دلائل عقلی در رد ادعای صوفیه در دیدن خداوند
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_در صوفیه همواره ادعاهای بزرگ و غیرمعقول رایج بوده است. دیدن خداوند متعال در حالات مختلف مثل خیال، رویا، مکاشفات و حتی بیداری ازجمله این ادعاهاست که در بین اکثر طبقه اول صوفیان دیده میشود. عین القضات از جمله صوفیانی است که معتقد است که خداوند متعال را به صورت میتوان دید!!! او در این باره مینویسد: « دریغا از نامهای او، یکی مصوِّر باشد که صورت کننده باشد، اما من میگویم که او مصوَّر است یعنی صورت نماینده است. خود تو دانی که این صورت ها در کدام بازار نمایند و فروشند؟ در بازار خواص باشد.» [1] با همین توجیه افرادی مثل عین القضات همدانی در سخنان خود ادعا میکنند که خداوند متعال را به شکل نزدیک ترین افراد به خود دیدهاند. عین القضات درباره تجربه خود از دیدن خداوند متعال میگوید: «در این مقام، من که عین القضاتم، نوری دیدم که از وی جدا شد و نوری دیدم که از من برآمد و هر دو نور برآمدند و متصل شدند و صورتی زیبا شد، چنانکه چند وقت در این حال متحیر مانده بودم. "ان فی الجنه سوقا یباع فیها الصور" این باشد. "رأیت ربی فی احسن صوره" خود نشان میدهد.» [2]
کاملا روشن است که این طرز تفکر صوفیانه با مبانی اعتقادی شیعه در تضاد است. جدای از مباحث نقلی، بزرگان زیادی اعم از شیعه سنی با دلائل عقلى این ادعا را مردود دانستهاند. چنانچه دکتر زیعُور پرده از طرز تفکر صوفیه در اینباره برداشته و میگوید: «در تصوف، خداوند یک فکر مجرد همانند آن چیزی که در بین فقها و متکلمین وجود دارد نیست که از نظر صفات و وجود از انسان دور باشد. صوفی برخلاف اندیشههای تنزیه گرایانه غلات، خداوند را هدفی میداند که با قلب شناخته میشود و در دسترس قرار میگیرد و در انسان حلول میکند و انسان در او فانی میشود. خدای صوفی در این دنیا با انسان محشور است.» [3]
دلائل عقلی گواهى مىدهد که خداوند هرگز با چشم دیده نخواهد شد؛ زیرا چشم تنها اجسام یا به تعبیر صحیحتر بعضى از کیفیات آنها را مىبیند و چیزى که جسم نیست و کیفیت جسم را ندارد، هرگز با چشم مشاهده نخواهد شد. به عبارتی دیگر، اگر چیزى با چشم دیده شود، حتماً باید داراى مکان و جهت و ماده باشد، درحالىکه او برتر از همه اینها است. او وجودى است نامحدود و به همین دلیل بالاتر از جهان ماده است؛ زیرا در جهان ماده همه چیز محدود است. در بسیارى از آیات قرآن از جمله آیاتى که در مورد بنىاسرائیل و تقاضاى رؤیت خداوند سخن مىگوید، با صراحت کامل، نفى امکان رؤیت از خداوند شده است. [4]
از نظر علامه حلی نیز اقتضای وجوب وجود خداوند، مجرد بودن خدا و نفی جهت و مکان از اوست. با نفی این موارد، رؤيت خدا با چشم ظاهری منتفی میشود. [5]
از دیگر ادله عقلی در رد این ادعا این است که خداوند یا به تمام ذات قابل رؤیت است یا جزئی از ذاتش دیده میشود. صورت اول به متناهی و محدود بودن خدا میانجامد و صورت دوم مستلزم مرکب، مکانمند و جهتدار بودن خداست که هر دو صورت محال و باطل است. پس خدا قابل مشاهده و دیدن نیست. [6] همچنین دیدن، با انعکاس اشعهای از شیءِ قابل مشاهده به چشم تحقق مییابد. که این مطلب نیز مستلزم جسم بودن خداست. [7]
پینوشت:
[1]. عین القضات، عبدالله بن محمد، تمهیدات، مصحح عفیف عسیران، نشر منوچهری، تهران، 1341، ص 296
[2]. همان، ص 303
[3]. الدکتور زیعور، علی، الکرامه الصوفیه و الاسطوره و الحلم، ، چاپ دوم، نشر دار الاندلس، بیروت، 1984، ص 150
[4]. مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1374 ش، چاپ اول، ج 5 ، ص 381
[5]. حسن بن یوسف بن مطهّر(علامه حلی)، کشف المراد، ۱۳۸۲ش، ص۴۶و۴۷
[6]. سبحانی،جعفر، الالهیات، قم، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۱۲۷
[7]. همان، ص ۱۲۸
افزودن نظر جدید