درویش
یکی از شگردهای صوفیه در اعتباربخشی به مسلک و طریقه خود، مصادره علما و مشاهیر به نفع طریقه خود و مسلک صوفیه است. دراویش گنابادی هنوز از این شیوه نخنما شده در مصادره بزرگان و مشاهیر دست برنداشته و در فاصله کوتاهی بعد از شهادت علی لندی، سعی در مصادره این شهید عزیز به نفع فرقه دراویش گنابادی داشتند و با وقاحت تمام، این شهید عزیز و خانواده محترم او را درویش خواندند.
صوفیه ازجمله فرقههایی است که از مدعیان عرفان هستند و عمده افرادی که به این فرقه جذب میشوند طالبان سعادت و حقیقت هستند. مردمی که به دنبال گمشده وجود و آرامش درونی خویش هستند ولی در دام این فرقه و افرادی افتادند که هیچ بهرهای از معنویت و عرفان نبردهاند. ضعف در اطلاعات دینی از یک طرف و مقدس نشان دادن قطب از طرف دیگر باعث گمراهی بسیاری از مردم و جذب به این فرقه ها شده است.
محمد اسماعیل صلاحی در برخورد با مشایخ فرقه سلطان علیشاهی برخورد دوگانهای داشته است. ایشان در واکنش به سخنان مسعود وحدت مبنی بر دعوت مریدان به تجدید بیعت با جذبی، او را شخصی لوده، مغرور و خودرأی خوانده بود ولی در مقابل از مصطفی آزمایش اعلام حمایت میکند. درحالی که آزمایش با تمام اقطابی که آنها را درک کرده است، حتی نورعلی تابنده اختلاف داشته است.
صوفیانی که قرنها سلوک عملی خود را بر صلحکل میدانستند، امروزه با رای قطبی مانند نورعلی تابنده به درویشی داعشی تبدیل شده و دم از سنگ خارا و مشت آهنین میزنند! جالب این است که خوی خشن درویشی در فرقهی نعمت اللهی گنابادیه، تنها به روی نظام مقدس جمهوری اسلامی است و ایشان به کفار و مشرکین و اهل کتاب و... در سلم و صلح هستند!
دیدن خداوند متعال در حالات مختلف مثل خیال، رویا، مکاشفات و حتی بیداری ازجمله ادعاهای غیرمعقولی است که در بین اکثر طبقه اول صوفیان دیده میشود. عین القضات همدانی، بایزید بسطامی و دیگر بزرگان صوفیه بارها در کتب خود مدعی رویت خداوند متعال شدهاند. درحالیکه اساس ادله عقلی این است که دیدن خدا مستلزم اثبات جسم یا صفات جسم برای خداست و این با مبانی اسلام در تضاد است.