منش انسانهای پست، بدگویی و بدزبانی است. [3]
پینوشت:
[1]. شهری بین شهرهای هند و کرمان و سجستان، گفتهاند.
[2]. شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، نشر مؤسسة آل البیت (ع)، قم، 1409 ه ق، چاپ اول، ج 16، ص 36، باب 73 (تحریم القذف حتی للمشرک مع عدم الاطلاع)
[3]. آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، نشر دار الکتاب الإسلامی، قم، 1410 ه ق، ص 223
افزودن نظر جدید