مسلک درویشی، سلوک داعشی!
پایگاه جامع فرق ادیان ومذاهب - دین اسلام یک دین وحیانی و کامل برای تمام ابناء بشر و بویژه مسلمانان است که برای تمام ساحت بشر برنامه دارد. مهمترین این برنامهها عبادت خداوند بزرگ میباشد که بنای اصلی اسلام است؛ به گونهای که پروردگار هدف از خلقت جن و انسان را، عبادت دانسته است که این عبادت هم باید مطابق با دستور الهی و به دور از افراط و تفریط باشد. از جریانات انحرافی در اسلام که اهل بیت (علیهم السلام) نیز از همان ابتدای تشکیل این جریان به مخالفت با این جریان پرداختند، فرقهی صوفیه است. تشکیل این جریان انحرافی با زهدورزیهای فردی و افراطی افرادی مانند حسن بصری و سفیان ثوری آغاز گردید، تا اینکه در دوران امام صادق (علیه السلام) به عنوان مسلک و مذهب توسط عثمان بن شریک کوفی (ابوهاشم کوفی) اعلام موجودیت کرد.
صوفیان در عمل به دین و در عبودیتشان غالباً به قرآن و سنت رجوع نمیکنند، بلکه بر اساس ذوق و میل خودشان اذکار و اوراد بدعتآمیز را ابداع کرده و به جای استدلال به کتاب و سنت به داستانها، حکایات، خوابها و کشف و شهود تمسک میکنند که ای بسا شیطانی هم بوده باشد!
با مقایسه ای میان طریقتهای جدید صوفیه با بزرگان و بنیانگذاران تصوف قدیم، به انحراف بیشتر طریقتهای مذکور از مشی بزرگانشان پی میبریم؛ به نحوی که در برخی موارد طریقتهای صوفیه جدید، درست برخلاف سیر و سلوک بزرگان خود گام برداشتهاند .
یکی از این تمایزات جمعگرایی و طریقتی بودن صوفیه جدید در مقابل فردگرایی و عزلتنشینی بزرگان خود است. در صوفیه قدیم زهادی بودند که از دیدار مکرر با اجتماعات و سرزدن به بازارها دوری میکردند؛ چون حضور در این قبیل اماکن را مانعی برای سلوک خود میدانستند.[1]
از قرن سوم شاهد شکلگیری احزاب و فرق در تصوف هستیم که از آن به بعد صوفیان خصوصیات حزبی و مقررات و رسوم و آداب فرقه ای پیدا کردند و هر حزبی تحت سرپرستی مرشد و پیری در آمد که او کاملا بر مریدان مسلط بود و از اعمال آنها مراقبت میکرد و هر فردی را وادار میکرد که از اوامر خودش پیروی کنند. این فرقهها در سیر و سلوک راههای مختلفی داشتند و با اینکه منظور همه صوفیان یکی بود، هر فرقهای راهی را به عنوان نزدیکترین مسیر به مقصد فرض میکرد.
به هر صورت این اختلافات که مبنای اساسی آن رای و نظر قطب و مرشد بود تا به امروز ادامه دارد. صوفیانی که قرنها سلوک عملی خود را بر صلحکل میدانستند، امروزه با رای قطبی مانند نورعلی تابنده به درویشی داعشی تبدیل شده و دم از سنگ خارا و مشت آهنین میزنند! جالب این است که خوی خشن درویشی در فرقهی نعمت اللهی گنابادیه، تنها به روی نظام مقدس جمهوری اسلامی است و ایشان به کفار و مشرکین و اهل کتاب و... در سلم و صلح هستند!
پینوشت:
[1]. زرین کوب عبدالحسین ، تصوف ایرانی در منظر ایرانی آن ، مترجم کیوانی مجدالدین ، تهران ۱۳۸۳ انتشارات علمی ص ۷۲
افزودن نظر جدید