سیر با سلوک فحش!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ متصوفه همواره مکتب تصوف را بهعنوان یک مکتب اصیل عرفانی معرفی کردهاند. ایشان ادعا دارند که تصوف، اصل و روح دین است و بزرگان صوفیه وظیفه هدایت و به کمال رساندن انسانها در سیروسلوک الی الله را به نیابت از اهلبیت (علیهم السلام) بر عهده دارند تا در مسیر سیروسلوک دچار انحراف و گمراهی نشود و راه را از بیراهه تشخیص دهند. لذا بالاترین تعابیر، اوصاف و القاب را برای فرقه و بزرگان خود بکار میبرند و ایشان را ولی و خلیفه خدا بر روی زمین میدانند.
البته ادعاهای متصوفه در مورد خود فراتر از اینهاست. چنانچه محقق شهیر دکتر غنی درباره ادعاهای صوفیان مینویسد: «خلاصه عقیده صوفی این است که فوق عالم مرئی و محسوس عالمی است ... و اتصال به آن عالم مخصوص به اصفیا و برگزیدگان حق است که "اولیاءالله" هستند... صوفیه برگزیدگان مسلمین هستند و اولیاء برگزیدگان صوفیه.» [1] یا سلطان حسین تابنده در ادعایی بزرگ مینویسد: «معتقدیم که حقیقت تشیع نزد ماست!» [2] بزرگان این فرقه بالاترین ادعاها را از حیث دینی و عرفانی دارند و معتقدند فقط کسانی که وارد مسلک صوفیگری میشوند اسلام و ایمانشان کامل میشود و غیر صوفیان فقط مسلمان ظاهری هستند.
اما تمام این ادعاها با اعمال و رفتار دراویش گنابادی در تضاد است. دراویش از صلح و دوستی و انسانیت سخن میگویند ولی بهراحتی حاضر میشوند انسانهای دیگر را به خاک و خون بکشند و آنها را زیر چرخ ماشین له کنند. [3] دراویش ادعای سیروسلوک الی الله و حتی بالاترین درجات ایمان و اخلاق را دارند ولی برخی از ایشان در برخورد و مواجه با مخالفین خود از بدترین الفاظ و کلمات رکیک و فحشهای بسیار زننده استفاده میکنند.
استفاده از فحش و ناسزا توسط برخی از دراویش گنابادی در برخورد با مخالفین به حدی است که حتی صدای برخی از دراویش همین فرقه نیز بلند شده است و شکوائیهای به مهندس جذبی قطب فعلی این فرقه نوشته شده است. در این شکوائیه آمده است که: «بسیاری از ارزشهای فقری و معیارهای درویشی که حاصل خوندل اقطاب سلف این فرقه بوده نیز در حال از بین رفتن است بهنحویکه حتی ابتداییترین اصول اخلاقی و انسانی نظیر عفت کلام و شرم حضور بهراحتی از سوی برخی که ادعای ولایتمداری دارند زیر پا گذاشته شده و درمجموع ضد ارزشهایی نظیر انحطاط، فساد و آلودگی کلامی غیر قابل باور بر مناسبات این سلسله حاکم گردیده است... در تازهترین مورد چندی پیش فرزند یکی از مشایخ حضرتعالی طی یک فایل صوتی، رکیکترین الفاظ و فحاشی را نثار اینجانب و خانواده و دوستانم کرده است... اشخاص متعددی در فضای مجازی با ادعای مریدی شیخ شما شنیعترین الفاظ را در ادبیات خود بکار میبرند! بهراستی آیا این فحاشیها بخشی از برنامه سلوکی سلسله نعمت اللهی گنابادی است؟»
سؤالی که این درویش گنابادی به کنایه از قطب فرقه صوفیه گنابادی پرسیده است سؤال ما نیز هست که آیا فحاشی جزء برنامههای تربیتی و سلوکی این فرقه است؟ بزرگان این فرقه چطور میخواهند این فحاشیهای مریدان خویش را باوجود همه این ادعاهایی که درباره تربیت و تزکیه نفوس و سیروسلوک الی الله دارند توجیه کرده و پاسخ دهند؟ آیا ابتداییترین اصول اخلاقی که لزوم رعایت ادب در نحوه برخورد و تعامل با دیگران است به مریدان این فرقه آموزش داده نشده است؟ اگر فقط همین یک مورد تنها مصداق سخن ما بود، میتوانستیم از آن چشمپوشی کنیم ولی همانطور که سالها با مریدان این فرقه برخورد داشتهایم میتوانیم بگوییم که متأسفانه این مشکل، در بین عموم دراویش مشترک و فراگیر است.
پینوشت:
[1]. دکتر غنی، قاسم، تاریخ تصوف در اسلام، نشر زوار، تهران، 1386، ج 2، صص 241-242
[2]. جذبی، سید هبة الله، رساله باب ولایت و راه هدایت، انتشارات حقیقت، تهران ۱۳۸۱ صفحه 30
[3]. همانند آنچه در حادثه غائله دراویش گنابادی در خیابان گلستان هفتم و پاسداران تهران رخ داد.
افزودن نظر جدید