تابنده: تصوف وامدار کسی نیست!
مستشرقین و محققین بر این باورند که تصوف وامدار سایر ادیان و مسلکهاست و به واسطهی اینکه دارای تفکرات التقاطی و برخی عقاید بخصوص است، هر مطلبی را که به زعم و اندیشهی خود خوش آمده، از دیگران اقتباس کرده و به آن ملتزم شده و جزوی از آموزههای خود کردهاند.
ایشان منشا تصوف را در سه ناحیه بررسی کردهاند. ناحیه اول: تصوف ایران و هندوستان، که آموزه های آن از تعلیمات زرتشتی و مانوی و بودایی عاریه گرفته شده است. ناحیه دوم: تصوف عراق و جزیره که برگرفته از تعلیمات نصارا و صابئین متاثر شده است. ناحیه سوم: تصوف مصر و شام و مغرب و اندلس که از تعلیمات نوافلاطونیان و یهود و حکمای اسکندرانی متاثر بوده است.[1]
اثرگذاری ادیان و نحلههای مختلف بر تصوف مختص به حوزه خاصی نبوده، بلکه تصوف از جهات مختلف همچون اعتقادات و آموزهها، واژه سازیها، داستانسازی و کرامت تراشیها، همچنین اماکن عبادی وام گرفته از ادیان و آیینهای مختلف بوده است.
نورعلی تابنده قطب سابق دراویش فرقهی گنابادیه با اشکال به این سخن میگوید: « آمدند در داخله و میگویند: تصوّف از مسیحیت گرفته و اقتباس شده؛ بعضی میگویند از زرتشتی. مسئلۀ اقتباس نیست، این فطرت بشر است. خودبهخود همهجا میرود.»
این در حالیست که اقطاب قبل از تابنده در همین سلسلهی نعمت اللهی نظر دیگری دارند! زین العابدین شیروانی از اقطاب صوفیه و نویسنده کتاب ریاض السیاحه، درباره شباهت رفتاری زرتشتیان با آموزههای تصوف مینویسد: «گروهی از زرتشتیان و نیز اهل حال هستند و طریق ریاضات و مجاهدات و روش باطن میسپارند و از این راه در تزکیه نفس و تخلیه سر و تحلیه روح میکوشند و به حال تجرید و پرهیزکاری و توکل و بردباری بسر میبرند. به عقیده این گروه طالب یزدان باید از ابتدا ترک دین و مذهب آباء خویش نماید و با همه خلق صلح کند و خلوت گزیده و از غذای معتاد روزانه مقداری کم کند و طریقه ریاضت را از راه گرسنگی، خاموشی و بیداری و تنهایی و یاد یزدان دنبال نماید.»[2] او در دیگر اثر خود در این باره مینویسد: «مراسم ریاضت و گرسنگی و کم خوری و خاموشی و بیداری و خلوت گزینی و انواع ذکرهای سه ضرب و چهار ضرب که نمونههای آن در آداب عملی صوفیان بیان گردیده، از اعمالی است که زرتشتیان صاحب مجاهده به آن میپرداختند.»[3]
همچنین گفتههای انجیل در بیانات مرتاضان و پیشروان تصوف دیده شود. چنانکه مرگولیوث -مستشرق معروف انگلیسی- در نوشتههایی که از حارث محاسبی به دست آورده، استعارات بسیاری از انجیل را مشاهده کرده است.[4]
نمونهای دیگر از این تأثیر پذیری اجرای احکام نصارا در میان صوفیان است. عُشریه که در دین مسیح (علیه السلام) جزو احکام فقهی آن بود، جایگزین خمس و زکات در میان برخی از فرق صوفیه در اسلام شد.[5] همچنین برخی از صوفیان به تقلید از راهبان مسیحی تجرد و پشمینهپوشی را اختیار نموده و بدین وسیله به روش انحرافی خود رنگ رهبانیت زده و فاصله بیشتری از تعالیم و روش اسلام گرفتند.
پینوشت:
[1]. سرچشمه تصوف، نفیسی سعید، تهران، فروغی، 1343، ص 34 و 35
[2]. ریاض السیاحه، شیروانی زین العابدین، تهران، سعدی، 1339، ص 179 - 181
[3]. حدائق السیاحه، شیروانی زین العابدین، ص 146 و 147
[4]. بحث در آثار و افکار و احوال حافظ، غنی قاسم، تهران، زوار، ج 2، ص 624
[5]. چهل گوهر تابنده، بدیعی علیرضا، اصفهان، آشنا، 1383، ص ۱۶۵ و ۱۶۶
افزودن نظر جدید