انحرافات، بدعتها
نورعلی تابنده همچون سایر اقطاب سلف خویش به پیروان خود امر میکند که در انجام مستحبات در پی کسب اجازه از وی باشند و تا به آنان گفته نشده اعمال مستحبی را انجام ندهند. وی میگوید: «در مواقعی خودتان حق ندارید مستحبّات را انجام دهید. آن مواقعی است که حتماً باید با اجازۀ پیر باشد.»
برخی شطح را فراتر از گفتار میدانند و تراوش شطح را در رفتار، پندار و رؤیا نیز برشمردهاند. شطح در رفتار در گریز از عرف و عادت و گاه عقل و شرع در پارهای از زندگی برخی صوفیه، کاملا آشکار است. شطح در پندار و رؤیا مربوط به چیزی است که در عالم رؤیا و تطبیق آن با عالم واقع، اتفاق افتاده است و شطح در گفتار، همان تلقی است که شارحان و مصنفان کتابهای صوفیه از شطح دارند.
سنگ بنای تفرقه در طریقت گنابادیه توسط خود تابنده نهاده شد. وی با اینکه سیاسی بود اما از سیاست پدرانش در فرقه داری تبعیت نکرد و میراث اجدادش را به تفرقه کشانید. به هر صورت گویا نورعلی تابنده آخرین بازمانده از قطبیت موروثی در فرقهی گنابادیه موفق به دریافت شارهی غیبیه نشد! و پس از مرگ وی در بین مشایخ و دراویش دونپایه نیز بر سر جیفهی قطبیت، اختلاف افتاده است!
سالها دراویش این فرقه با حمایت و هدایت تابنده به تحریک اتباع خود پرداخت تا آنجا که با جلب اشراری در منطقه کوار به ضرب و شتم شهروندان مبادرت کرده و نزدیک به ۱۶۰ نفر زن و مرد بیگناه و غیرنظامی شهر را روانهی بیمارستان کرد و تابنده با چشمپوشی بر این فاجعه به حمایت از آنان پرداخت. وی با صدور این بیانیه نیز تلاش کرد به انحراف افکار عمومی بپردازد.
واژهی اسلام رحمانی گرچه واژهای نوظهور در ادبیات دینی_سیاسی ایران است اما بنیادهای فکری، نظری و عملی این گفتمان ریشه و پیشینهای طولانی در عرفان مسلمین (تصوف) دارد .عموم فرقهها از جمله تصوف برای جذب افراد و پیروان ، دچار شریعتگریزی و اسقاط تکلیف میشوند و نیز تقابل و نزاع با محورهای انحراف در عالم مانند شیطان و عوامل آن را از دستور کار خود حذف میکنند و این روال را تجلی رحمانیت الهی و دین رحمانی تلقی مینمایند
مسلمانان از عهدهی اولین و بزرگترین امتحان تاریخ بشریت بعد از آخرین رسول الهی سربلند بیرون نیامدند و جز تعدادی اندک، همگی به غصب و ظلم گردن نهاده و مسیر اسلام راستین را از بستر خود خارج ساختند. نور علی تابنده قطب سابق دراویش فرقهی گنابادیه، با جعل و تحریف اکثر مسلمانان را تابع نظر و پیمان رسول خدا (صلی الله علیه وآله) میداند که کذب این موضوع با رجوع به منابع تاریخی و رجالی و روایات اهل سنت و شیعه، روشن میگردد.
واقعهی سقیفه بنیساعده که مبتنی بر سنتهای قبیلهای در جاهلیت بود، اولین و بزرگترین انحراف و شکافی بود که بین مسلمانان به وجود آمد و بر اساس این اتفاق اکثریت مسلمین از پیمان خود مبنی بر اطاعت از جانشین منصوص رسول خدا سر باز زدند و عهد شکنی کردند. انحرافاتی مانند ایجاد و شکلگیری فرق منحرف در اسلام مانند تصوف از تبعات حتمی جریان سقیفه است.
حضرت ولی عصر (عجّلاللهفرجهالشریف) چگونه عدالت را حاکم میسازد؟ چگونه قدرتهای قاهر و ستمگر را مغلوب خواهد کرد؛ چگونه تبهکاران را از بین خواهد برد؟ در آیات و روایات فراوانی آمده است که، امام زمان (عجّلاللهفرجهالشریف) حکومت را از دست کفار و مشرکان میگیرد و آن را به دست صالحان میسپارد. اما در عصری که قدرتهای جهنمی مخربترین سلاحهای شیمیایی و هستهای را تولید و استفاده میکنند، چگونه میتوان تصور مبارزه با آنان را در سر گذراند؟
زمانیکه از صفی علیشاه این سؤال میشود که «کسی که عشر میدهد آیا زکات و خمس هم باید بدهد یا نه»؟ در جواب میگوید : «در صورت اول عیبی ندارد و در صورت دوم بدعت است». او علاوه بر اینکه عشریه را مکفی از خمس دانسته پرداخت خمس را بدعت میداند! آنچه در قرآن و روایات به عنوان پرداخت حقوق واجب شرعی ذکر گردیده، خمس و زکات بوده و نامی از عشریه برده نشده است.
ازجمله اعتقادات صوفیه که مرحوم میرزای قمی بهطور مفصل به نقد آن پرداخته است، تصور صورت مرشد در هنگام ذکر و عبادت است. به اعتقاد میرزای قمی استحضار صورت شیخ، مانع از کمال ذکر و ضد اوست و هیچ دلیلی از عقل و نقل قائم نشده است که چنین کاری منشأ استکمال شود، بلکه از عقل و نقل هر دو، دلیل برخلاف آن قائم است.
صوفیانی که قرنها سلوک عملی خود را بر صلحکل میدانستند، امروزه با رای قطبی مانند نورعلی تابنده به درویشی داعشی تبدیل شده و دم از سنگ خارا و مشت آهنین میزنند! جالب این است که خوی خشن درویشی در فرقهی نعمت اللهی گنابادیه، تنها به روی نظام مقدس جمهوری اسلامی است و ایشان به کفار و مشرکین و اهل کتاب و... در سلم و صلح هستند!
مستشرقین و محققین بر این باورند که تصوف وامدار سایر ادیان و مسلکهاست و به واسطهی اینکه دارای تفکرات التقاطی و برخی عقاید بخصوص است، هر مطلبی را که به زعم و اندیشهی خود خوش آمده، از دیگران اقتباس کرده و به آن ملتزم شده و جزوی از آموزههای خود کردهاند. ایشان منشا تصوف را در سه ناحیه بررسی کردهاند
امروزه برخی از افراد مسلمان به دلایل گوناگون که رنگ و بوی صوفیانه دارد، جملاتی را ادا کرده و بر زبان جاری میکنند که مخالف با توحید است. جملاتی مانند لااله الا زینب! لا اله الا رقیه! لا اله الا لیلی! که بر زبان برخی هیئتی نمایان و دراویش صوفی در مدح سران تصوف جاری میگردد، از آن بوی کفر استشمام میشود و نمیتوان با ادلهی دلی و به اصطلاح عاشقانه، از تبعات آن شانه خالی کرد.